مدلسازی همراه و «سناریوسازی متعهد». برای طبقه بندی غنی تر از آینده
مقاله
فابریزیو لی ویگنی 1،*
1 Sciences Po Saint-Germain-en-Laye, 5 Rue Pasteur, 78100 Saint-Germain-en-Laye, France
خلاصه
انجمن “مدل سازی همراه” یک انجمن فرانسوی است که ده ها محقق در اکولوژی، علوم کامپیوتر و علوم اجتماعی از فرانسه و جنوب جهانی را گرد هم می آورد. هدف آن پیشنهاد ابزارهایی مانند بحثها، شبیهسازیها و بازیها به ادارات و جمعیتهای محلی به منظور کاهش تشدید موقعیتهای متضاد شامل مدیریت مشترکات طبیعی است. رفتار ComMod با معاملات آتی در چارچوب اقدام-پژوهش متعهد متمایز است. به نظر می رسد طبقه بندی های موجود از ویژگی عملکرد خود غفلت می کنند، که هدف اصلی آن آموزشی و توانمندسازی است، نه پیش بینی و نه پیش بینی. ComMod فروپاشی منابع طبیعی را از طریق سناریوسازی بسیار ساده پیش بینی می کند تا آگاهی را در یک جامعه معین افزایش دهد و مردم را به تغییر رفتارهای خود وادار کند.
کلید واژه ها
علوم پیچیدگی، سناریوها، شبیه سازی، مشارکت، اقدام-پژوهش، جهانی جنوب
معرفی
انجمن “مدل سازی همراه” (یا ComMod) یک انجمن فرانسوی است که در “علوم پیچیدگی” ثبت شده است (والدروپ، 1992)، که ده ها محقق در اکولوژی، علوم کامپیوتر و علوم اجتماعی را از فرانسه و جنوب جهانی گرد هم می آورد (اتین، 2010). آنها ابزارهای تحقیق و اقدام پیچیده ای را به ادارات و جمعیت های محلی پیشنهاد می کنند تا از موقعیت های تضادی که شامل مدیریت مشترکات طبیعی است، مانند دسترسی به آب، جنگل یا ماهیگیری، تنش زدایی کنند. «Commodians» (در میان ابزارهای دیگر) از بحثها، بازیهای جدی و شبیهسازیهای مبتنی بر عامل استفاده میکنند – نوعی مدلسازی دیجیتالی که در آن به مجموعهای از عوامل مستقل (فردی یا جمعی) مجموعهای از قوانین در یک محیط معین داده میشود تا آنها را رعایت کنند. تعاملات آنها و تکامل سیستم به منظور درک و/یا پیش بینی نتایج آن.
در استفاده از شبیه سازی در زمینه اقدام-پژوهش متعهدانه، کمودین ها رویکرد خاصی به آینده دارند. چگونه می توانیم این را توصیف کنیم؟ برای شروع، ما روشی را که ComMod مدیریت میکند آینده را با طبقهبندی «رژیمهای آینده» موجود که توسط دو جامعهشناس فرانسوی Chateauraynaud و Debaz (2017) پیشنهاد شدهاند، مقایسه میکنیم. این شامل «فوریت»، «انتظار»، «پیشبینی»، «پیشبینی»، «آیندهنگر»، «وعده»، «پیشگویی» و «علمی-تخیلی» است (Chateauraynaud and Debaz، 2017). در این زمینه، ComMod برای اولین بار به نظر ما ترکیبی از رژیم های “پیش بینی” و “آینده نگر” بود (Li Vigni, 2020b). اما ویژگی اساسی شیوههای کمودینها با استفاده از این دو مقوله نادیده گرفته میشد و نامرئی میشد. یعنی ComMod از شبیه سازی برای ساخت سناریوهایی استفاده می کند که هدف اصلی آنها آموزشی و توانمندسازی است. نه پیش بینی کننده و نه پیش بینی کننده به طور دقیق تر، ComMod فروپاشی منابع طبیعی را از طریق سناریوسازی بسیار ساده پیش بینی می کند تا آگاهی را در یک جامعه معین افزایش دهد و مردم را به تغییر رفتارهایشان وادار کند. به عبارت دیگر، ارزش