The Science of Cryingـــــــــ علم گریه کردن
علم گریه کردن
تریمبل در حال حاضر می گوید: “ما چیزی در مورد افرادی که گریه نمی کنند نمی دانیم.” در حقیقت ، بسیاری از دانشمندان درباره افرادی که گریه می کنند نمی دانند – یا نمی توانند در مورد آنها توافق کنند – وجود دارد. چارلز داروین یکبار اشک های احساسی را “بی هدف” اعلام کرد و تقریباً 150 سال بعد ، گریه احساسی همچنان یکی از رازهای گیج کننده بدن انسان است. اگرچه برخی از گونه های دیگر در اثر درد یا سوزش به صورت بازتابی اشک می ریزند ، اما انسانها تنها موجوداتی هستند که احساسات آنها می تواند باعث اشک آنها شود. در نوزادان ، اشک واضح و مهم در جلب توجه و مراقبت از بزرگسالان است. اما در بزرگسالان چطور؟ این کمتر روشن است واضح است که احساسات قوی آنها را تحریک می کند ، اما چرا؟
کمبود شگفت انگیزی از حقایق سخت در مورد تجربه بسیار بنیادی انسان وجود دارد. تردید علمی مبنی بر اینکه گریه فایده ای فراتر از فیزیولوژیکی دارد – اشک چشمان را چرب می کند – برای قرن ها ادامه داشته است. فراتر از این ، محققان به طور کلی توجه خود را بیشتر بر روی احساسات متمرکز کرده اند تا روی فرایندهای فیزیولوژیکی که به نظر می رسد محصولات جانبی آنها باشند: “اد وینگرهوتس ، پروفسور در این زمینه می نویسد:” دانشمندان به پروانه های معده ما علاقه ندارند ، بلکه به عشق علاقه دارند. دانشگاه تیلبورگ هلند و برجسته ترین متخصص جهان در زمینه گریه کردن ، در سال 2013 در کتاب “چرا فقط انسان ها گریه می کنند”.
اما گریه بیش از آنکه نشانه ای از اندوه باشد ، همانطور که وینگرهوتس و دیگران نشان می دهند. این امر با طیف وسیعی از احساسات – از همدلی و غافلگیری تا عصبانیت و اندوه – و برخلاف آن پروانه هایی که هنگام عاشق شدن به طور نامرئی در اطراف می چرخند ، اشک نشانه ای است که دیگران می توانند ببینند. این بینش در جدیدترین تفکر در مورد علم گریه نقش اساسی دارد.
داروین تنها کسی نبود که درباره علت گریه انسان نظرات قوی داشت. بر اساس برخی محاسبات ، مردم از حدود 1500 سال قبل از میلاد مسیح درباره اینکه اشک از کجا می آید و چرا انسان آن را می ریزد حدس می زنند. قرنها بود که مردم تصور می کردند اشک از قلب سرچشمه می گیرد. عهد عتیق اشک را به عنوان محصول جانبی ضعیف شدن مواد قلب و تبدیل شدن به آب توصیف می کند. بعدها ، در زمان بقراط ، تصور می شد که ذهن عامل محرک اشک است. یک نظریه رایج در دهه 1600 معتقد بود که احساسات – به ویژه عشق – قلب را گرم می کند ، که برای خنک شدن خود بخار آب تولید می کند. سپس بخار قلب تا سر بالا می رود ، در نزدیکی چشم ها متراکم می شود و به شکل اشک خارج می شود.
سرانجام ، در سال 1662 ، یک دانشمند دانمارکی به نام نیلس استنسن دریافت که غده اشکی محل اصلی اشک ریزش است. در آن زمان بود که دانشمندان شروع به باز کردن بسته بندی احتمالی تکامل احتمالی از مایع خارج شده از چشم کردند. نظریه استنسن: اشک تنها راهی برای مرطوب نگه داشتن چشم بود.
تعداد کمی از دانشمندان مطالعات خود را برای فهمیدن علت گریه انسانها اختصاص داده اند ، اما کسانی که موافق نیستند. Vingerhoets در کتاب خود هشت نظریه رقیب را ذکر کرده است. برخی کاملاً مضحک هستند ، مانند دیدگاه دهه 1960 که انسان ها از میمون های آبزی تکامل یافته اند و اشک به ما کمک کرد در آب شور زندگی کنیم. نظریه های دیگر علیرغم عدم اثبات ، مانند ایده ای که توسط بیوشیمیست ویلیام فری در سال 1985 مطرح شد ، مبنی بر اینکه گریه مواد سمی را که در زمان استرس از خون جمع می شوند ، از بین می برد.
