کارآفرینی چیست؟
- کارآفرینی به عنوان ظرفیت ریسک پذیری
- کارآفرینی به عنوان یک توانایی سازمانی
- کارآفرینی به عنوان واکنش پذیری در سطح گروه
- کارآفرینی به عنوان وظایف سازمان ها و هماهنگی.
- کارآفرینی به عنوان مهارت های مدیریتی
ویژگی های فردی «کارآفرین» منجر به نتایج نامطلوب و آن شده است
به نظر می رسد که رویکرد قابل دوام تر و مفیدتر این است که به کارآفرینی به عنوان یک رویکرد نگاه کنیم
فرآیندی که شامل کشف، تصویب، ارزیابی و بهره برداری است
فرصت هایی برای ایجاد کالاها و خدمات آینده
موضوعات کمی در حوزه کسب و کار توجه بیشتری را در بین دانشگاهیان و دانشگاهیان به خود جلب کرده است
روزنامه نگاران از «کارآفرینی». تحقیقاتی در مورد «کارآفرینی» انجام شده است
به دلیل عدم وجود یک تعریف ثابت از این اصطلاح در سراسر جهان چالش برانگیز است
بسیاری از محققان بر عملکرد اقتصادی متمرکز شده اند
توسط کارآفرین به عنوان مثال، یکی از اولین تعاریف کارآفرینی
تمرکز بر بازرگانانی که مایل بودند خطرات خرید اقلام خاص را بپذیرند
قیمت ها در حالی که عدم اطمینان در مورد قیمت هایی که آن اقلام در نهایت می توانند در آن ها قرار گیرند وجود داشت
دوباره فروخته شود تعاریف بعدی شروع به تمرکز بر خطرات و چالش های مرتبط با آن کردند
ترکیب عوامل مختلف تولید برای تولید خروجی هایی که در دسترس خواهند بود
برای فروش در بازارهای دائما در حال تغییر. شومپیتر یکی از اولین کسانی بود که به آن اشاره کرد
نوآوری در تعریف کارآفرینی و اعتقاد قوی بر این بود که نقش مناسبی دارد
کارآفرین به ایجاد و پاسخگویی به ناپیوستگی های اقتصادی می پرداخت. دیگران
درگیر در مطالعه کارآفرینی بر ویژگی های شخصیتی و زندگی تمرکز دارد
تجارب کارآفرین در تلاش برای تولید لیستی از کارآفرینان رایج
ویژگی ها – تمایل به “ریسک پذیری”، نیاز به موفقیت و دوران کودکی
محرومیت در حالی که این مطالعات جالب هستند، اما به طور کلی از آن دور بوده اند
قطعی است و اغلب نتایج متناقضی ایجاد کرده است.
مدرسه و کالج بابسون که یک تحقیق جامع را انجام داده است
برنامه از سال 2001 برای تولید ارزیابی سالانه سطوح ملی کارآفرینی
فعالیت، کارآفرینی را به طور کلی تعریف می کند که شامل «… هر گونه تلاش برای کسب و کار جدید یا
ایجاد سرمایه گذاری جدید، مانند خوداشتغالی، یک سازمان تجاری جدید، یا
گسترش یک کسب و کار موجود، توسط یک فرد، تیم هایی از افراد، یا تاسیس
کسب و کار”. جی.جی. برچ که مطالب زیادی در این زمینه نوشته است به آن اشاره کرده است
کارآفرینی به عنوان «آغاز تغییر» و «فرایند تولد یک چیز جدید».
تجارت.”16
Burch همچنین فهرستی از دسته بندی های زیر را تهیه کرده است
که معمولاً محصولات جانبی خاص فعالیت های کارآفرینی هستند:
معرفی یک محصول یا خدمات جدید که باعث بهبود کیفیت آن می شود
محصول یا خدمات موجود
معرفی فرآیند یا روش جدیدی که بهره وری را افزایش می دهد.