سیاسی شبیهسازیهای ComMod در آینده به یک اصطلاح جدید نیاز داشت تا به طور دقیق در ویژگیهای آنها توضیح داده شود. سهم اصلی این مقاله اضافه کردن یک رژیم فرعی جدید به طبقهبندی Chateauraynaud و Debaz و درک موقعیتهای ComMod مانند است. ارزش سیاسی شبیهسازیهای ComMod در آینده به یک اصطلاح جدید نیاز داشت تا به طور دقیق در ویژگیهای آنها توضیح داده شود. سهم اصلی این مقاله اضافه کردن یک رژیم فرعی جدید به طبقهبندی Chateauraynaud و Debaz و درک موقعیتهای ComMod-مانند است. ارزش سیاسی شبیهسازیهای ComMod در آینده به یک اصطلاح جدید نیاز داشت تا به طور دقیق در ویژگیهای آنها توضیح داده شود. سهم اصلی این مقاله اضافه کردن یک رژیم فرعی جدید به طبقهبندی Chateauraynaud و Debaz و درک موقعیتهای ComMod-مانند است.
نیمه اول این مقاله به معرفی و بحث در طبقه بندی Chateauraynaud و Debaz می پردازد. همچنین پیشنهاد میکند که آن را با تمایز بین رژیمها و رژیمهای فرعی پیچیدهتر کند (که مروری خلاصهای از آن در جدول 1 آمده است). برخی از رژیم های فرعی جدید برای اولین بار بر اساس ادبیات پیشین متمایز می شوند. نیمه دوم مقاله ComMod را توصیف میکند تا فعالیت آیندهنگر خاص آن را نشان دهد – «سناریوسازی متعهد» – که میتوان آن را به عنوان نمونه اولیه آن دید. این رژیم فرعی شامل تولید سناریوهایی به منظور اصلاح رفتار ذینفعان مختلف و در نتیجه تصحیح مسیری است که در صورت انجام هیچ کاری مقدر به فاجعه است.
مواد و روش ها
این مقاله با رویکرد کیفی و تفسیری در جامعهشناسی آیندهنگاران ثبت شده است. وضعیت بدن بیشتر توصیفی است تا هنجاری. هدف، دستهبندی روشهای اغلب ضمنی یا ناخودآگاهی است که دانشمندان از طریق آنها آینده را میسازند و از آنها به روشهای خاصی در زمینههای اجتماعی معین استفاده میکنند. این با استفاده از طبقه بندی های موجود و با توسعه طبقه بندی های جدید انجام می شود.
موادی که این مقاله بر اساس آنها ساخته شده است از “علوم پیچیدگی” گردآوری شده است (والدروپ، 1992؛ هلمریچ، 1998؛ ویلیامز، 2012؛ لی ویگنی، 2018) – حوزه ای که توسط محققان آینده نگر به عنوان منبع الهام مفهومی شناخته شده است (سردار). و راوتز، 1994؛ لو پرستی، 1996؛ اسمیت، 2005؛ ویلکینسون و همکاران، 2013؛ سامت، 2013؛ دربی شایر، 2016؛ اندرسون و تورنبرگ، 2018؛ پولی و والریو، 2019). این حوزه پژوهشی بین رشتهای و فراملی، جوامع فرعی مختلفی را که میتوان با چارچوبها، دیدگاههای هنجاری و رژیمهای آینده متمایز کرد، دوباره متحد میکند (Li Vigni، 2020b).
در میان چنین گروههایی، یکی از آنها بهویژه جالب است: از سناریوهای آینده استفاده میکند و آنها را به محرکی برای تولید تأثیرات آموزشی و اجتماعی-سیاسی در زمان حال تبدیل میکند. این ComMod است که تمرکز این مقاله است. مواد و روش های توصیف کمودین ها شامل سه گروه از منابع است:
- تجزیه و تحلیل کتابشناختی برای علوم پیچیدگی در ایالات متحده و اروپا و به ویژه برای جامعه ComMod انجام شد. این شامل مقالات علمی، یک کتاب و چهار گزارش ادبیات خاکستری از پروژه های ComMod در کشورهای مختلف است.
