شش کلاه تفکر ، نوشته ادوارد دو بونو

در شش کلاه تفکر ، پزشک و روانشناس ادوارد دو بونو عبارت “کلاه تفکر خود را بپوش” را به سطح جدیدی می رساند. همانطور که دی بونو توضیح می دهد ، روند عادی تفکر ما مجموعه ای ناامید کننده از شش نوع مختلف تفکر است. ما می توانیم با بازکردن این شش نوع تفکر (که با شش کلاه با رنگ های مختلف نشان داده شده است) و آگاهانه آنها را به کار گیریم ، کیفیت و کارآیی تصمیمات خود را بهبود بخشیم.

شش کلاه تفکر به شما آموزش می دهد که چگونه می توانید اطلاعات واقعی ، احساسی ، انتقادی ، سازنده ، خلاق و فراشناختی را در فرایند تفکر خود وارد کنید ، همراه با استراتژی هایی که می توانید برای ایجاد ایده در هر یک از این حالت ها استفاده کنید. اگر به دنبال راه هایی برای کاهش چشمگیر زمان تصمیم گیری ، آرامش بخشیدن به منتقد خود یا افزایش خلاقیت تیم خود هستید ، روش شش کلاه می تواند به شما کمک کند.

شش کلاه تفکر کتابی است برای آموزش تفکر کارآمدتر و موثرتر با استفاده از استعاره استفاده از کلاه های مختلف برای انواع مختلف تفکر. از زمان انتشار اصلی کتاب ، بسیاری از موسسات آن را با موفقیت زیادی پیاده کرده اند ، به ویژه در زمینه های تجاری و آموزشی. ادوارد دو بونو ، پزشک و روانشناس مالتی است. او با به کار بردن اصطلاح “تفکر جانبی” اعتبار دارد و همچنین به دلیل حمایت بیشتر از آموزش مهارت های تفکر در مدارس مشهور است.

شش کلاه تفکر در اصل در سال 1985 منتشر شد. این راهنما به نسخه بازبینی شده و به روز شده منتشر شده در 2017 اشاره دارد.

شش کلاه
شش کلاه د بونو نشان دهنده انواع تفکر زیر است:

کلاه آبی برای فراشناخت یا سازماندهی کلی فرایند تفکر است.
کلاه سفید برای جمع آوری اطلاعات خنثی است.
کلاه قرمز برای احساسات است.
کلاه سیاه برای انتقاد است.
کلاه زرد برای بازخورد مثبت و توسعه راه حل ها است.
کلاه سبز برای ایده های جدید و خلاقانه است.

وقتی با یک تصمیم مهم روبرو می شوید ، کلاه ها می توانند به شما کمک کنند تا تفکر خود را تقسیم بندی و سازماندهی کنید. در بحث های گروهی ، کلاه ها کمک می کنند تا همه چیز روشن و منظم باشد و همچنین اطمینان حاصل شود که هیچ ایده مهمی نادیده گرفته نمی شود.

شش کلاه تفکر به شما این امکان را می دهد که تفکر عادی را از هم جدا کرده و آن را در شش رشته مستقل طبقه بندی کنید. از آنجا که شما از ابتدا رشته ها را جدا نگه می دارید ، می توانید آنها را به صورت عمدی و سیستماتیک با هم ببافید. این امر کارایی فرایند تفکر را بهبود می بخشد.

تفکر به عنوان اکتشاف
دیدگاه سنتی ما درباره تفکر پیشرفته بحث است: اصلاح ایده ها از طریق بحث و رویارویی. روش شش کلاه از شما می خواهد که تفکر را به عنوان اکتشاف ذهنی در جهت خاصی ببینید. در دنیای فیزیکی ، همیشه می توانید یک قطب نما را بررسی کنید و سپس عمداً قدم زدن به سمت شمال ، جنوب ، شرق یا غرب را انتخاب کنید. به شش کلاه به عنوان نقطه قطب نمای ذهنی فکر کنید. در هر مرحله ، می توانید متوقف شوید و آگاهانه در مورد بهترین دوره تصمیم گیری کنید.