گشایش یک بازار جدید، به ویژه یک بازار صادراتی در یک قلمرو جدید.
تسخیر منبع جدید تامین مواد اولیه، محصولات نیمه ساخته
یا مواد جایگزین
ایجاد یک سازمان جدید.
کارآفرینان و اقتصاد
در زبان اقتصاددانان، یک کارآفرین به عنوان عامل هماهنگ کننده در اقتصاد سرمایه داری عمل می کند . این هماهنگی به شکل منابعی است که به سمت فرصتهای سود بالقوه جدید هدایت میشوند. کارآفرین منابع مختلف، اعم از محسوس و نامشهود را به حرکت در می آورد و تشکیل سرمایه را ارتقا می دهد.
تا سال 2021، 32.5 میلیون کسب و کار کوچک در ایالات متحده وجود دارد. 8
در بازاری پر از عدم قطعیت، این کارآفرین است که در واقع می تواند به رفع عدم قطعیت کمک کند، زیرا آنها قضاوت می کنند یا ریسک را به عهده می گیرند. تا جایی که سرمایه داری یک سیستم سود و زیان پویا است، کارآفرینان به کشف کارآمد می پردازند و دانش را به طور مداوم آشکار می کنند.
شرکت های تاسیس شده با افزایش رقابت و چالش های کارآفرینان روبرو هستند که اغلب آنها را به سمت تلاش های تحقیق و توسعه نیز سوق می دهد. در شرایط فنی اقتصادی، کارآفرین مسیر تعادل در حالت پایدار را مختل می کند .
چگونه کارآفرینی به اقتصاد کمک می کند
پرورش کارآفرینی می تواند از چندین جهت بر اقتصاد و جامعه تأثیر مثبت بگذارد. برای شروع، کارآفرینان کسب و کارهای جدیدی ایجاد می کنند. آنها کالاها و خدمات را اختراع می کنند و در نتیجه اشتغال ایجاد می کنند و اغلب یک اثر موج دار ایجاد می کنند و در نتیجه توسعه هر چه بیشتر می شود. به عنوان مثال، پس از شروع چند شرکت فناوری اطلاعات در هند در دهه 1990، مشاغل در صنایع مرتبط مانند عملیات مرکز تماس و ارائه دهندگان سخت افزار نیز شروع به توسعه کردند و خدمات و محصولات پشتیبانی را ارائه کردند.
کارآفرینان به درآمد ناخالص ملی اضافه می کنند . کسب و کارهای موجود ممکن است محدود به بازارهای خود باقی بمانند و در نهایت به سقف درآمدی خود برسند. اما محصولات یا فناوری های جدید بازارهای جدید و ثروت جدیدی ایجاد می کنند. و افزایش اشتغال و درآمد بیشتر به پایه مالیاتی یک کشور کمک می کند و امکان هزینه های بیشتر دولت را برای پروژه های عمومی فراهم می کند.
کارآفرینان تغییرات اجتماعی را ایجاد می کنند. آنها با اختراعات منحصر به فردی که وابستگی به روش ها و سیستم های موجود را کاهش می دهد، سنت شکنی می کنند و گاهی اوقات آنها را منسوخ می کند. برای مثال، گوشیهای هوشمند و اپلیکیشنهای آنها، کار و بازی را در سراسر جهان متحول کردهاند.
کارآفرینان در پروژه های اجتماعی سرمایه گذاری می کنند و به موسسات خیریه و سایر سازمان های غیر انتفاعی کمک می کنند و از اهدافی فراتر از خودشان حمایت می کنند. به عنوان مثال، بیل گیتس از ثروت قابل توجه خود برای آموزش و ابتکارات بهداشت عمومی استفاده کرده است.