- برای تاریخچه و شیوه های ComMod، شش مصاحبه با یکی از بنیانگذاران مستقر در فرانسه و با پنج عضو نسل دوم مستقر در فرانسه، برزیل، سنگال و بورکینافاسو انجام شد. سوالات مربوط به خاستگاه فکری و اجتماعی ComMod، کار آن در میدان، واکنش جوامع محلی به آن، و پیشینه فکری و سیاسی مصاحبه شوندگان بود. مصاحبه های ضبط شده به طور متوسط دو ساعت به طول انجامید. برخی در تنظیمات چهره به چهره و برخی دیگر از طریق ویدئو کنفرانس انجام شدند.
- علوم پیچیدگی – که به عنوان یک معیار در پسزمینه باقی میمانند – از طریق مطالب غنیتر، شامل 115 مصاحبه، چهارده بازدید آزمایشگاهی و دو بایگانی سازمانی مورد بررسی قرار گرفتند. سایر نشریات از دیدگاه تاریخی و جامعه شناختی به آنها در جهانی بودن آنها می پردازند .
طبقه بندی رژیم های آینده
اندیشیدن به آینده بشریت چالشی عالی برای هر روحیه بینایی است. نویسندگان نام آور و ناشناخته با طولانی شدن وقایع تاریخی و آخرین پیشرفت های علم، آینده را با استفاده از سبک های مختلف ادبی تصور کرده اند. پیشگویی با داستان های علمی-تخیلی، پیش بینی های رسمی با جزئیات آینده نگر یا مطالعات انتقادی آمیخته می شود، و مجموعه چشم اندازهای آینده گسترش نمی یابد. (Chateauraynaud & Debaz، 2017، ص 11).
با این کلمات در لبه های غیرقابل برگشت (2017) آغاز می شود، کتاب جامعه شناسان فرانسوی فرانسیس شاتورانو و ژوکین دباز. نویسندگان در متن خود، گفتمان آینده را در چندین موضوع – آلودگی هوا، انرژی هستهای، GMOs، فناوریهای نانو و غیره – تحلیل میکنند و نشان میدهند که چندین مسیر همیشه وجود دارد، حتی زمانی که بازیگران درباره فرآیندهای برگشتناپذیر صحبت میکنند. با این وجود، باز بودن یا برگشت ناپذیری قراردادهای آتی را می توان به روش های مختلفی مورد بررسی قرار داد. برای بررسی آنها باید چند سوال اساسی پرسید:
- بازیگران چگونه زمان را تصور می کنند؟ خطی است یا غیرخطی، باز یا بسته، کند یا شتابنده؟
- این رژیم ها بر کدام منطق عمل دلالت دارند؟ i ) مداخله در یک فرآیند در حال انجام، با تکیه بر دانش پیش زمینه به منظور پیش بینی آنچه در آینده است، 2 ) محاسبه زمان خطی شده برای برنامه ریزی آینده، یا 3 ) تولید سناریوها به دلیل باز بودن و عدم اطمینان در آینده؟
- آیا بازیگران برای ساختن آینده ای مطلوب کار می کنند یا برای خنثی کردن آینده ای نامطلوب؟
- نکته آخر اینکه فلش زمان طبق نظر بازیگران در کدام جهت حرکت می کند؟ آیا از حال به آینده می رود یا برعکس (پشت کاست)؟
برای خلاصه کردن همه این سؤالات، Chateauraynaud و Debaz (2017) سه پارامتر را جدا کرده اند: “مدل سازی زمان” (نحوه مشاهده زمان توسط بازیگران)، “منطق عمل” (چگونه بازیگران بسته به مدل سازی زمان عمل می کنند) و “نمونه های اولیه” (پارادایمی) نمونه هایی از هر رژیم) 2.