 

تلاش برای پیاده روی همزمان در شمال و جنوب برای بدن فیزیکی شما بی معنی و خسته کننده خواهد بود. به طور مشابه ، مغز شما زمانی بهترین کار را می کند که بتواند بر یک نوع تفکر در یک زمان تمرکز کند. اگر به دنبال خطر است ، بگذارید بدون وقفه به دنبال خطر باشد. اگر به طور خلاقانه الگوهای موجود را برای ایجاد الگوهای جدید می شکند ، اجازه دهید این کار را انجام دهد.

انجام یک بررسی ذهنی سیستماتیک از این مشکل به شما امکان می دهد تا نقشه ای دقیق از زمینه برای هر تصمیمی که لازم است بگیرید ترسیم کنید. با در دست داشتن این نقشه دقیق ، تصمیمات شما آنقدر دقیق در نظر گرفته می شود که بهترین مسیر مشخص می شود.

چرا کلاه؟
ارتباطی بین تفکر و کلاه از طریق عبارت “کلاه خود را روی سر بگذارید” وجود دارد.
گذاشتن و برداشتن کلاه آسان است. این شش سبک مختلف تفکر را منعکس می کند ، که می توانید از آنها به شیوه ای انعطاف پذیر و نسبتاً بدون زحمت استفاده کنید.
کلاه ها از نظر بصری واضح هستند. این عملکرد علامت گذاری در روش شش کلاه مهم است زیرا می خواهید جهت تفکر فعلی شما برای همه ، از جمله برای خود شما روشن باشد. با پوشیدن کلاه استعاری خود ، نشانه ای را نشان می دهید که افکار شما در پیش خواهند گرفت.
پوشیدن کلاه موقتی است. شما کلاه ها را بر سر می گذارید و سپس آنها را بردارید ، و در این فرآیند شخص اصلی شما تغییر نمی کند. در سیستم شش کلاه ، هیچ متخصص متفکر ، هیچ “افراد کلاه زرد” یا “افراد کلاه سیاه” وجود ندارد. (تنها استثنا نقش کلاه آبی است که معمولاً توسط یک نفر در یک زمان اجرا می شود – .
تمرکز بر لباس و نه فرد باعث ایجاد انعطاف پذیری شناختی می شود. بازیگری را در نظر بگیرید که همیشه لباس یکسانی می پوشد و همان نقش را بازی می کند. حالا بازیگری را در نظر بگیرید که می تواند لباس های بسیار متفاوت بپوشد و در نقش های مختلف برتری داشته باشد. چه کسی را بیشتر تحسین می کنید؟

 

 

چرا کلاه؟
ارتباطی بین تفکر و کلاه از طریق عبارت “کلاه خود را روی سر بگذارید” وجود دارد.
گذاشتن و برداشتن کلاه آسان است. این شش سبک مختلف تفکر را منعکس می کند ، که می توانید از آنها به شیوه ای انعطاف پذیر و نسبتاً بدون زحمت استفاده کنید.
کلاه ها از نظر بصری واضح هستند. این عملکرد علامت گذاری در روش شش کلاه مهم است زیرا می خواهید جهت تفکر فعلی شما برای همه ، از جمله برای خود شما روشن باشد. با پوشیدن کلاه استعاری خود ، نشانه ای را نشان می دهید که افکار شما در پیش خواهند گرفت.
پوشیدن کلاه موقتی است. شما کلاه ها را بر سر می گذارید و سپس آنها را بردارید ، و در این فرآیند شخص اصلی شما تغییر نمی کند. در سیستم شش کلاه ، هیچ متخصص متفکر ، هیچ “افراد کلاه زرد” یا “افراد کلاه سیاه” وجود ندارد. (تنها استثنا نقش کلاه آبی است که معمولاً توسط یک نفر در یک زمان اجرا می شود – بیشتر در این مورد در فصل 2).
تمرکز بر لباس و نه فرد باعث ایجاد انعطاف پذیری شناختی می شود. بازیگری را در نظر بگیرید که همیشه لباس یکسانی می پوشد و همان نقش را بازی می کند. حالا بازیگری را در نظر بگیرید که می تواند لباس های بسیار متفاوت بپوشد و در نقش های مختلف برتری داشته باشد. چه کسی را بیشتر تحسین می کنید؟
کلاه آبی
کلاه آبی کلاه اصلی است. تفکر کلاه آبی فراشناخت یا تفکر در مورد تفکر است. کلاه اصلی همان رنگ آسمان است که نمادی از دید پرنده است که هنگام پوشیدن این کلاه از این روند استفاده می کنید. کلاه آبی تعیین می کند که دقیقاً برای رسیدن به چه چیزی تلاش می کنید و چگونه این کار را انجام می دهید. همچنین بحث را زیر نظر دارد تا مطمئن شود همه چیز در مسیر خود قرار دارد.

