تغییر اقلیم و تولید پایدار مواد غذایی
یکی از بزرگترین چالشهایی که در قرن بیست و یکم با آن روبهرو هستیم، تغذیه پایدار نه تا ده میلیارد نفر تا سال 2050 و در عین حال کاهش اثرات زیستمحیطی (مانند انتشار گازهای گلخانهای (GHG)، از بین رفتن تنوع زیستی، تغییر کاربری زمین و از دست دادن خدمات محیط زیستی). برای این منظور، امنیت غذایی باید ارائه شود. طبق تعریف سازمان ملل، «امنیت غذایی زمانی وجود دارد که همه مردم در همه زمانها به مواد غذایی کافی، ایمن و مغذی دسترسی فیزیکی و اقتصادی داشته باشند تا نیازهای غذایی و ترجیحات غذایی خود را برای یک زندگی فعال و سالم برآورده کنند». همزمان با ارائه امنیت غذایی، ما باید اثرات زیست محیطی تولید مواد غذایی را نیز کاهش دهیم. تغییرات آب و هوایی آینده بر تولید مواد غذایی تأثیر خواهد گذاشت. از سوی دیگر، کشاورزی تا حدود 30 درصد از انتشار گازهای گلخانه ای انسانی را که منجر به تغییرات آب و هوایی می شود، تشکیل می دهد. هدف این بررسی، تشریح برخی از تأثیرات احتمالی تغییرات آب و هوایی بر کشاورزی، اقدامات کاهشی موجود در کشاورزی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و ترسیم چالش بسیار مهم تغذیه پایدار نه تا ده میلیارد نفر تحت شرایط آب و هوایی آینده، با کاهش انتشار گازهای گلخانه ای هر چالش به خودی خود بسیار بزرگ است و به راه حل هایی نیاز دارد که در همه جنبه ها به طور مشترک ارائه شوند. ما به این نتیجه رسیدیم که وضعیت موجود یک گزینه نیست، و بعید است که دستکاری با سیستم های تولید فعلی بتواند خدمات غذایی و اکوسیستمی مورد نیاز ما را در آینده ارائه دهد. تغییرات اساسی در تولید و مصرف احتمالاً در دهه های آینده مورد نیاز است. هدف این بررسی، تشریح برخی از تأثیرات احتمالی تغییرات آب و هوایی بر کشاورزی، اقدامات کاهشی موجود در کشاورزی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و ترسیم چالش بسیار مهم تغذیه پایدار نه تا ده میلیارد نفر تحت شرایط آب و هوایی آینده، با کاهش انتشار گازهای گلخانه ای هر چالش به خودی خود بسیار بزرگ است و به راه حل هایی نیاز دارد که در همه جنبه ها به طور مشترک ارائه شوند. ما به این نتیجه رسیدیم که وضعیت موجود یک گزینه نیست، و بعید است که دستکاری با سیستم های تولید فعلی بتواند خدمات غذایی و اکوسیستمی مورد نیاز ما را در آینده ارائه دهد. تغییرات اساسی در تولید و مصرف احتمالاً در دهه های آینده مورد نیاز است. هدف این بررسی، تشریح برخی از تأثیرات احتمالی تغییرات آب و هوایی بر کشاورزی، اقدامات کاهشی موجود در کشاورزی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و ترسیم چالش بسیار مهم تغذیه پایدار نه تا ده میلیارد نفر تحت شرایط آب و هوایی آینده، با کاهش انتشار گازهای گلخانه ای هر چالش به خودی خود بسیار بزرگ است و به راه حل هایی نیاز دارد که در همه جنبه ها به طور مشترک ارائه شوند. ما به این نتیجه رسیدیم که وضعیت موجود یک گزینه نیست، و بعید است که دستکاری با سیستم های تولید فعلی بتواند خدمات غذایی و اکوسیستمی مورد نیاز ما را در آینده ارائه دهد. تغییرات اساسی در تولید و مصرف احتمالاً در دهه های آینده مورد نیاز است. اقدامات کاهشی موجود در کشاورزی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و چالش بسیار مهم تغذیه 9 تا 10 میلیارد نفر در شرایط آب و هوایی آینده، با کاهش انتشار گازهای گلخانه ای را تشریح می کند. هر چالش به خودی خود بسیار بزرگ است و به راه حل هایی نیاز دارد که در همه جنبه ها به طور مشترک ارائه شوند. ما به این نتیجه رسیدیم که وضعیت موجود یک گزینه نیست، و بعید است که دستکاری با سیستم های تولید فعلی بتواند خدمات غذایی و اکوسیستمی مورد نیاز ما را در آینده ارائه دهد. تغییرات اساسی در تولید و مصرف احتمالاً در دهه های آینده مورد نیاز است. اقدامات کاهشی موجود در کشاورزی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و چالش بسیار مهم تغذیه 9 تا 10 میلیارد نفر در شرایط آب و هوایی آینده، با کاهش انتشار گازهای گلخانه ای را تشریح می کند. هر چالش به خودی خود بسیار بزرگ است و به راه حل هایی نیاز دارد که در همه جنبه ها به طور مشترک ارائه شوند. ما به این نتیجه رسیدیم که وضعیت موجود یک گزینه نیست، و بعید است که دستکاری با سیستم های تولید فعلی بتواند خدمات غذایی و اکوسیستمی مورد نیاز ما را در آینده ارائه دهد. تغییرات اساسی در تولید و مصرف احتمالاً در دهه های آینده مورد نیاز است. و بعید است که دستکاری با سیستم های تولید فعلی بتواند خدمات غذایی و اکوسیستمی مورد نیاز ما را در آینده ارائه دهد. تغییرات اساسی در تولید و مصرف احتمالاً در دهه های آینده مورد نیاز است. و بعید است که دستکاری با سیستم های تولید فعلی بتواند خدمات غذایی و اکوسیستمی مورد نیاز ما را در آینده ارائه دهد. تغییرات اساسی در تولید و مصرف احتمالاً در دهه های آینده مورد نیاز است.
کلید واژه ها
- گازهای گلخانه ای
-
گاز گلخانه ای
تغذیه 9 تا 10 میلیارد نفر تا سال 2050 چالش بزرگی است . مرجع گادفری، بدینگتون و کروت1 ) . تعدادی گزینه برای کمک به حل این مشکل پیشنهاد شده است، از جمله بستن شکاف عملکرد (یعنی ایجاد تفاوت بین عملکرد قابل دستیابی و عملکرد کمتر)، افزایش پتانسیل تولید محصولات کشاورزی (عمدتا از طریق استفاده از فناوری های جدید و سرمایه گذاری). در تحقیقات)، کاهش ضایعات، تغییر رژیم غذایی و گسترش آبزی پروری، که همه اینها باید در یک استراتژی جهانی چند وجهی و مرتبط برای تضمین امنیت غذایی پایدار و عادلانه هماهنگ شوند . مرجع گادفری، بدینگتون و کروت1 ) .