چند روش برای ارتباط با قراردادهای آتی وجود دارد؟ مسلماً تعدادشان زیاد است، اما بی پایان نیستند. Chateauraynaud و Debaz برای درک گفتمانهایی درباره آیندهای که بازیگران در عرصههای مختلف برگزار میکنند، طبقهبندی غنی از آنچه که «رژیمهای آینده» مینامند، ارائه میکنند که عبارتند از: «فوریت»، «انتظار»، «پیشبینی»، «پیشبینی»، “آینده نگر”، “وعده”، “نبوت” و “علمی تخیلی”. فهرست طولانی است، اما نویسندگان آن آن را قطعی نمی دانند. در واقع، دو رژیم دیگر در مقاله اخیر اضافه شده است: “فرکانس بالا” و “بهینه سازی” (Li Vigni, 2020b).
این ده رژیم ممکن است بیشتر گفتمانهای مربوط به آینده را که در عرصههای مختلف فضای عمومی، از پیشبینی اپیدمی گرفته تا سناریوسازی آب و هوا و انرژی، از وعدههای فراانسانی تا پیشگوییهای فروپاشی جهانی، در جریان است، پوشش دهند. با این حال، مورد مطالعه ComMod خواستار شناخت جنبه جدیدی است و بنابراین فرصتی برای بررسی مجدد طبقه بندی Chateauraynaud و Debaz ارائه می دهد. این مقاله با تمایز بین دو سطح تحلیل – رژیمها و رژیمهای فرعی – و با معرفی مقولههای جدید تحت رژیمهای «فوریت»، «پیشبینی» و «آیندهنگر» آن را بیشتر توسعه میدهد.
فوریت. همانطور که Chateauraynaud & Lehtonen (2013، ص 7) می نویسند، در رژیم “اضطراری” (یا “اضطراری”)، “دیدگاه های آینده تحت فشار شدید تولید می شوند، زیرا همه چیز در یک دوره زمانی بسیار کوتاه نیز انجام می شود. کوتاه برای بازیگران برای ارزیابی، از طریق مشورت، بازهای مختلف به آینده. در این حالت، عمل باید به سرعت انجام شود، در چارچوب فرآیندی که کنترل آن دشوار یا غیرممکن است. با این وجود، مدت زمان متفاوت و روشهای متفاوتی برای کار در حالت اضطراری وجود دارد. سه رژیم فرعی را می توان پیشنهاد کرد.
- رژیم فرعی «فرکانس پایین» به موقعیتهایی اشاره میکند که در آن هشداری در رابطه با پایان یافتن یک منبع معین در بخش انرژی یا مواد خام منتشر میشود. به مقیاسی از سال ها، از چند تا چند دهه می پردازد. با وجود این، حالت گفتمانی هنوز با سرعت مشخص می شود، زیرا، اگر هشدار به طور جدی در نظر گرفته نشود، بازیگران ممکن است خود را در هنگام رسیدن کمبودها ناآماده ببینند.
- دومین رژیم فرعی «فرکانس متوسط» است که مشخصه بحرانهایی مانند زلزله، آتشسوزی یا حملات تروریستی است. زمان در اینجا کوتاهتر است و برای نجات جان انسانها اقدام سریع ضروری است. کنترل کامل رویدادها غیرممکن است. کارشناسان و مقامات معمولا خیلی دیر وارد می شوند و ظرفیت آنها برای پیش بینی اتفاقات بعدی بسیار محدود است. خشکسالی های آبی را می توان نیمه راه بین این رژیم و رژیم فرعی اول دانست.