برای سادگی ، معمولاً رئیس جلسه کل کلاه آبی را بر سر می گذارد – با این حال شرکت کنندگان همچنین می توانند کلاه آبی خود را برای ارائه پیشنهادات رویه ای بپوشند.

داده های کلاه آبی شامل اسناد برنامه ریزی مانند دستور کار ، چک لیست ها ، تقویم ها و نمودارهای Gantt (ردیابی پروژه) است. همچنین شامل خروجی های نهایی مانند گزارش ها و نمای کلی است. مشارکت کلاه آبی شامل پیشنهادات رویه ای ، نظرات در مورد پیشرفت بحث و پیشنهادات برای مراحل بعدی است.

در نقش کلاه آبی ، پرسیدن سوالات یک راه قدرتمند برای تمرکز توجه است. اغلب سوالات منجر به تفکر مستقل تر و مستقل تر از دستورالعمل ها می شود. برای بهترین نتایج ، سوالات خاص و هدفمند را با سوالات عمومی تر و بازتر ترکیب کنید.

کلاه آبی
کلاه آبی کلاه اصلی است. تفکر کلاه آبی فراشناخت یا تفکر در مورد تفکر است. کلاه اصلی همان رنگ آسمان است که نمادی از دید پرنده است که هنگام پوشیدن این کلاه از این روند استفاده می کنید. کلاه آبی تعیین می کند که دقیقاً برای رسیدن به چه چیزی تلاش می کنید و چگونه این کار را انجام می دهید. همچنین بحث را زیر نظر دارد تا مطمئن شود همه چیز در مسیر خود قرار دارد.

برای سادگی ، معمولاً رئیس جلسه کل کلاه آبی را بر سر می گذارد – با این حال شرکت کنندگان همچنین می توانند کلاه آبی خود را برای ارائه پیشنهادات رویه ای بپوشند.

داده های کلاه آبی شامل اسناد برنامه ریزی مانند دستور کار ، چک لیست ها ، تقویم ها و نمودارهای Gantt (ردیابی پروژه) است. همچنین شامل خروجی های نهایی مانند گزارش ها و نمای کلی است. مشارکت کلاه آبی شامل پیشنهادات رویه ای ، نظرات در مورد پیشرفت بحث و پیشنهادات برای مراحل بعدی است.

در نقش کلاه آبی ، پرسیدن سوالات یک راه قدرتمند برای تمرکز توجه است. اغلب سوالات منجر به تفکر مستقل تر و مستقل تر از دستورالعمل ها می شود. برای بهترین نتایج ، س questionsالات خاص و هدفمند را با س generalالات عمومی تر و بازتر ترکیب کنید.