اکوسیستم های کارآفرینی
تحقیقاتی وجود دارد که نشان میدهد سطوح بالای خوداشتغالی میتواند توسعه اقتصادی را متوقف کند: اگر کارآفرینی به درستی تنظیم نشود، میتواند منجر به اعمال ناعادلانه بازار و فساد شود و تعداد زیاد کارآفرینان میتوانند نابرابری درآمدی را در جامعه ایجاد کنند. با این حال، به طور کلی، کارآفرینی یک محرک حیاتی برای نوآوری و رشد اقتصادی است. بنابراین، تقویت کارآفرینی بخش مهمی از استراتژیهای رشد اقتصادی بسیاری از دولتهای محلی و ملی در سراسر جهان است.
برای این منظور، دولتها معمولاً به توسعه اکوسیستمهای کارآفرینی کمک میکنند، که ممکن است شامل خود کارآفرینان، برنامههای کمکی تحت حمایت دولت و سرمایهگذاران خطرپذیر باشد. آنها همچنین ممکن است شامل سازمان های غیر دولتی مانند انجمن های کارآفرینان، مراکز رشد کسب و کار و برنامه های آموزشی باشند.
به عنوان مثال، دره سیلیکون کالیفرنیا اغلب به عنوان نمونه ای از یک اکوسیستم کارآفرینی با عملکرد خوب ذکر می شود. این منطقه دارای یک پایگاه سرمایه گذاری خطرپذیر به خوبی توسعه یافته، یک مجموعه بزرگ از استعدادهای تحصیلکرده، به ویژه در زمینه های فنی، و طیف گسترده ای از برنامه های دولتی و غیردولتی است که سرمایه گذاری های جدید را تقویت می کند و اطلاعات و حمایت از کارآفرینان را فراهم می کند.
سوالاتی برای کارآفرینان
شروع در مسیر شغلی کارآفرینی برای “رئیس خود بودن” هیجان انگیز است. اما در کنار تمام تحقیقات خود، مطمئن شوید که تکالیف خود را در مورد خود و وضعیت خود انجام دهید.
چند سوال که باید از خود بپرسید:
- آیا من شخصیت، خلق و خوی و طرز فکری دارم که دنیا را بر اساس شرایط خودم بپذیرم؟
- آیا محیط و منابع لازم را دارم تا تمام وقت خود را به سرمایه گذاری خود اختصاص دهم؟
- آیا من یک برنامه خروج آماده با یک جدول زمانی کاملاً مشخص در صورت عدم موفقیت سرمایه گذاری من دارم؟
- آیا برنامه مشخصی برای تعداد ماه های “x” بعدی دارم یا در میانه راه به دلیل تعهدات خانوادگی، مالی یا دیگر با چالش هایی مواجه خواهم شد؟ آیا من برای آن چالش ها برنامه کاهشی دارم؟
- آیا شبکه مورد نیاز برای کمک و مشاوره در صورت نیاز را دارم؟
- آیا پل هایی را با مربیان مجرب برای یادگیری از تخصص آنها شناسایی کرده و ساخته ام؟
- آیا من پیش نویس کلی یک ارزیابی ریسک کامل، از جمله وابستگی به عوامل خارجی را آماده کرده ام؟
- آیا به طور واقع بینانه پتانسیل پیشنهادم را ارزیابی کرده ام و اینکه چگونه در بازار موجود شکل خواهد گرفت؟
- اگر قرار است پیشنهاد من جایگزین یک محصول موجود در بازار شود، رقبای من چه واکنشی نشان خواهند داد؟
- برای ایمن نگه داشتن پیشنهادم، آیا گرفتن حق ثبت اختراع منطقی است؟ آیا ظرفیت این را دارم که این مدت صبر کنم؟
- آیا پایگاه مشتری هدف خود را برای فاز اولیه شناسایی کرده ام؟ آیا من برنامه های مقیاس پذیری را برای بازارهای بزرگتر آماده کرده ام؟
- آیا کانال های فروش و توزیع را شناسایی کرده ام؟