همزمان با افزایش تولید مواد غذایی، ما همچنین باید به طور قابل توجهی اثرات آب و هوایی تولید مواد غذایی را کاهش دهیم . مرجع اسمیت، مارتینو و کای2 ) و همچنین بهبود انعطاف پذیری تولید مواد غذایی در برابر تغییرات محیطی آتی. نیازهای اضافی غیر مرتبط با آب و هوا برای محافظت از منابع آب شیرین ما است ( مرجع فرنکن و کیرش3 ) , حفاظت از تنوع زیستی ( 4 ) , حرکت به سمت رژیم های غذایی سالم تر ( 5 ) و کاهش اثرات نامطلوب تولید مواد غذایی بر طیف وسیعی از خدمات اکوسیستم ( ) مرجع فیربنک، بردبری و جنکینز6 ) .
گسترش تاریخی کشاورزی به جنگل ها و اکوسیستم های طبیعی ( مرجع بروینسما7 ) به طور قابل توجهی به از بین رفتن خدمات اکوسیستمی کمک کرده است. این امر انگیزه مضاعفی به درک این موضوع داده است که افزایشهای آینده در عرضه مواد غذایی باید بدون افزایش سطح کشاورزی برآورده شود، یعنی تولید محصولات کشاورزی بیشتری از همان منطقه تولید شود . مرجع گادفری، بدینگتون و کروت1 ، مرجع اسمیت، گریگوری و ون وورن8 ) . ابزار اصلی تشدید تولید محصول از طریق افزایش عملکرد در واحد سطح همراه با سهم کمتر از افزایش تعداد محصولات کشت شده در یک چرخه فصلی خواهد بود. از آنجایی که تولید غلات (گندم، ذرت و برنج) از 877 میلیون تن در سال 1961 به 2342 میلیون تن در سال 2007 افزایش یافته است، متوسط عملکرد جهانی غلات از 1.35 تن در هکتار در سال 1961 به 3.35 تن در هکتار در سال 2007 افزایش یافته است. و پیش بینی می شود در سال 2040 حدود 4.8 تن در هکتار باشد. به طور همزمان، سرانه زمین قابل کشت از 0.415 هکتار در سال 1961 به 0.214 هکتار در سال 2007 کاهش یافته است . مرجع اسمیت، گریگوری و ون وورن8 ) . به بیان دیگر، اگر افزایش عملکرد در 60 تا 70 سال گذشته محقق نمی شد، تقریباً سه برابر زمین بیشتری برای تولید محصولات برای حفظ جمعیت فعلی مورد نیاز بود. زمینی که وجود ندارد مگر با استفاده از مقداری که برای کشت نامناسب است. از این رو، نوعی تشدید پایدار تولید مواد غذایی مورد نیاز خواهد بود . مرجع گارنت و گادفری9 ) ؛ اما اگر بخواهیم با چالشهای آینده روبرو شویم، تغییرات اساسیتری در تولید (و مصرف) غذا نیز مورد نیاز خواهد بود. ما در پایان مقاله خود به این موضوع باز خواهیم گشت.
طبق تعریف سازمان ملل، «امنیت غذایی زمانی وجود دارد که همه مردم در همه زمانها به مواد غذایی کافی، ایمن و مغذی دسترسی فیزیکی و اقتصادی داشته باشند تا نیازهای غذایی و ترجیحات غذایی خود را برای یک زندگی فعال و سالم برآورده کنند». همزمان با ارائه امنیت غذایی، ما باید اثرات زیست محیطی تولید مواد غذایی را نیز کاهش دهیم.
امنیت غذایی توسط سیستمهای غذایی مؤثر، که مجموعهای از تعاملات پویا بین و درون محیطهای بیوژئوفیزیکی و انسانی هستند، پشتیبانی میشود. آنها شامل تعدادی از فعالیتها (تولید غذا، پردازش، بستهبندی و توزیع غذا، و خردهفروشی و مصرف مواد غذایی) میشوند که منجر به تعدادی از نتایج مرتبط میشود که برخی از آنها به امنیت غذایی کمک میکنند (مانند در دسترس بودن غذا، دسترسی به غذا و استفاده از مواد غذایی). ( _ مرجع اریکسن10 ) . از آنجایی که امنیت غذایی زمانی که سیستمهای غذایی مختل میشوند یا تحت فشار قرار میگیرند کاهش مییابد، سیاست امنیت غذایی باید به کل سیستم غذایی بپردازد.
اگرچه در دسترس بودن مواد غذایی بین سالهای 1970 و 2000 26 درصد افزایش یافت. مرجع رزگرانت، پیزنر و مایجر11 ) ، آفریقا تنها قاره ای است که هنوز به مازاد مواد غذایی دست نیافته است، حدود 800 تا 1200 میلیون نفر دچار سوءتغذیه هستند و تعداد افرادی که با ناامنی غذایی مواجه شده اند به طور قابل توجهی در طول افزایش سریع قیمت مواد غذایی در سال 2008 افزایش یافته است . مرجع هازل و چوب12 ) بیان کنید که مشکل گرسنگی اساساً مربوط به توزیع درآمد است تا کمبود غذا فی نفسه . در حالی که گرسنگان برای خرید مواد غذایی تولید شده فقیرتر از آن هستند و از سوءتغذیه رنج می برند، ثروتمندان بیش از حد غذا مصرف می کنند و از چاقی و بیماری های مزمن مرتبط با آن رنج می برند. افزایش تولید جهانی غذا این مشکلات را حل نخواهد کرد. اکثریت فقرا در نواحی روستایی زندگی میکنند که در آن عمدتاً به کشاورزی و فعالیتهای مرتبط برای غذا و معیشت خود وابسته هستند، اگرچه نیازهای فقرای شهری اکنون در حال تبدیل شدن به یک کانون توجه روزافزون است. این مناطق اغلب با منابع شکننده و به طور طبیعی فقیر خاک، زمین و آب مشخص می شوند، به این معنی که سرمایه گذاری برای بهبود محصولات کشاورزی و دامداری محدود است یا وجود ندارد.( مرجع فون براون، رزگرانت و پاندیا-لورچ13 ) .
استفاده از زمین و مسائل مربوط به امنیت غذایی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و این تأثیر متقابل در زمینه تغییرات آب و هوایی آشکار شده است . مرجع گریگوری، اینگرام و برکلاسیچ14 ، مرجع اینگرام، گریگوری و ایزاک15 ) . هازل و چوب ( مرجع هازل و چوب12 ) از ترکیبی از درآمد سرانه و بهره وری کشاورزی (که در مطالعات دیگر نشان داده شده است تا بیشترین ارتباط را با امنیت غذایی در سطح کشور نشان داده است)، برای مناطق مختلف تولید به منظور توسعه یک گونه شناسی برای ارزیابی گزینه ها برای بررسی امنیت غذایی آینده. چنین تحلیلی نشان می دهد که اگر قرار است ناامنی غذایی کاهش یابد و منابع حفظ شود، پاسخ های متفاوتی در حوزه های مختلف مورد نیاز خواهد بود. امنیت غذایی یک چالش چند وجهی است که بسیار فراتر از تولید غذا است. در واقع، تولید غذا تنها یکی از چالشهای تامین مواد غذایی (که به توزیع و مبادله نیز متکی است)، و در دسترس بودن غذا است، اگر فقط یکی از جنبههای امنیت غذایی باشد که شامل دسترسی به غذا و استفاده از غذا نیز میشود. عکس. 1نشان می دهد که چگونه تولید غذا (تمرکز اصلی این مقاله)، با چالش بسیار بزرگتر امنیت غذایی مطابقت دارد. در این مقاله ما بررسی میکنیم که چگونه تولید غذا ممکن است افزایش یابد و در عین حال انتشار گازهای گلخانهای (GHG) از کشاورزی (که به تغییرات آب و هوایی کمک میکند) را کاهش دهیم، و تهدیدات آب و هوایی آینده را در نظر بگیریم. سپس بررسی می کنیم که تولید غذای پایدار در شرایط آب و هوایی آینده چگونه ممکن است به نظر برسد.