نحوه استفاده از کلاه آبی
می توانید کلاه آبی خود را در هر نقطه ای بر سر بگذارید. اگر احساس می کنید این روش می تواند بهبود یابد یا می خواهید کلاه خود را عوض کنید ، کلاه آبی خود را بپوشید و این را درخواست کنید.
تفکر کلاه آبی به طور طبیعی در ابتدا و انتهای یک بحث مناسب است ، اگرچه اگر بحث از مسیر اصلی خارج شود ، ممکن است لازم باشد به آن بپردازید. اولین دوره کلاه آبی مربوط به چارچوب بندی واضح موضوع ، تعیین اهداف برای جلسه و برنامه ریزی ترتیب کلاه هایی است که باید استفاده شود. آخرین دوره کلاه آبی مربوط به ایجاد یک نمای کلی از بحثی است که اخیراً انجام شده است ، نهایی کردن هر گونه تصمیم گیری که هنوز برجسته باقی مانده است ، و تعیین اقدامات بعدی و چه کسی باید انجام شود.

خلاصه شش کلاه تفکر راهنمای شش کلاه تفکر مقدمه
شش کلاه تفکر کتابی است برای آموزش کارآمدی و بهره وری بیشتر افراد ، با استفاده از استعاره استفاده از انواع مختلف کلاه برای انواع مختلف تفکر. از زمان انتشار اصلی کتاب ، بسیاری از موسسات آن را با موفقیت زیادی پیاده کرده اند ، به ویژه در زمینه های تجاری و آموزشی. ادوارد دو بونو ، پزشک و روانشناس مالتی است. او با به کار بردن اصطلاح “تفکر جانبی” اعتبار دارد و همچنین به دلیل حمایت بیشتر از آموزش مهارت های تفکر در مدارس مشهور است.

شش کلاه تفکر در اصل در سال 1985 منتشر شد. این راهنما به نسخه بازبینی شده و به روز شده منتشر شده در 2017 اشاره دارد.

با شش کلاه آشنا شوید
شش کلاه د بونو نشان دهنده انواع تفکر زیر است:

کلاه آبی برای فراشناخت یا سازماندهی کلی فرایند تفکر است.
کلاه سفید برای جمع آوری اطلاعات خنثی است.
کلاه قرمز برای احساسات است.
کلاه سیاه برای انتقاد است.
کلاه زرد برای بازخورد مثبت و توسعه راه حل ها است.
کلاه سبز برای ایده های جدید و خلاقانه است.
هنگامی که با یک تصمیم مهم روبرو می شوید ، کلاه ها می توانند به شما کمک کنند تا طبقه بندی و سازماندهی کنید …

 

کلاه قرمزی
کلاه قرمز کلاه احساسی است. تفکر کلاه قرمز احساسی محض است. قرمز رنگ خون است که نماد احساسات قوی مانند شور و عصبانیت است.

کلاه قرمز نقطه مقابل کلاه سفید است. کلاه سفید حقایق محض و عاری از احساسات و دستور کار می خواهد. کلاه قرمز احساسات ، شهود و احساسات شما را در مورد این مسئله می خواهد ، بدون نیاز به شواهد یا توضیحات مثر.

سوالات کلاه قرمزی
در حالی که کلاه قرمز بر سر دارید ، به این سوالات توجه کنید:

آیا من این را دوست دارم؟
من نسبت به این شخص چه احساسی دارم؟
شهود من به من چه می گوید؟
من دقیقاً چه احساساتی را در مورد این موضوع تجربه می کنم؟
کلاه قرمزی داده ها
مشارکت کلاه قرمز بیان ساده احساسات است. آنها نباید توجیه پذیر یا قابل توجیه باشند – در واقع ، در حالی که کلاه قرمز بر سر دارید ، از ارائه توضیحات به طور خاص دلسرد می شوید.

کلاه سیاه
کلاه سیاه کلاه انتقادی است. تفکر کلاه سیاه به دنبال مشکلات و اشکالات منطقی است. کلاه سیاه روی بقا متمرکز شده است – این کلاهی است که به دنبال خطر است و ما را زنده نگه می دارد. تفکر کلاه سیاه اجداد ما را از خوردن شکارچیان و افتادن از صخره ها باز داشت. حساس بودن نسبت به خطرات بخش مهمی از شیمی عصبی ما است و هدف ارزشمندی را ارائه می دهد.