- در وهله سوم، حالت “فرکانس بالا” کوتاه ترین زمان ها را توصیف می کند. در حالی که «فرکانس پایین» و «فرکانس متوسط» به طور کلی به تلاش برای واکنش به یک موقعیت خطرناک دلالت دارد، «فرکانس بالا» به معنای پیشبینی رقابت برای کسب سود است. کار کسانی که در یک رژیم “فرکانس بالا” زندگی می کنند شامل یک جهت یابی بصری بر روی یک جریان پیوسته است، جایی که زمان به قطعات کوچکتر تقسیم می شود. به سختی می توان پیش بینی را برای درازمدت انجام داد، اما یک مزیت جزئی چند میلی ثانیه ای می تواند همه چیز را در شکاف بین برنده و بازنده تغییر دهد. در حالی که مأموریتهای نظامی (عمدتاً فرافناوری و بیشتر تهاجمی تا تدافعی) را میتوان به عنوان نمونه اولیه این حالت در نظر گرفت، دومی با مطالعه جامعهای شامل فیزیکدانان، اقتصاددانان و دانشمندان رایانه که هدفشان به کارگیری نظریه آشوب است، ایجاد شد. یادگیری ماشین و روانشناسی به منظور حدس و گمان در معاملات با فرکانس بالا (Li Vigni، 2020b). آنها روش هایی را برای انجام پیش بینی های کوتاه مدت به منظور افزایش سودهای گمانه زنی پیشنهاد می کنند (باس، 1999).
انتظار . رژیم “انتظار” (یا “انتظار و دیدن”) “تقریباً دقیقاً برعکس وضعیت اضطراری است” (Chateauraynaud & Lehtonen, 2013, p. 7). این رژیم به عنوان رژیمی توصیف میشود که در آن «زمان تعلیق میشود»: «در رژیم انتظار و دید، بسته به اینکه بدانیم منتظر چه هستیم یا هستیم، تولید آینده میتواند تعیین یا نامشخص باشد. منتظریم تا اتفاقی بیفتد تا ما را ترغیب به اقدام کنیم.» در این رژیم، «آزار، بی حوصلگی، از دست دادن میل و خستگی، منتظران را آزار می دهد. به عنوان مثال، ما می دانیم که نگهبانان چگونه به سرعت مراقب خود را از دست می دهند زمانی که دائماً منتظر اتفاقی هستند» (Chateauraynaud & Lehtonen, 2013, pp. 7-8).
پیش بینی . ما میتوانیم درباره پیشبینی به معنای عامیانه صحبت کنیم تا «به همه نگرشها و فعالیتهای آیندهنگر» اشاره کنیم (Poli, 2017, p. 1). از سوی دیگر، طبق نظر Chateauraynaud و Debaz، انتظار به فعالیت اغلب دیوانهواری اشاره دارد که جوامع در موقعیتهای تهدیدکننده انجام میدهند، جایی که نیاز به آمادهسازی خود مطلوب میشود. پیشبینی را میتوان بهعنوان نسخهای گستردهتر از فوریت در نظر گرفت. این رژیم را می توان حداقل به دو رژیم فرعی تقسیم کرد.
- کار اپیدمیولوژیستها، درست مانند کار اطلاعات ملی و سایر آژانسهای امنیتی، متعلق به رژیم فرعی است که به قول ریچارد گروسین محقق رسانههای جدید آمریکایی، میتوان آن را «پیشگیری» نامید (گروسین، 2010). گروسین این اصطلاح را به منظور نشان دادن «آمادگی روانشناختی» رسانه ها در برابر تروریسم در زمینه رسانه ای و ایدئولوژیکی بزرگتر معرفی کرد. پیشآگاهی در خدمت آمادهسازی ذهنی شهروندان برای رویدادهای فاجعهبار است، به طوری که به محض وقوع این اتفاقات آماده باشند. خطر پیشبینی دقیق آینده نیست، بلکه تکثیر سناریوهای احتمالی بهمنظور پیشبینی غافلگیری است (Aradau & Van Munster, 2007). تولید سناریو – به عنوان مثال، در اپیدمیولوژی – از بیان پیچیده همه عوامل مختلف درگیر نتیجه می شود (لی ویگنی، 2021b).