عکس. 1.رابطه بین تولید غذا، در دسترس بودن غذا و امنیت غذایی. اقدامات مبتنی بر تولید و مصرف (و فعل و انفعالات بین آنها) که بر تولید غذا تأثیر می گذارد و تمرکز این مقاله است در قسمت پایین شکل نشان داده شده است تا محدودیت های دامنه این بررسی را نشان دهد. .
ردپای آب و هوای تولید مواد غذایی
کشاورزی مقادیر قابل توجهی CO 2 ، CH 4 و N 2 O را در جو آزاد می کند. CO 2 عمدتاً از پوسیدگی میکروبی یا سوزاندن بستر گیاهان و مواد آلی خاک آزاد می شود. CH 4 زمانی تولید می شود که مواد آلی در شرایط بدون اکسیژن تجزیه می شوند، به ویژه از هضم تخمیری توسط دام نشخوارکنندگان، کودهای ذخیره شده و برنج کشت شده در شرایط غرقابی. N 2 O با تبدیل میکروبی نیتروژن در خاک و کود تولید می شود و اغلب در جایی که نیتروژن موجود بیش از نیاز گیاه باشد، به ویژه در شرایط مرطوب افزایش می یابد . مرجع اسمیت، مارتینو و کای2 ) .
مجموع سهم جهانی کشاورزی در انتشار گازهای گلخانه ای با در نظر گرفتن همه انتشارات مستقیم (مانند انتشار گازهای گلخانه ای از خاک و دام) و انتشار غیرمستقیم (مانند استفاده از سوخت فسیلی، تولید مواد شیمیایی کشاورزی و تبدیل زمین به کشاورزی) بین 5/8 تا 5/16 است. Pg CO 2 -eq، که بین 17 تا 32 درصد از کل انتشارات جهانی GHG انسانی، از جمله تغییرات کاربری زمین را نشان می دهد . مرجع بلربی، فوئرید و هاستینگز16 ) . در قرن گذشته، با جذب کودهای مصنوعی، توسعه انواع محصولات جدید (“انقلاب سبز”) و اتخاذ سیستم های کشاورزی در مقیاس بزرگ، تغییرات اساسی در کشاورزی رخ داده است.
انتشار مستقیم از کشاورزی بین 5.1 و 6.1 Pg CO 2 -eq (10-12٪) به انتشار جهانی GHG کمک می کند. این انتشارات عمدتاً به شکل CH4 ( 3 · 3 Pg CO 2 -eq / سال) و N 2 O (2 · 8 Pg CO 2 -eq / سال) هستند در حالی که شار خالص CO 2 کم است. (0·04 pg CO 2 -eq/year) ( مرجع اسمیت، مارتینو و کای2 ، مرجع اسمیت، مارتینو، کای، متز، دیویدسون، بوش، دیو و مایر17 ، مرجع اسمیت، مارتینو و کای18 ) . با این حال، پاکسازی پوشش گیاهی بومی برای کشاورزی (یعنی تغییر کاربری زمین به جای کشاورزی فی نفسه ) مقادیر زیادی کربن اکوسیستم مانند CO 2 (5·9 ( sd 2·9) Pg CO 2 -eq/yr آزاد می کند. انتشار N 2 O از خاک و CH 4 از تخمیر روده ای گاو بزرگترین منابع را تشکیل می دهند، به ترتیب 38 و 32 درصد از کل انتشار غیر CO 2 از کشاورزی در سال 2005. سوزاندن زیست توده (12%)، تولید برنج (11%) و مدیریت کود (7%) بقیه را تشکیل می دهند.
بزرگی و اهمیت نسبی منابع مختلف و انتشار گازهای گلخانه ای در مناطق مختلف به طور گسترده ای متفاوت است. در سطح جهانی، انتشار CH 4 و N 2 O در کشاورزی از سال 1990 تا 2005 17 درصد افزایش یافته است و پیش بینی می شود تا سال 2030 به دلیل افزایش استفاده از کود نیتروژن و افزایش تولید دام، 35 تا 60 درصد دیگر افزایش یابد ( 19 ) .
علاوه بر انتشار مستقیم کشاورزی که قبلا ذکر شد، تولید مواد شیمیایی کشاورزی یکی دیگر از منابع مهم انتشار گازهای گلخانه ای است. کودها به طور قابل توجهی به تأثیر کلی کشاورزی صنعتی کمک می کنند. تولید کودها انرژی بر است و مقدار قابل توجهی بین 0.3 و 0.6 Pg CO 2 -eq/year اضافه می کند که بین 0.6 و 1.2٪ از کل GHG جهان را نشان می دهد. بزرگترین منبع انتشار گازهای گلخانه ای از تولید کود، انرژی مورد نیاز است که CO 2 منتشر می کند ، اگرچه تولید نیترات CO 2 – eq بیشتری را به شکل N 2 O تولید می کند. مرجع بلربی، فوئرید و هاستینگز16 ) .
به طور مشابه، موزیر و کروزی ( مرجع موزیر و کروزی20 ) و آژانس حفاظت از محیط زیست ایالات متحده (EPA) ( 21 ) تخمین زدند که انتشار N 2 O تا سال 2020 (نسبت به سال 1990) حدود 50 درصد افزایش خواهد یافت. اگر تقاضا برای مواد غذایی افزایش یابد و رژیم غذایی طبق پیش بینی تغییر کند، انتشار سالانه GHG از کشاورزی ممکن است بیشتر افزایش یابد. با این حال، شیوههای مدیریتی بهبودیافته و فناوریهای نوظهور ممکن است باعث کاهش انتشار به ازای هر واحد غذا (یا پروتئین) تولید شده و همچنین کاهش انتشار سرانه مصرف غذا شود.
اگر انتشار CH 4 به نسبت مستقیم با افزایش تعداد دام رشد کند، انتظار می رود تولید جهانی CH 4 مرتبط با دام (از تخمیر روده ای و مدیریت کود) تا 60 درصد در دوره 1990-2030 افزایش یابد ( 19 ) . با این حال، تغییرات در شیوه های تغذیه و مدیریت کود می تواند این افزایش را بهبود بخشد. US-EPA ( 21 ) پیشبینی کرد که انتشار ترکیبی CH 4 از تخمیر رودهای و مدیریت کود بین سالهای 2005 و 2020 به میزان 21 درصد افزایش خواهد یافت.