سیستم های آموزشی فعلی ، به ویژه در مقاطع پس از دبیرستان ، به تفکر انتقادی آموزش می دهند و به آنها پاداش می دهند ، بنابراین تعجب آور نیست که بسیاری از افراد متخصص با کلاه سیاه هستند. آنها در یافتن مشکلات در همه جا و اشاره به اشکالات منطقی برتری دارند. این مفید و مهم است ، زیرا تفکر کلاه سیاه ما را از اشتباهات جبران ناپذیر باز می دارد. اما مقدار زیاد کلاه سیاه می تواند تفکر ما را در زیر کلاه های دیگر ، به ویژه زرد و سبز ، خدشه دار کند.

کلاه زرد
کلاه زرد کلاه سازنده است. تفکر کلاه زرد مثبت و ملموس است. شما می توانید این را به راحتی به خاطر بسپارید: سازندگان اغلب هنگام کار بر روی ساختمان های جدید سخت های زرد می پوشند و رنگ زرد رنگ خوش بینی آفتابی است.

در حالی که برخی از مردم به طور طبیعی تمایل به تفکر کلاه زرد دارند ، برای بسیاری از ما این امر طبیعی نیست – و معمولاً در مدارس و دانشگاه ها به خوبی آموزش داده نمی شود. اکثر مردم می توانند از برخی تمرینات متمرکز و متمرکز برای تقویت توانایی های تفکر کلاه زرد استفاده کنند.

سوالات کلاه زرد
در حالی که کلاه زرد بر سر دارید ، به این سوالات توجه کنید:

خط نقره اینجا چیست؟
چگونه از این امر سود می بریم؟
اگر… (رویداد مثبت) چه اتفاقی می افتد؟
چگونه می توانیم این کار را انجام دهیم؟
برای حل این مشکل چه پیشنهادی می توانم ارائه کنم؟
بهترین نتیجه ممکن چیست؟

کلاه سبز
کلاه سبز کلاه خلاق است. سبز رنگ رشد جدید است و تفکر کلاه سبز به دنبال ایده های جدید و اصلی است. گرچه نگرش هایی که کلاه سبز و تفکر کلاه زرد را هدایت می کنند کاملاً مشابه هستند (احساس امکان ؛ تمایل به ساختن به جای شکستن) ، اما سبک های تفکر درگیر از نظر کیفی متفاوت است. به عنوان مثال ، ممکن است فردی را بشناسید که بسیار خوش بین است اما در ایده های خود کاملاً متعارف است. همچنین ممکن است فردی را بشناسید که بسیار خلاق است اما زیاد خوش بین نیست. به همین دلیل است که ما در عمل کلاه سبز و کلاه زرد را جداگانه در نظر می گیریم.

سوالات کلاه سبز
در حالی که کلاه سبز بر سر دارید ، به این سوالات توجه کنید:

چگونه می توانم به این مشکل متفاوت نگاه کنم؟
چه گزینه های جدیدی می توانم ایجاد کنم؟
این ایده جدید مرا به کجا می برد؟ چقدر می توانم سوارش شوم؟
آیا وقتی ایده های خوب را می شنوم آنها را تشخیص می دهم؟

کلاه سفید
کلاه سفید کلاه خنثی است. تفکر کلاه سفید جمع آوری اطلاعات واقعی مرتبط است.

وقتی از کلاه سفید استفاده می کنید ، به داده های عینی فکر می کنید. احساسات ، قضاوت ها و تفاسیر آرام هستند. به یک ورق سفید فکر کنید که آماده پر شدن از اطلاعات است. این کلاه سفید است.

سوالات کلاه سفید
در حالی که کلاه سفید بر سر دارید ، به این سوالات توجه کنید:

ما چه می دانیم؟
این اطلاعات از نظر عملی چقدر اهمیت دارد؟
این اطلاعات چقدر قابل اعتماد است؟
چه چیزی را نمی دانیم که باید بدانیم؟