- در رژیم «پیشبینی»، نگرش «پیشگیری» از حالت «بهینهسازی» متمایز میشود، که جهتگیری به سوی آینده را توصیف میکند که متضمن اختراع و تکامل برای بقا و سود است. رابطه آن با زمان، سازگاری دائمی و خود سازماندهی شده با آینده ای باز را فرا می خواند. نمونه اولیه این رژیم فرعی گروهی از دانشمندان و مهندسان کامپیوتر است که از الگوریتم ها و روبات ها برای تقلید از تکامل و سرعت بخشیدن به تولید صنعتی استفاده می کنند. بازیگرانی که در یک رژیم بهینهسازی کار میکنند، کمتر از دیگران نگران پیشبینی آینده هستند، در حالی که به طور کامل به سمت آنچه در آینده است هدایت میشوند. آینده برای آنها به فرض مبهم است. آینده پیشی گرفته نیست. بلکه بستر رودخانه یک جریان سازگار را تشکیل می دهد.
پیش بینی . رژیم «پیشبینی» را نباید با رژیم «پیشبینی» ترکیب کرد. دومی، در واقع، جاه طلبی دارد که آینده را به شیوه ای دقیق تر از اولی پیش بینی کند. همانطور که Chateauraynaud و Lehtonen (2013، ص 8) نوشتند، در “پیش بینی”، “مترولوژی ها و فضاهای محاسبه مشترک توسط بازیگران به مدل سازی جایگاه مرکزی در ساخت درک آینده می بخشد. فضایی با پارامترهای قابل قیاس و محاسبه». نمونه اولیه پیش بینی بالستیک است، یعنی رشته مکانیک که مسیر حرکت یک جسم را محاسبه می کند. نمونههای اولیه دیگر پیشبینیهای تولید ناخالص داخلی یا رشد جمعیتی هستند، اگرچه کارآیی آنها بسیار مورد بحث است.
آینده نگر . در مقابل، فعالیت «آینده نگر» یا «آینده نگری» مستلزم «تولید سناریوهای مختلف است که امکان باز کردن و کاوش در فضای ممکن را فراهم می کند» (Chateauraynaud & Lehtonen, 2013, p. 9). «[با]عملکرد از راه دور، [آیندهنگری] بسیاری از آیندهها را برای محدود کردن استدلال و مشورت، و قابل مشاهده کردن چارچوبهای شناختی و هنجاری مورد انتظار که برخی جهتهای آینده را معقولتر و مطلوبتر از سایرین میسازد، مجسم میکند». (Chateauraynaud & Lehtonen, 2013, p. 9). آینده نگاری برای تأثیرگذاری بر پدیده ها، به عنوان مثال، در شکل دادن به خط مشی یا مهندسی یک دستگاه استفاده می شود. ما می توانیم حداقل سه رژیم فرعی از رژیم “آینده” را تشخیص دهیم.
- رژیم فرعی «سناریوسازی توصیفی» به موقعیتهایی اشاره دارد که در آن کارشناسان سناریوهایی را بدون قصد اقدام برای آینده، نه به طور مستقیم و نه از طریق واسطههای سیاسی یا دیگر، میسازند. تأثیر آینده نگر در این مورد ممکن است غیرمستقیم باشد: تولیدکنندگان آینده نگری دیگران را رها می کنند تا از کار خود نتیجه بگیرند. سناریوسازی می تواند به طور رسمی توصیفی باشد اما همیشه هنجاری نیز هست. گاهی اوقات این هنجارگرایی بیشتر قابل مشاهده است، یعنی در زمینه های مشورتی مانند کنفرانس های اجماع و سایر فضاهای مشاوره که ممکن است موسسات برای جمع آوری پیشنهادات شهروندان ایجاد کنند (Joss & Durant, 1995; Giraudet et al., 2021). پیشنهادها به طور رسمی برای گیرندگان آنها الزام آور نیستند.