پیشبینی میشود که سطح برنج کشتشده در سطح جهان تا سال 2030 به میزان 5/4 درصد افزایش یابد ( 19 ) ، بنابراین انتظار نمیرود انتشار CH4 از تولید برنج به میزان قابل توجهی افزایش یابد. حتی اگر برنج کمتری تحت غرقاب مداوم (که باعث شرایط بی هوازی خاک می شود) به دلیل کمبود آب کشت شود، یا اگر ارقام جدید برنجی که CH 4 کمتری تولید می کنند و به کار گرفته شوند ، ممکن است کاهش یابد. مرجع وانگ، نوی و سامونته22 ) . با این حال، US-EPA ( 21 ) افزایش 16 درصدی انتشار CH 4 از محصولات برنج را بین سالهای 2005 تا 2020 پیشبینی میکند که بیشتر به دلیل افزایش مستمر سطح برنج آبی است.
طبق US-EPA ( 21 ) ، پیشبینی میشود که انتشار کل کشاورزی در طول دهههای 2000-2010 و 2010-2020 حدود 13 درصد افزایش یابد. با فرض نرخهای مشابه افزایش (10 تا 15 درصد) برای سالهای 2020-2030، انتظار میرود انتشارات کشاورزی به 8-8·4، با میانگین 8·3 Pg CO2- eq تا سال 2030 افزایش یابد. با انتشار متوسط جهانی پیشبینی شده از حدود 55 Pg CO 2 -eq، در همان دوره زمانی، کشاورزی حدود 15٪ در انتشار مستقیم سهم دارد . مرجع اسمیت، مارتینو، کای، متز، دیویدسون، بوش، دیو و مایر17 ) معادل افزایش 3 درصدی سهم آن در کل انتشار گازهای گلخانه ای انسانی است. با این حال، این افزایش جزئی با توجه به گستره بالقوه گسترده انتشار گازهای گلخانه ای در آینده، عدم قطعیت بالایی دارد.
کشاورزی علاوه بر اینکه بخش مهمی از مشکل آب و هوایی است، ممکن است بخشی از راه حل باشد. کشاورزی پتانسیل قابل توجهی در کاهش تغییرات آب و هوایی دارد. طیف گسترده ای از گزینه های کاهش در کشاورزی با پتانسیل کلی تا 6 Pg CO 2 -eq / سال، اما با پتانسیل اقتصادی حدود 4 Pg CO 2 -eq / سال با قیمت کربن تا 100 دلار آمریکا در هر تن وجود دارد. CO 2 -eq ( مرجع اسمیت، مارتینو و کای2 ، مرجع اسمیت، مارتینو، کای، متز، دیویدسون، بوش، دیو و مایر17 ) . این پتانسیل کلی می تواند نزدیک به 100 درصد از انتشار مستقیم کشاورزی را کاهش دهد. تا حد زیادی بیشترین سهم کاهش از ترسیب کربن خاک (89٪) با مقداری پتانسیل برای کاهش انتشار CH 4 ( 9٪) و N 2 O (2٪) ناشی می شود. مرجع اسمیت، مارتینو و کای2 ) .
غلظت کم کربن در زمین های زراعی به این معنی است که پتانسیل زیادی برای افزایش محتوای کربن از طریق شیوه های مدیریت سودمند وجود دارد . مرجع اسمیت23 ) . در جایی که کاربری اراضی تغییر کرده و عمدتاً کشاورزی شده است، احیای محتوای کربن در خاکهای ارگانیک کشت شده دارای پتانسیل بالایی در هر سطح است و منطقه با بیشترین پتانسیل کاهش در کشاورزی را نشان میدهد.
برجسته ترین گزینه ها برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای کشاورزی ( مرجع اسمیت، مارتینو و کای2 ، مرجع اسمیت24 ) عبارتند از:
-
1.مدیریت زمین زراعی (پتانسیل کاهش تا حدود 1·45 Pg CO 2 -eq/year) مانند:
-
(آ)اجتناب از آیش خالی: خاک لخت مستعد فرسایش و شستشوی مواد مغذی است و کربن کمتری نسبت به همان مزرعه با پوشش گیاهی دارد. یک راه حل مهم، محصولات «گیر» و «پوشش» است که به ترتیب خاک را در بین محصول واقعی یا در دوره آیش می پوشانند.
-
(ب)استفاده از مقدار مناسب کود نیتروژن با پرهیز از کاربرد بیش از حد نیاز فوری گیاه، استفاده در زمان مناسب و قرار دادن دقیقتر آن در خاک. کاهش وابستگی به کودها با اتخاذ سیستمهای زراعی مانند استفاده از تناوب با محصولات حبوبات دارای پتانسیل کاهش بالایی است.
-
(ج)عدم سوزاندن بقایای گیاهی در مزرعه
-
(د)کاهش خاک ورزی: در حالی که مزایای کربن از کشاورزی بدون خاک ورزی در محیط های کشاورزی صنعتی ممکن است با افزایش اتکا به علف کش ها و ماشین آلات جبران شود، برخی از نتایج مطالعات اولیه وجود دارد که نشان می دهد کاهش خاک ورزی بدون استفاده از علف کش ها در سیستم های آلی مزایای مثبتی برای کربن دارد. رسوب در خاک
-
-
2.مدیریت چرای مرتع (پتانسیل کاهش تا حدود 1·35 Pg CO 2 -eq/year) مانند کاهش شدت چرا یا کاهش فراوانی و شدت آتش سوزی (با مدیریت فعال آتش). این اقدامات معمولاً منجر به افزایش پوشش درختان و درختچهها میشود که منجر به کاهش CO2 در خاک و زیست توده میشود.
-
3.احیای خاکهای آلی که برای تولید محصول زهکشی می شوند و احیای اراضی تخریب شده برای افزایش ذخایر کربن (پتانسیل کاهش ترکیبی در حدود 2·0 Pg CO 2 -eq/year): از زهکشی تالاب ها اجتناب کنید و کنترل فرسایش را انجام دهید.
-
4.بهبود مدیریت آب و برنج (حدود 0 · 3 Pg CO 2 -eq / سال). در فصل خارج از برنج، انتشار CH 4 را می توان با بهبود مدیریت آب، به ویژه با خشک نگه داشتن خاک تا حد امکان و جلوگیری از قطع شدن آب کاهش داد.
-
5.کاهش کمتر اما همچنان قابل توجه با کنار گذاشتن، تغییر کاربری زمین (به عنوان مثال، تبدیل زمین زراعی به علفزار) و کشاورزی-جنگل (حدود 0.05 Pg CO 2 -eq/year) امکان پذیر است. و همچنین بهبود مدیریت دام و کود (حدود 0 · 25 Pg CO 2 -eq / سال).
-
6.افزایش راندمان در تولید کودها می تواند با کاهش تا حدود 0 · 2 Pg CO 2 -eq/year کمک قابل توجهی داشته باشد. بهبودها با بهره وری بیشتر انرژی در کارخانه های تولید NH 3 (29٪)، معرفی فن آوری جدید کاهش N 2 O (32٪) و سایر اقدامات کلی صرفه جویی انرژی در تولید (39٪) مرتبط است.