شواهد در حمایت از برخی نظریه های جدید و محتمل تر در حال افزایش است. یکی این است که اشک باعث پیوند اجتماعی و ارتباط انسانی می شود. در حالی که اکثر حیوانات دیگر به شکل کامل به دنیا می آیند ، انسانها در جهان آسیب پذیر و از نظر جسمی مجهز به دنیا می آیند تا به تنهایی با هر چیزی کنار بیایند. با وجود اینکه از نظر جسمی و روحی با بالغ شدن از توانایی بالاتری برخوردار می شویم ، بزرگسالان هیچ گاه از ناتوانی های گاه و بیگاه پیر نمی شوند. جاناتان روتنبرگ ، پژوهشگر احساسات و استاد روانشناسی در دانشگاه فلوریدا جنوبی می گوید: “گریه کردن به خود و دیگران نشان می دهد که یک مشکل مهم وجود دارد که حداقل به طور موقت از عهده شما بر نمی آید.” “این بسیار برآمده از محل اصلی گریه است.”
دانشمندان همچنین شواهدی یافته اند که اشک های احساسی با اشک هایی که افراد هنگام خرد کردن پیاز می ریزند متفاوت است – که ممکن است به توضیح اینکه چرا گریه چنین سیگنال احساسی قوی برای دیگران ارسال می کند ، کمک کند. علاوه بر آنزیمها ، لیپیدها ، متابولیتها و الکترولیتهای تشکیل دهنده اشک ، اشکهای احساسی حاوی پروتئین بیشتری هستند. یک فرضیه این است که این پروتئین بیشتر باعث می شود اشک های احساسی چسبناک تر شوند ، بنابراین آنها محکم تر به پوست می چسبند و با کندتر از صورت می روند ، و این باعث می شود که دیگران آنها را بیشتر ببینند.
اشک همچنین به دیگران نشان می دهد که ما آسیب پذیر هستیم و آسیب پذیری برای ارتباطات انسانی بسیار مهم است. تریمبل ، استاد برجسته دانشگاه کالج لندن می گوید: “همان نواحی عصبی مغز با دیدن فردی که احساسات خود را برانگیخته به عنوان فرد برانگیخته احساسی فعال می شود ، فعال می شود.” “حتماً در برهه ای از زمان ، از نظر تکاملی ، زمانی وجود داشت که اشک به چیزی تبدیل شد که به طور خودکار باعث ایجاد همدلی و شفقت در دیگری شد. در واقع توانایی گریه احساسی و توانایی پاسخگویی به آن ، بخش بسیار مهمی از انسان بودن است. ”
یک نظریه کمتر دلگرم کننده بر مفید بودن گریه در دستکاری دیگران متمرکز است. روتنبرگ می گوید: “ما اوایل یاد می گیریم که گریه این تأثیر واقعاً قوی بر دیگران دارد.” “این می تواند خشم را بسیار قدرتمند خنثی کند” ، که بخشی از این دلیل است که او فکر می کند اشک در جدال بین عاشقان بسیار ضروری است – به ویژه وقتی فردی احساس گناه می کند و بخشش طرف مقابل را می خواهد. او می گوید: “بزرگسالان دوست دارند فکر کنند که فراتر از این هستند ، اما من فکر می کنم بسیاری از عملکردهای مشابه انجام می شود.”
یک مطالعه کوچک در مجله ساینس که به طور گسترده مورد استناد قرار گرفت و رسانه ها آن را بسیار مورد انتقاد قرار دادند – نشان داد که اشک زنان حاوی ماده ای است که از تحریک جنسی مردان جلوگیری می کند. نوآم سوبل ، یکی از نویسندگان این مطالعه و استاد عصب شناسی در موسسه علوم وایزمن در اسرائیل ، می گوید: “من وانمود نمی کنم که تعجب می کنم که همه عناوین اشتباه را ایجاد کرده است.” اشک ممکن است انگیزه جنسی را کاهش دهد – اما او فکر می کند داستان بزرگتر این است که ممکن است پرخاشگری را کاهش دهد ، که در این مطالعه مورد توجه قرار نگرفت. اشک مردان ممکن است همین تأثیر را داشته باشد. او و گروهش در حال گریه در میان 160 مولکول اضافی هستند تا ببینند آیا مسئول دیگری وجود دارد یا خیر.