- «سناریوسازی عملیاتی» به موقعیتهایی اشاره دارد که در آن کارشناسان سناریوهایی را با قصد اقدام بر اساس آینده یا قرار دادن شخص دیگری در موقعیت انجام آن میسازند. میتوان به آزمایشگاهها، آژانسها، لابیها، انجمنها، سازمانهای غیردولتی، بنیادها و اتاقهای فکری فکر کرد که دولتها و شرکتها را تحت فشار قرار میدهند یا با آنها تماس میگیرند تا با یک مشکل معین مقابله کنند – مثلاً همهگیری کووید-19. در موقعیتهای نامطمئن، قدرت سیاسی تمایل دارد ابزارهای قدیمیتر را با ابزارهای جدیدتر تکمیل کند (Aykut و همکاران، 2019).
- سوم، رژیم فرعی «سناریوسازی متعهد» به کارشناسانی اطلاق میشود که از سناریوهای آینده در زمینههای اقدام-پژوهشی با ایده دستیابی به یک نتیجه معین در چارچوب معین (یک انجمن، یک کارگاه، یک مناظره یا موارد دیگر) استفاده میکنند. نمونه اولیه این حالت «کارگاه های آینده» است که توسط رابرت جونگک و نوربرت مولرت در دهه 1970 توسعه یافت (Jungk & Muellert, 1987; Eickhoff and Geffers, 2006; Ørngreen and Levinsen, 2017). شهروندان عادی مشکلات جاری را تجزیه و تحلیل میکنند (مرحله انتقاد)، پیشنهادهایی را ارائه میکنند (مرحله فانتزی) و طرحی مشخص برای تغییر پیشنهاد میکنند (مرحله تحقق). نمونه اولیه دیگری از “ساخت سناریو متعهد” ComMod است که در بخش بعدی مقاله توضیح داده شده است .
وعده. رژیم آینده “وعده” به خوبی توسط حوزه مطالعات علم و فناوری مورد مطالعه قرار گرفته است (ون لنته، 1993؛ براون و مایکل، 2003؛ بوروپ و همکاران، 2006). در “جوامع وعده”، هیاهو به عنوان یکی از موضوعات اصلی ظاهر می شود، زیرا شیوه های تحقیقاتی بازیگران، فعالیت های جمع آوری کمک های مالی و استراتژی های نهادسازی را آگاه می کند. وعدهها به حالتهای عملیاتی و پیشگوییهای خود تحققبخش با هدف دستیابی به آیندههای مطلوب تبدیل میشوند. یک قول فنی یا انتخاباتی می تواند برای افرادی که به آن اعتقاد دارند انگیزه بخش باشد. در بیشتر موارد، مشارکت فعال هر چه بیشتر بازیگران ممکن است دقیقاً بهترین راه برای تحقق این وعده است: رژیم “وعده” به توده بحرانی که از آن حمایت می کند بستگی دارد. بنابراین، این رژیم از «نبوت» متمایز می شود، که موفقیت خود را مشروط به مشارکت گسترده مردم نمی کند.
نبوت . «طبق تعریف، یک پیشگویی آیندهای اجتنابناپذیر را اعلام میکند و عزم را به چیزی که اساساً نامشخص است نسبت میدهد» (Chateauraynaud & Lehtonen، 2013، ص 10). «نبوت» فقط به گفتمانهای دینی مربوط نمیشود – متخصصان از هر نوع میتوانند تولیدکننده نبوت باشند. در این رژیم، گفتمان به دنبال تأثیری مشابه رژیم «وعده» است، اما راهبردهایی که این دو را همراهی میکنند یکسان نیستند. در حالی که در «وعده»، کارآفرینان علمی معمولاً مواد متقاعدکننده (نقشه راه، اثبات مفهوم، و غیره) تولید میکنند تا مقامات دولتی و/یا کسبوکارها را برای تأمین بودجه تحقیق و توسعه خود متقاعد کنند، در «پیشگویی»، کارشناسان ممکن است فقط سخنان خود را از طریق رسانهها در منطقه منتشر کنند. به امید افزایش آگاهی افکار عمومی
علمی-تخیلی. سرانجام، رژیم «علمی-تخیلی» که در اولین «ماتریس آینده» پیشنهاد شده توسط Chateauraynaud (2013) وجود نداشت، توسط Chateauraynaud & Debaz (2017) به آن اضافه شد. این رژیم توسط رمان نویسان و همچنین محققان مورد بررسی قرار گرفته است. چیزی که داستان های علمی تخیلی را برای آینده پژوهی بسیار جالب می کند این است که روایت های تخیلی در مورد آینده های احتمالی گاهی اوقات می توانند از حوزه سرگرمی بیرون بیایند و به موضوع بحث های سیاسی تبدیل شوند و تخیلات و اعمال مردم را تغذیه کنند. داستان های علمی تخیلی می تواند راهی برای بررسی مدل های تغییر اجتماعی باشد (دولان، 2020؛ نیکولوا، 2021) و سوالاتی در مورد پیامدهای غیرمنتظره مطرح کند (رومپالا، 2021). داستان های علمی تخیلی می تواند با افزایش فضای احتمالات با استدلال ابتکاری، فرضیه های جدی در مورد آینده را پیش ببرد.