سوالاتی که به عوامل خارجی می پردازد:
- آیا سرمایه گذاری کارآفرینی من با مقررات و قوانین محلی مطابقت دارد؟ اگر به صورت محلی امکان پذیر نیست، آیا می توانم و آیا باید به منطقه دیگری نقل مکان کنم؟
- چه مدت طول می کشد تا مجوز یا مجوزهای لازم از مراجع مربوطه دریافت شود؟ آیا می توانم آنقدر زنده بمانم؟
- آیا من برنامه ای برای به دست آوردن منابع لازم و کارمندان ماهر دارم و آیا برای آن هزینه ها را در نظر گرفته ام؟
- زمان بندی آزمایشی برای ارائه اولین نمونه اولیه به بازار یا عملیاتی شدن خدمات چیست؟
- مشتریان اصلی من چه کسانی هستند؟
- منابع مالی که ممکن است نیاز داشته باشم برای این بزرگ کردن چه کسانی هستند؟ آیا سرمایه گذاری من به اندازه کافی خوب است که ذینفعان بالقوه را متقاعد کند؟
- به چه زیرساخت های فنی نیاز دارم؟
- آیا پس از تأسیس کسبوکار، بودجه کافی برای دریافت منابع و ارتقاء آن به سطح بعدی خواهم داشت؟ آیا شرکت های بزرگ دیگر مدل من را کپی می کنند و عملیات من را از بین می برند؟
سوالات متداول در مورد کارآفرینی
کارآفرین بودن به چه معناست؟
کارآفرین فردی است که ریسک راه اندازی کسب و کار خود را بر اساس ایده ای که دارد یا محصولی که ایجاد کرده است، می پذیرد، در حالی که بیشتر ریسک ها را به عهده می گیرد و بیشتر پاداش های کسب و کار را به دست می آورد.
بهترین تعریف از کارآفرینی چیست؟
کارآفرینی فرآیند راه اندازی یک کسب و کار است که آن را از یک ایده به تحقق می رساند.
4 نوع کارآفرین چیست؟
کسب و کار کوچک، استارتاپ مقیاس پذیر، شرکت بزرگ و اجتماعی.
7 ویژگی کارآفرینان چیست؟
همه کاره، انعطاف پذیر، انعطاف پذیر، باهوش پول، کسب و کار هوشمند، متمرکز، و ارتباط برقرار می کند.
خط پایین
کارآفرین فردی است که ایده یا محصولی را انتخاب می کند و یک کسب و کار ایجاد می کند، فرآیندی که به عنوان کارآفرینی شناخته می شود. ایجاد یک کسب و کار مستلزم کار و فداکاری زیادی است که همه برای آن کوتاهی نمی کنند. کارآفرینان ریسک پذیرانی با انگیزه بالا هستند که چشم انداز دارند و برای رسیدن به آن چشم انداز زیادی فداکاری می کنند.
کارآفرینان وارد بازار میشوند زیرا عاشق کاری هستند که انجام میدهند، معتقدند محصولشان تاثیر مثبتی خواهد داشت و امیدوارند از تلاشهایشان سود ببرند. اقداماتی که کارآفرینان برمی دارند به اقتصاد دامن می زند. آنها مشاغلی ایجاد می کنند که افراد را استخدام می کنند و محصولات و خدماتی را ایجاد می کنند که مصرف کنندگان می خرند.
تفاوت بین کسب و کار و کارآفرینی
توضیح واضح تفاوت بین یک کسب و کار و یک نگرش کارآفرینی می تواند بسیار دشوار باشد، اما، از آنجایی که این چیزی است که اخیراً در مورد آن بسیار فکر کرده ام، می خواهم پیش نویس نتیجه خود را با شما به اشتراک بگذارم.
به نظر من چیزی که یک تاجر را از یک کارآفرین متمایز می کند، مدل ذهنی (شیوه تفکر) است: یک تاجر بیشتر یک “متفکر تحلیلی” است در حالی که یک کارآفرین بیشتر یک “متفکر احتمالی” است.