بسیاری از این فرصتهای کاهش از فناوریهای موجود در حال حاضر استفاده میکنند و در تئوری میتوانند فوراً اجرا شوند. در عمل، موانع زیادی برای اجرای چنین اقدامات کاهشی در سیستمهای کشاورزی واقعی وجود دارد. این موانع در دسته بندی های مختلفی از جمله ساختاری، نهادی، مالی و آموزشی قرار می گیرند. برداشتن چنین موانعی نیازمند تلاش اختصاصی در سطوح مختلف است ( مرجع اسمیت، مارتینو و کای18 ) .
چالش کاهش انتشار گازهای گلخانه ای کشاورزی به طور پیچیده با چالش های دیگر مربوط به تولید کشاورزی پایدار مرتبط است. بزرگترین چالش کشاورزی در قرن بیست و یکم تغذیه تعداد فزاینده افراد ثروتمند روی زمین و در عین حال حفظ منابع آب و خاک است . مرجع گادفری، بدینگتون و کروت1 ) . انتظار می رود جمعیت جهان بین سال های 2010 تا 2050 از حدود 7 به 9 میلیارد نفر افزایش یابد. در عین حال، مصرف سرانه غذا در حال افزایش است. پیش بینی می شود که این امر منجر به دو برابر شدن مصرف جهانی گوشت و افزایش 60 درصدی مصرف جهانی غلات از سال 2000 تا 2050 شود ( 25 ) . در حالی که این افزایش پیشبینیشده در تولید مطمئناً امکانپذیر است، احتمالاً هزینه بالایی برای محیط زیست و تنوع زیستی خواهد داشت، مگر اینکه اقدامی برای توسعه و اجرای سیستمهای کشاورزی انجام شود که به طور قابلتوجهی (در همه جنبهها) از آنچه در حال حاضر مشاهده میشود، پایدارتر باشند.
تاثیر تغییرات آب و هوا بر تولید مواد غذایی
تولید مواد غذایی از کشاورزی به شدت به دما و بارندگی وابسته است و بنابراین در برابر تغییرات آب و هوایی آسیب پذیر است . مرجع نلسون، روزگرانت و کو26 ) . انتظار می رود تأثیرات کلی تغییرات آب و هوایی بر کشاورزی منفی باشد و امنیت غذایی جهانی را تهدید کند. نلسون و همکاران در یک ارزیابی برجسته از تأثیرات بالقوه تغییرات آب و هوایی بر کشاورزی( مرجع نلسون، روزگرانت و کو26 ) نتیجه گیری کنید که علیرغم افزایش در برخی محصولات در برخی مناطق، تحت تغییرات آب و هوایی آینده، افزایش دما در نهایت باعث کاهش عملکرد محصول می شود اما تکثیر علف های هرز و آفات را تشویق می کند، در حالی که تغییرات در الگوهای بارش احتمال شکست محصول را در کوتاه مدت افزایش می دهد. و کاهش تولید در بلندمدت. تجزیه و تحلیل آنها نشان می دهد که جمعیت کشورهای در حال توسعه، که در حال حاضر از نظر غذایی ناامن هستند و در برابر تغییرات آب و هوایی آسیب پذیر هستند، احتمالاً بدترین آسیب را خواهند دید . مرجع نلسون، روزگرانت و کو26 ) .
نتایج تجزیه و تحلیل نلسون و همکاران. ( مرجع نلسون، روزگرانت و کو26 ) به صراحت نشان می دهد که علیرغم افزایش بهره وری در برخی مناطق، کشاورزی و رفاه انسان به طور منفی تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی قرار خواهد گرفت. اثرات تغییر آب و هوا بر کشاورزی و رفاه انسان پیچیده است و شامل (الف) اثرات بیولوژیکی بر عملکرد محصول است. (ب) تأثیرات حاصل بر نتایج از جمله قیمتها، تولید و مصرف؛ و (ج) تأثیرات بر مصرف سرانه انرژی و سوء تغذیه کودکان. به طور خلاصه، نلسون و همکاران. ( مرجع نلسون، روزگرانت و کو26 )دریافتند که: (1) تغییرات آب و هوایی باعث کاهش عملکرد برای مهمترین محصولات در کشورهای در حال توسعه می شود، به طوری که آسیای جنوبی به شدت تحت تأثیر قرار می گیرد، (2) تغییرات آب و هوا اثرات متفاوتی بر عملکرد آبی خواهد داشت، اما عملکرد برای همه محصولات آبی در جنوب آسیا کاهش زیادی را تجربه خواهد کرد، (iii) تغییرات آب و هوایی منجر به افزایش قیمت برنج، گندم، ذرت و سویا (مهمترین محصولات کشاورزی) با قیمت خوراک بالاتر و در نتیجه قیمتهای گوشت بالاتر، کاهش اندکی رشد مصرف گوشت و کاهش مصرف گوشت خواهد شد. کاهش قابل توجهی در مصرف غلات، (IV) در دسترس بودن انرژی غذا در سال 2050 نسبت به سطح 2000 در سراسر جهان در حال توسعه کاهش می یابد، که باعث افزایش 20 درصدی سوء تغذیه کودکان نسبت به جهانی بدون تغییر آب و هوا می شود.تغییرات آب و هوایی بسیاری از بهبود در تغذیه کودکان را که بدون تغییر آب و هوا رخ می دهد، از بین می برد.
نلسون و همکاران ( مرجع نلسون، روزگرانت و کو26 ) به این نتیجه رسیدند که سرمایهگذاریهای تهاجمی در بهرهوری کشاورزی (7·1-7·3 میلیارد دلار آمریکا) برای افزایش مصرف انرژی به اندازه کافی برای جبران تأثیرات منفی تغییرات آب و هوایی بر سلامت و رفاه کودکان مورد نیاز است.
همچنین انتظار می رود که تغییرات اقلیمی مرتبط با تغییرات آب و هوایی آینده (مثلاً خشکسالی، موج گرما و طوفان) بر تولید مواد غذایی تأثیر منفی بگذارد، اما تأثیرات تا به امروز تا حد زیادی مشخص نشده است. از آنجایی که انتظار می رود تغییرات اقلیمی بر تولید جهانی غذا تأثیر منفی بگذارد، تولید غذای پایدار در آینده حتی دشوارتر خواهد بود و کاهش آب و هوا را مهم تر می کند . مرجع اسمیت و اولسن27 ) .
تولید غذای پایدار تحت شرایط آب و هوایی آینده
در بخش های قبلی، چالش بسیار مهم تغذیه 9 میلیارد نفر به طور پایدار و پتانسیل کاهش انتشار گازهای گلخانه ای از کشاورزی تحت چالش های ایجاد شده توسط تغییرات آب و هوایی آینده را بررسی کرده ایم. هر چالش به خودی خود بسیار بزرگ است و به راه حل هایی نیاز دارد که در همه جنبه ها به طور مشترک ارائه شوند. واضح است که وضعیت موجود یک گزینه نیست، و بعید است که دستکاری با سیستم های تولید فعلی بتواند خدمات غذایی و اکوسیستمی مورد نیاز ما را در آینده ارائه دهد. تغییرات اساسی تر در تولید، مصرف و رژیم غذایی احتمالاً در دهه های آینده مورد نیاز خواهد بود. در این بخش، بررسی می کنیم که چگونه اقدامات مبتنی بر تولید و مصرف ممکن است برای رسیدگی به این چالش های بزرگ مورد استفاده قرار گیرد.