س allالی که همه اینها برای افرادی که گریه نمی کنند به چه معناست ، سوالی است که اکنون محققان به آن پرداخته اند. اگر اشک برای پیوند انسان بسیار مهم است ، آیا افرادی که هرگز گریه نمی کنند ارتباط اجتماعی کمتری دارند؟ به گفته روانشناس بالینی Cord Benecke ، استاد دانشگاه کاسل در آلمان ، این همان چیزی است که تحقیقات اولیه یافته است. او مصاحبه های صمیمی و سبک درمانی با 120 نفر انجام داد و به دنبال این بود که ببیند آیا افرادی که گریه نمی کنند با کسانی که گریه می کنند متفاوت است یا خیر. او دریافت که افرادی که گریه نمی کنند تمایل به عقب نشینی دارند و روابط خود را کمتر ارتباطی توصیف کرد. آنها همچنین احساسات تهاجمی منفی تری مانند خشم ، عصبانیت و انزجار را نسبت به افرادی که گریه می کردند ، تجربه کردند.
تحقیقات بیشتری لازم است تا مشخص شود آیا افرادی که گریه نمی کنند با بقیه ما تفاوت دارند یا نه ، و برخی نیز به زودی فرا می رسند: آن ایمیل هایی که صبح 2013 در Trimble در رادیو شنیدند ، در حال حاضر اولین مطالعه علمی هستند. افرادی که چنین گرایشی دارند
تقریبا هیچ شواهدی وجود ندارد که گریه تاثیرات مثبتی بر سلامتی داشته باشد. روتنبرگ می گوید با این وجود این افسانه همچنان معتقد است که این یک سم زدایی احساسی و فیزیکی است ، “مانند نوعی تمرین برای بدن شما”. در تحلیلی به مقالات مربوط به گریه در رسانه ها – با ارزش 140 سال – پرداخته شد و مشخص شد که 94٪ آن را برای ذهن و بدن مفید توصیف کرده و گفته اند که جلوگیری از اشک در نتیجه عکس آن خواهد بود. روتنبرگ می گوید: “این نوعی افسانه است.” “در واقع هیچ پژوهشی برای حمایت از آن وجود ندارد.”
همچنین این ایده بیش از حد معمول است که گریه همیشه با تسکین همراه است. رندی کرنلیوس ، استاد روانشناسی در کالج واسار می گوید: “این انتظار وجود دارد که بعد از گریه احساس بهتری داشته باشیم.” “اما کارهایی که در این زمینه انجام شده نشان می دهد که اگر چیزی باشد ، پس از گریه احساس خوبی نداریم.” وقتی محققان یک فیلم غم انگیز را در آزمایشگاه به مردم نشان می دهند و سپس خلق و خوی آنها را بلافاصله بعد از آن اندازه گیری می کنند ، کسانی که گریه می کنند نسبت به آنهایی که این فیلم را ندارند حالات بدتری دارند.
اما شواهد دیگر مفهوم به اصطلاح فریاد خوب را که منجر به کاتارسیس می شود ، تایید می کند. به نظر می رسد یکی از مهمترین عوامل این است که اثرات مثبت گریه – رهاسازی – زمان کافی برای غرق شدن را در خود جای دهد. هنگامی که وینگرهوتز و همکارانش به افراد اشک آور نشان دادند و خلق و خوی آنها را 90 دقیقه بعد به جای بلافاصله بعد از فیلم اندازه گیری کردند. افرادی که گریه کرده بودند روحیه بهتری نسبت به قبل از فیلم داشتند. او توضیح می دهد که هنگامی که مزایای گریه به وجود می آید ، می تواند راهی موثر برای بهبودی از احساسات شدید باشد.
تحقیقات مدرن گریه هنوز در مراحل ابتدایی خود است ، اما اسرار اشک – و شواهد اخیر مبنی بر اینکه آنها بسیار مهمتر از آن چیزی هستند که دانشمندان قبلاً تصور می کردند – باعث می شود وینگرهوتس و کادر کوچک محققان اشک در حال انجام آن باشند. وینگرهوتس می گوید: “اشکها برای طبیعت انسان بسیار اهمیت دارند.” “ما گریه می کنیم زیرا به افراد دیگر نیاز داریم. بنابراین داروین ، “او با خنده می گوید ،” کاملا اشتباه بود. ”
این یک نسخه خلاصه از مقاله است که در شماره 07 مارس 2016 از TIME نشان داده شده است.