جدول 1 زیر به روشی ترکیبی رژیم ها و رژیم های فرعی شرح داده شده در این بخش را فهرست می کند.
جدول 1: نگاهی خلاصه به رژیم های آتی و رژیم های فرعی
| مدل سازی زمان | منطق عمل | نمونه های اولیه | |
| فوریت | زمان کوتاه است | مسابقه با زمان برای محدود کردن خسارت | طرح پشتیبان پس از هشدار |
| – فرکانس پایین | چند سال | برای آماده شدن برای کمبود | پایان یک منبع داده شده |
| – فرکانس متوسط | چند ساعت یا چند روز | اقدام سریع برای نجات جان | زلزله، سونامی، آتش سوزی، حملات تروریستی |
| – فرکانس بالا | هر ثانیه مهم است | ناوبری بصری؛ پیش بینی نامطمئن در مدت زمان بسیار کوتاه | تجارت با فرکانس بالا؛ ماموریت های نظامی |
| انتظار | زمان معلق | جابجایی مداوم زمان انتظار | خاموشی: انتظار برای بازگشت به حالت عادی |
| پیش بینی | زمان تسریع شده | اقدام بر روی یک فرآیند مداوم؛ آمادگی | تغییر آب و هوا |
| – پیشبازرسی | فاجعه در هر زمانی ممکن است رخ دهد | تکثیر سناریو برای جلوگیری از شوک و غافلگیری | اپیدمی ها؛ حملات تروریستی |
| – بهینه سازی | سازگاری با آینده باز | خودکارسازی فرآیند یادگیری؛ تصادفی خلاق | فراگیری ماشین؛ مدیریت تطبیقی |
| پیش بینی | زمان محاسبه شده و خطی شده | فضای محاسبه؛ برنامه ریزی | مدل های جمعیتی؛ تحولات تولید ناخالص داخلی |
| آینده نگر | زمان غیر خطی و باز است | تولید سناریوها | سناریوهای پر انرژی |
| – سناریوسازی توصیفی | آینده باز است اما عمل کردن بر اساس آن دشوار/غیر ممکن است | تولید سناریو بدون مداخله مستقیم | جریان های خاصی از آینده پژوهی |
| – سناریوسازی عملیاتی | در صورت اتخاذ تدابیر، آینده پرخطر قابل اجتناب است | تولید سناریو با مداخله مستقیم | کارشناسانی که به آنها فشار می آورند یا دولت ها با آنها تماس می گیرند |
| – سناریوسازی متعهد | مسیرهای بد را می توان اصلاح کرد | تولید سناریوها برای ایجاد یک نتیجه معین | کارگاه های آینده (Jungk & Muellert, 1987); ComMod |
| وعده | منطق تاخیر | درگیر شدن در یک قول؛ اثبات اعتبار خود | بیوتکنولوژی؛ فرا انسانیت |
| رسالت | زمان معاد شناسی | توصیف آینده ای اجتناب ناپذیر | پایان نفت |
| علمی-تخیلی | زمان تخیلی | گشودن فضای امکانات از طریق تخیل | فروپاشی تمدن غرب (اورسکس و کانوی، 2014) |