اقدامات مبتنی بر تولید
آیا می توان بازده محصول پیش بینی شده مورد نیاز برای حفظ یک جمعیت 9 میلیاردی را به دست آورد و حفظ کرد؟ حتی در کشورهایی که کشاورزی از نظر فناوری پیشرفته دارند، این واقعیت نیست که بازده افزایش یابد. در حالی که برخی فناوریها و نوآوریهای جدید برای بهبود عملکرد مانند خاکورزی حداقلی و حفاظتی برای بهبود خاک، کشاورزی دقیق برای اعمال نهادهها با در نظر گرفتن ناهمگونی فضایی و پذیرش ارقام بهبود یافته (عمدتاً از طریق اصلاح متعارف) در حال ظهور هستند، اینها عمدتاً بر پایه « دانش قدیمی و به سختی بدیع هستند. در دو دهه گذشته شاهد کاهش سرمایه گذاری برای تحقیقات کشاورزی در بخش دولتی بوده ایم، اما نقش بیشتری برای تحقیقات تجاری به ویژه در زمینه های اصلاح ژنتیکی و بیوتکنولوژی داشته است.( مرجع ایوانز28 ) . راهحلهای هم افزایی که از طیفی از ورودیهای فکری در دهههای قبل پدیدار شدند، در آینده نزدیک کمتر مطمئن هستند.
یک نیاز اولیه برای آینده، تولید بازدهی بالاتر با نهادههایی است که منجر به مشکلات زیستمحیطی چه در داخل یا خارج از سایت نشود. افزودنیهای غذایی که نسبت به برداشت محصول ناکافی هستند، زمین را از طریق استخراج مواد مغذی تخریب میکنند، در حالی که افزودنیهایی که بیش از حد زمین، آب و هوا را از طریق شستشو، اتروفیکاسیون و انتشار گاز تخریب میکنند . مرجع Vitousek، Naylor و Crews29 ) . در حالت ایده آل، افزودن مواد مغذی (چه به عنوان کودهای معدنی یا کودهای دامی) و موجودات زنده خاک باید مدیریت شوند تا مواد مغذی را به طور همزمان با تقاضا به محصولات برسانند . مرجع Myers، Palm، Cuevas، Woomer و Swift30 ) اما دستیابی به این امر در عمل دشوار است زیرا باید قبل از وجود تقاضا، کاربردها انجام شود و سایبان های بزرگ اجازه استفاده از منابع جامد را در خاک نمی دهند.
علاوه بر بهبود راندمان استفاده از مواد مغذی و آب در محصولات کشاورزی، یکی دیگر از نیازهای کلیدی افزایش مقدار انرژی خورشیدی برداشت شده به ازای هر واحد انرژی فسیلی مصرف شده است. نگرانی در مورد میزان انرژی سوخت فسیلی صرف شده در تولید محصولات کشاورزی و فرآوری مواد غذایی جدید نیست . مرجع پیمنتال، جورد و بلوتی31 ، مرجع اسپدینگ و والسینگهام32 ) ، اما اخیراً با افزایش هزینه های انرژی و نگرانی در مورد انتشار CO 2 و نیاز به توسعه روش های کشت کم کربن دوباره مورد توجه قرار گرفته اند. پیمنتال و پیمنتال ( مرجع Pimental و Pimental33 )مثالهای متنوعی برای نشان دادن بازده انرژی ضعیف بسیاری از شیوههای تولید محصول از تولید ذرت در مکزیک با استفاده از نیروی انسانی و تبر و بیل که ۱۰٫۷ برابر انرژی مصرفشده در تولید را باز میگرداند تا بازگشت ۲٫۲ برابر ارائه میکند. برای تولید برنج در ایالات متحده در مثال مکزیکی، تنها سوخت فسیلی مورد استفاده در تولید تبر و بیل زدن بود که بازدهی 422 برای هر ژول سوخت فسیلی استفاده میکرد. متأسفانه بازده (1.94 تن در هکتار) بسیار کمتر از مقدار مورد نیاز برای حفظ جمعیت جهانی آینده است. این ارقام انرژی مورد نیاز برای تبدیل غلات به غذای انسان را حذف می کنند. در مثال مکزیک ناچیز است، اما در مورد ایالات متحده به اندازه کافی قابل توجه است که بازگشت انرژی کلی را نزدیک به یکپارچگی می کند. انرژی مورد نیاز برای تولید کودهای نیتروژن قابل توجه است (معمولاً حدود 60 MJ/kg نیتروژن)،مرجع Hoeppner، Entz و McConkey 34 ).
اسمیت ( مرجع اسمیت35 ) اخیراً برخی از گزینه ها را برای تشدید پایدار بررسی کرده است که بعداً توضیح داده شده است. تیلمن و همکاران ( مرجع تیلمن، بالزر و هیل36 ) نتیجه گیری کنید که تضمین عملکرد بالا در زمین های زراعی موجود در کشورهایی که عملکرد آنها کمتر از حد مطلوب است، بسیار مهم است تا تقاضای جهانی محصول با حداقل تأثیر زیست محیطی برآورده شود. در پایان فناوری پیشرفته، گزینه هایی مانند اصلاح ژنتیکی موجودات زنده و استفاده از دام های شبیه سازی شده و فناوری نانو وجود دارد . مرجع گادفری، بدینگتون و کروت1 ، 37 ، 38 ) در حالی که در انتهای فناوری پایین گزینه هایی مانند بسته شدن شکاف های عملکرد، به عنوان مثال با توزیع مجدد نهاده هایی مانند کود N از مناطقی که بیش از حد کوددهی می کنند (مانند چین)، به مناطق N وجود دارد. عرضه محدود است (مانند بسیاری از کشورهای جنوب صحرای آفریقا ) مرجع پورتر، چالینور و اورت39 ، مرجع فولی، رامانکوتی و براومن40 ) ).
گادفری و همکاران ( مرجع گادفری، بدینگتون و کروت1 ) امکان افزایش محدودیت های تولید محصول را مورد بررسی قرار داد، زیرا همه بازده محصولات مشابه نیستند و برخی از گونه های گیاهی بسیار پربارتر هستند. آنها استدلال میکنند که تکنیکهای توالییابی ژنوم مدرن به طیف وسیعی از محصولات غذایی اجازه میدهد تا سریعتر از گذشته امکانپذیر باشد، بدون اتکا به افزایش ورودی آب و کود که مشخصه انقلاب سبز بود. در حالی که محصولات اصلاح شده ژنتیکی فعلی به دستکاری های تک ژنی تکیه می کنند، گادفری و همکاران. ( مرجع گادفری، بدینگتون و کروت1 ) پیشنهاد می کند که تا سال 2050، امکان دستکاری صفات کنترل شده توسط بسیاری از ژن ها و اعطای صفات مطلوب (مانند بهبود کارایی N و مصرف آب) وجود خواهد داشت. حیوانات شبیه سازی شده با مقاومت ذاتی نیز می توانند تلفات ناشی از بیماری را کاهش دهند. پس در سطح جهانی، دستکاری ژنتیکی می تواند در تشدید پایدار آینده نقشی داشته باشد، اگرچه مخالفت عمومی با اصلاح ژنتیکی در برخی از مناطق جهان باقی مانده است.