این بدان معناست که، برای مثال، تمرکز اصلی یک مرد تجاری بر نوآوری نیست، بلکه بیشتر روی اطمینان از کسب سود یک شرکت است. برعکس، کارآفرینی بر تولید ارزش جدید تمرکز دارد و این ارزش می تواند اجتماعی، عاطفی، زیبایی شناختی و/یا مالی باشد.
من یک پست دیگر در مورد مفهوم ارزش خواهم نوشت زیرا این یک موضوع کاملاً پیچیده است. آنچه در حال حاضر اهمیت دارد این است که ارزش برای یک کارآفرین لزوماً سود نیست، بلکه می تواند چیزی کمتر ملموس باشد اما برای فردی که یک تجارت را اداره می کند، پاداش بیشتری در نظر گرفته شود.
همچنین، در حالی که یک تاجر بیشتر بر روی بهبودهای کوچک یک موقعیت موجود تمرکز می کند، یک کارآفرین سعی می کند تصور کند که اوضاع در آینده چگونه ممکن است باشد و برای تحقق بخشیدن به آن ایده تلاش کند (این نگرش، با فشار دادن مرزهای آنچه می دانیم، مستلزم بالاتری است. خطرات و همچنین پاداش های بالاتر در صورت موفقیت).
برای ساده تر، تمرکز اصلی برای یک تاجر این است:
- اداره بازرگانی
- جستجوی حقیقت، کوتاه مدت
- منطقی، خطی، سودمند، افزایشی
- امکانات
- حقایق، شفاهی، اندازه گیری
- حداقل خطرات، قابل پیش بینی
- پاداش های کوچکتر
- سود
در حالی که، برعکس، تمرکز اصلی برای یک کارآفرین این است:
- اختراع تجارت
- جستجو برای آنچه جالب، شهودی، بلند مدت است
- کل نگر، اهمیت، معنا، جهش به جلو
- فواید
- عاطفه، تفکر بصری
- ریسک، عدم اطمینان،
- جوایز بالقوه بالا
- مقدار
تفاوت بین کسب و کار و کارآفرینی
اگر چه تفاوت بین یک تاجر و کارآفرین تمایل دارد
بسیار باریک، جنبه هایی وجود دارد که این دو با هم تفاوت دارند. اگر هنوز در آن زندگی می کردیم
در قرون وسطی، تاجر تاجر بود و کارآفرین
مخترع. بازرگانان کالاها، غذاها، قلعه ها و غیره را می فروختند. مخترعان جدید خلق کردند
اختراعاتی مانند سیستم کشاورزی برای بهبود برداشت و البته به دست آمده است
پول حاصل از اختراعات آنها
در اینجا چند زمینه وجود دارد که در آنها تفاوت رویکرد بین بازرگانان وجود دارد
و کارآفرینی:
1. هدف
تاجران کسب و کار خود را با هدف اصلی کسب سود اداره می کنند.
کارآفرینان قصد دارند سود به دست آورند اما با هدف ایجاد تفاوت.
آنها می خواهند با پرداختن به یک مشکل دنیا را تغییر دهند. آنها پرشور هستند
در مورد ارائه راه حل های منحصر به فرد برای مشکلات موجود در جامعه.
2. منحصر به فرد بودن که خودنمایی می کند
یک تاجر ممکن است کسب و کاری را اداره کند که ممکن است مبتنی بر مفهومی باشد که اینطور نیست
اصلی یا منحصر به فرد او می تواند کسی باشد که حق رای دادن، اجاره آپارتمان،
و از اجرای اینها سود می برد. تجار سرمایه گذاری انرژی، منابع و
زمان برای اجرای کسب و کار بر اساس یک مدل از قبل موجود است.
از سوی دیگر، کارآفرین کسی است که انرژی، منابع و
زمان ساخت مدلی است که اصلی است و از ابتدا تکامل یافته است. حتی اگر
این یک محصول موجود است، او چرخشی منحصربهفرد به آن میدهد و در نتیجه یک فضای طاقچه ایجاد میکند
برای این.