فولی و همکاران ( مرجع فولی، رامانکوتی و براومن40 ) بسته شدن شکاف بازده را به عنوان مکانیزم تشدید پایدار (در برخی مناطق) با ایجاد تعادل مجدد توزیع نهاده ها برای بهینه سازی تولید مورد بررسی قرار داد. کاسمن و همکاران ( مرجع کاسمن، دوبرمن و والترز41 ) اشاره کرد که بسیاری از مناطق کره زمین بیش از حد بارور شده اند، در حالی که سایر مناطق کمتر بارور شده اند. فولی و همکاران ( مرجع فولی، رامانکوتی و براومن40 ) همچنین نشان داد که مزایا و اثرات آبیاری به طور مساوی توزیع نشده است و آب مورد نیاز برای تولید محصول در سراسر جهان بسیار متفاوت است. آنها پیشنهاد می کنند که توزیع مجدد این عدم توازن می تواند تا حد زیادی شکاف عملکرد را کاهش دهد و نشان می دهد که رساندن عملکرد به 95٪ از پتانسیل آنها برای شانزده محصول مهم غذایی و خوراک می تواند 2.3 میلیارد تن (21 × 10 15 کیلوژول = 21 EJ)تولید جدید، که نشان دهنده افزایش 58 درصدی ( مرجع فولی، رامانکوتی و براومن40 ) . کاهش شکاف عملکرد محصولات مشابه به 75 درصد از پتانسیل آنها، افزایش تولید جهانی 1.1 میلیارد تن (11·7 × 1015 کیلوژول = 11·7 EJ) را به همراه خواهد داشت که افزایش 28 درصدی است . مرجع فولی، رامانکوتی و براومن40 ) .
سایر مکانیسمهای زراعی برای افزایش بهرهوری محصول شامل تطبیق بهتر مواد مغذی با نیاز محصول (به عنوان مثال بهبود مدیریت کود، کشاورزی دقیق)، بازیافت بهتر عناصر غذایی، بهبود مدیریت خاک (برای کاهش فرسایش، حفظ باروری و بهبود وضعیت مواد مغذی) و تطابق بهتر محصولات زراعی با مناطق زیست اقلیمی که در آن رشد می کنند. همه این بهبودهای بهره وری در حال حاضر امکان پذیر است، اما تأثیر آنها بر کاهش شکاف عملکرد تا حد زیادی نامشخص است.
اقدامات مبتنی بر مصرف
در حالی که افزایش تولیدات کشاورزی از طریق تشدید پایدار مورد توجه قرار گرفته است . مرجع گارنت و گادفری9 ، مرجع اسمیت35 ، مرجع تیلمن، بالزر و هیل36 ) ، بهبود کارآیی در کل زنجیره غذایی و تغییرات رژیم غذایی به سمت مواد غذایی با تقاضای کمتر زمین، اخیراً مورد بررسی قرار گرفته است. ویرسنیوس و همکاران ( مرجع Wirsenius، Azar and Berndes42 ) سناریوهای افزایش عرضه غذا را بررسی کرد که استفاده از زمین را تا سال 2030 به حداقل می رساند، به عنوان مثال (1) رشد سریعتر در بهره وری خوراک به غذا در تولید غذای حیوانی. (ب) کاهش هدر رفت مواد غذایی. و (iii) تغییرات رژیم غذایی با کاهش تقاضای گوشت. آنها دریافتند که نسبت به تغییرات پیش بینی شده در تقاضا از ارقام فائو، کاهش تقاضای گوشت می تواند به طور قابل توجهی تقاضا برای زمین های کشاورزی را کاهش دهد . مرجع Wirsenius، Azar and Berndes42 ) .
پیشبینیهای تقاضای غذا، که شامل تغییرات جمعیتی و همچنین تغییرات در ثروت سرانه میشود، نشان میدهد که تا سال 2050 به 70 تا 100 درصد غذای بیشتر نیاز خواهیم داشت ( 43 ) . بخشی از این افزایش تقاضا ناشی از افزایش تقاضا برای پروژه های دامداری (گوشت و لبنیات) در اقتصادهای در حال توسعه است. با توجه به اینکه راندمان تبدیل تبدیل ماده گیاهی به حیوانی در محدوده 10 درصد است ( مرجع گادفری، بدینگتون و کروت1 ) و اینکه حدود یک سوم تولید غلات دنیا به حیوانات داده می شود ( 44 ) ، کاهش مصرف محصولات دامی می تواند نیاز به غذای بیشتر را تا حد زیادی کاهش دهد. به طور متوسط، تولید پروتئین گوشت گاو چندین برابر زمین و آب نیاز دارد تا تولید پروتئین های گیاهی مانند غلات. مرجع Stehfest، Bouwmann و van Vuuren45 ) . در حالی که گوشت در حال حاضر تنها 15 درصد از کل رژیم غذایی جهانی انسان را تشکیل می دهد، تقریباً 80 درصد از زمین های کشاورزی برای چرای حیوانات یا تولید خوراک و علوفه برای حیوانات استفاده می شود ( 44 ) . لازم به ذکر است که این شامل علفزارهای وسیع در مناطقی است که سایر اشکال کشاورزی بسیار چالش برانگیز هستند.
با توجه به رابطه قوی بین ثروت و مصرف محصولات دامی، افزایش تقاضای غذا ناشی از رفاه روزافزون کشورهای در حال توسعه فرض شده است و در تحلیل سناریوهای مختلف بخش کشاورزی مورد استفاده قرار گرفته است . مرجع اسمیت، مارتینو و کای2 ) . با این حال، اگر بتوان ثروت و مصرف محصولات دامی را از هم جدا کرد، چه اتفاقی میافتد؟ اگر جمعیت جهان گوشت کمتری بخورند چه اتفاقی میافتد؟ Stehfest و همکاران. ( مرجع Stehfest، Bouwmann و van Vuuren45 ) این سوالات را بررسی کرد. در شدیدترین سناریو، که در آن هیچ فرآورده حیوانی اصلاً مصرف نمیشود، تولید غذای کافی در سال 2050 میتواند در زمینی کمتر از آنچه در حال حاضر استفاده میشود، به دست آید، که امکان بازسازی قابلتوجه جنگلها را فراهم میکند و انتشار گازهای گلخانهای در زمین را به یک سوم میزان مرجع کاهش میدهد. مورد “کسب و کار به طور معمول” برای سال 2050.
بیشترین کاهش در سطح مرتع رخ می دهد، اما کاهش در زمین های زراعی نیز قابل دستیابی است. گونه های دیگر (بدون گوشت نشخوارکننده، بدون گوشت) تأثیرات کمی کمتر داشتند، اما سطح مرتع را به طور قابل توجهی کاهش دادند (80٪) و همچنین سطح زمین زراعی را کاهش دادند. سناریوی دیگر، بررسی پذیرش فرضی یک رژیم غذایی سالم (پیروی از توصیه های تغذیه سالم ) مرجع ویلت46 ) در سطح جهان، همچنین شاهد کاهش قابل توجه جهانی در تعداد نشخوارکنندگان، و کاهش در زمین های زراعی (-135 Mha) و علفزار (-1360 Mha) بود. علاوه بر کاهش فشار بر زمینهای کشاورزی، انتقال جهانی به یک رژیم غذایی سالم و کم گوشت، هزینههای کاهش را برای دستیابی به هدف تثبیت 450 ppm CO 2 – eq تا حدود 50 درصد در سال 2050 در مقایسه با مورد مرجع کاهش میدهد . مرجع Stehfest، Bouwmann و van Vuuren45 ) . در مطالعه دیگری، پاپ و همکاران. ( مرجع پاپ، لوتزه-کامپن و بودیرسکی47 ) انتشار گازهای گلخانه ای غیر CO 2 را تحت مفروضات مختلف تقاضای غذا مورد بررسی قرار داد. آنها همچنین دریافتند که کاهش تقاضا برای محصولات دامی به طور قابل توجهی انتشار گازهای گلخانه ای را کاهش می دهد، و هنگام مقایسه اقدامات فنی در مقابل کاهش تقاضا، دریافتند که اقدامات سمت تقاضا بسیار موثرتر است.
گیل و همکاران ( مرجع گیل، اسمیت و ویلکینسون48 ) نشان داد که وضعیت چندان هم ساده نیست. اراضی وسیعی وجود دارد که برای رشد محصول نامناسب است و در این مناطق کشاورزی نشخوارکنندگان مؤثرترین راه برای تبدیل غذای غیرخوراکی انسان (علف) به غذای خوراکی انسان (گوشت و لبنیات) است. مطالعات دیگر نشان دادهاند که بر اساس غذاهای فردی، گزینههای سالمتر همیشه منجر به انتشار گازهای گلخانهای کمتر نمیشود، اگرچه در سطح کل رژیم، محصولات دامی کمتر در رژیمهای غذایی سالمتر باعث کاهش انتشار گازهای گلخانهای میشوند . مرجع مک دیارمید، کایل و هورگان49 ) .
علیرغم این اخطارها، با توجه به اندازه پتانسیل کاهش آب و هوا در یک رژیم غذایی سالم با گوشت کمتر، مزایای بهداشتی شناخته شده جلوگیری از مصرف بیش از حد محصولات دامی، علیرغم دشواری بالقوه در ایجاد تغییر در رژیم غذایی و الگوی مصرف ( مرجع گادفری، بدینگتون و کروت1 ) ، گزینه هایی برای پرداختن به سمت تقاضا در چالش امنیت غذایی باید ارزش بررسی جدی بیشتری داشته باشند.
علاوه بر تغییرات رژیم غذایی، کاهش ضایعات اغلب به عنوان یک گزینه سمت تقاضا برای کاهش نگرانی های امنیت غذایی ذکر می شود . مرجع گادفری، بدینگتون و کروت1 ، 37 ، مرجع فولی، رامانکوتی و براومن40 ) . در حال حاضر حدود 30 تا 40 درصد مواد غذایی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه هدر می رود. در کشورهای در حال توسعه این امر با تلفات قبل از مصرف غالب است در حالی که در کشورهای توسعه یافته ضایعات مواد غذایی تحت تسلط زیان پس از مصرف است. در سطح جهان، سالانه حدود 1.3 میلیارد تن مواد غذایی هدر میرود. مرجع گوستاوسون، سدربرگ و سونسون50 ) . کاهش ضایعات، بهویژه از منابع غذایی پرمصرف (گوشت و لبنیات)، میتواند در تامین امنیت غذایی نقش داشته باشد . مرجع فولی، رامانکوتی و براومن40 ) و کاهش نیاز به تشدید پایدار، زیرا مقدار بیشتری از غذای تولید شده مصرف می شود. در حالی که کاهش ضایعات به تنهایی به ما اجازه نمی دهد تا به اهداف امنیت غذایی 2050 خود دست یابیم، سهم آن به اندازه توزیع مجدد مواد مغذی و آب برای بستن شکاف عملکردی است که توسط فولی و همکاران بررسی شده است. ( مرجع فولی، رامانکوتی و براومن40 ) . از نظر امنیت غذایی، گوستاوسون و همکاران. ( مرجع گوستاوسون، سدربرگ و سونسون50 ) توجه داشته باشید که از آنجایی که بسیاری از کشاورزان خرده مالک در کشورهای در حال توسعه در لبه ناامنی غذایی قرار دارند، کاهش تلفات مواد غذایی در کشورهای در حال توسعه می تواند تأثیر فوری و قابل توجهی بر معیشت آنها داشته باشد.
نتیجه گیری
مقیاس مشکلات امنیت غذایی، کاهش اثرات آب و هوا و ایجاد انعطاف پذیری در برابر تغییرات آب و هوایی آینده، به این معنی است که ما در موقعیتی نیستیم که بین سیستم های تولید مواد غذایی مبتنی بر تولید و مصرف یکی را انتخاب کنیم. ما به وضوح به هر دو نیاز داریم. هر چه بیشتر تقاضا برای محصولات غذایی زمین فشرده را مدیریت کنیم، کمتر نیاز به تشدید تولید داریم. همانطور که پاپ و همکاران. ( مرجع پاپ، لوتزه-کامپن و بودیرسکی47 )توجه داشته باشید برای پتانسیل کاهش انتشار گازهای گلخانه ای در کشاورزی، بیشترین پتانسیل کاهش از طریق ترکیبی از اقدامات تکنولوژیکی و مبتنی بر مصرف مواد غذایی محقق می شود. همین رویکرد ترکیبی نیز احتمالاً برای رسیدگی به امنیت غذایی آینده مؤثرترین است. بسیاری از راهحلهای پیشنهادی برای تامین امنیت غذایی نیز به کاهش انتشار گازهای گلخانهای در کشاورزی کمک میکنند. اقداماتی که تولید غذا را افزایش می دهد اما انتشار گازهای گلخانه ای را افزایش می دهد، مانند استفاده گسترده از کود N اضافی که در گذشته به انقلاب سبز دامن زد، برای مقابله با چالش های آینده مناسب نخواهد بود. اقداماتی که کارایی کشاورزی را بهبود میبخشد (یعنی تولیدات غذا را نسبت به نهادههای کشاورزی به حداکثر میرساند)، یا تقاضا برای محصولات غذایی را کاهش میدهد (یعنی
سپاسگزاریها
PS دارنده جایزه شایستگی پژوهشی ولفسون سلطنتی است. کار PS در این مقاله به موضوع محیط زیست و امنیت غذایی دانشگاه آبردین و به ClimateXChange اسکاتلند کمک می کند. نویسندگان هیچ تضاد منافع را اعلام نمی کنند. PS و PG مسائل را با هم بحث کردند و PS با ورودی PG مقاله را برنامه ریزی و نوشت

