چگونه ذهنیت می تواند یک کسب و کار را ایجاد یا شکست دهد
چگونه ذهنیت می تواند یک کسب و کار را ایجاد یا شکست دهد
به گفته نویسنده روی تی بنت، “خوشبختی به طرز فکر شما بستگی دارد.” من استدلال می کنم که موفقیت در کسب و کار هم همینطور است. هنگامی که در مدرسه کسب و کار را مطالعه می کنیم، تمرکز بر روی حساب های سود و زیان، SWOT (تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها) و تحقیقات بازار است. در تمام سالهایی که در رشته بازرگانی تحصیل میکردم، یادم نمیآید که کلمه طرز فکر را شنیده باشم. و با این حال، در تجربه من به عنوان یک کارآفرین، مهم ترین عنصر کسب و کار من بوده است.
متأسفانه، مانند بسیاری از کارآفرینان، من بدون اینکه درک کنم داشتن طرز فکر درست چقدر می تواند حیاتی باشد، کسب و کار خود را شروع کردم. ماه ها تلاش و سخت کوشی طول کشید تا متوجه شدم که باید نگران تحلیل رقبا نباشم و زمان بیشتری را صرف تمرکز بر ذهنیت خود کنم. وقتی تمرکزم را تغییر دادم همه چیز بی نهایت آسان تر شد. و کسب و کار من برای اولین بار شروع به اوج گرفت.
موارد زیر چهار زمینه ای است که نداشتن طرز فکر مناسب روی سفر کارآفرینی آنها تأثیر گذاشته است. من اینها را به اشتراک میگذارم، امیدوارم صاحبان کسبوکار دیگر الهام بگیرند تا شروع به کار در جهت تغییر طرز فکر خود کنند.
داشتن یک ذهنیت رشد به جای یک ذهنیت ثابت
هرکسی نقاط قوت و ضعف متفاوتی دارد، اما برخی عادات وجود دارد که ممکن است باعث شود در دنیای کسب و کاری که پر از ناشناخته ها و موانع روزانه است، بیشتر به مبارزه بپردازید. یکی از آن چیزها حفظ یک ذهنیت ثابت است. یک طرز فکر ثابت زمانی است که یک فرد معتقد است ویژگی های اساسی او، مانند هوش یا استعدادش، صرفاً ویژگی های ثابتی هستند. فردی با این طرز فکر رشد خود را محدود می کند زیرا احساس می کند نمی تواند خود یا شرایط را تغییر دهد. زندگی با یک طرز فکر ثابت واقعاً دیدگاههای شما را محدود میکند و میتواند حتی قبل از اینکه به آنها فرصتی بدهید، از رسیدن به آرزوها کوتاهی کنید.
با این حال، داشتن ذهنیت رشد ، پتانسیل شما را گسترش می دهد. طرز فکر رشد به این معنی است که فرد معتقد است موفقیت او به زمان و تلاش بستگی دارد. فردی با ذهنیت رشد ممکن است احساس کند که مهارت ها و هوش خود را می توان با تلاش و پشتکار بهبود بخشید. این طرز فکر چیزی است که نه تنها به پیشرفت شما در کسب و کار کمک می کند، بلکه ممکن است به شما کمک کند تا زندگی خود را به جلو ببرید. با این حال، یک طرز فکر ثابت احتمالاً دستیابی به اهداف شما را دشوارتر می کند.
ایجاد یک طرز فکر رشد آسان نیست. با این حال، ارزش آن را دارد. برای بسیاری، مشکل کسب و کارشان خود کسب و کار نیست. اما ذهنیت ثابتی که آنها حفظ می کنند. مقاله ما را در مورد چگونگی ایجاد یک ذهنیت رشد برای راه هایی برای تغییر طرز فکر خود از ثابت به رشد بررسی کنید.
ذهنیت تمرکز
داشتن یک سطح تمرکز قوی برای یک کسب و کار موفق حیاتی است. خواه هدف درآمد، نقطه عطف بازاریابی، یا تعداد خاصی از فروش باشد، تمرکز بر یک هدف تضمین می کند که شما در مسیر درست حرکت می کنید. بدون اهدافی که باید روی آنها تمرکز کنید، از دست دادن انگیزه و حرکت در کسب و کارتان آسان است.
حفظ تمرکز همیشه آسان نیست ، به خصوص برای کارآفرینان انفرادی، زیرا آنها مجبورند کلاه های مختلفی را به طور همزمان بر سر بگذارند. هنگامی که شما تنها فرد در این کسب و کار هستید، باید مدیر فروش، مدیر تولید، مدیر تحقیق و توسعه، مدیر بازاریابی، حسابدار، مشاور برندینگ و موارد دیگر باشید.
بیشتر کارآفرینان در اکثریت قریب به اتفاق این زمینه ها هیچ آموزش یا تخصص ندارند و فقط اوضاع را بدتر می کند. آنها نه تنها در تلاش برای تکمیل همه این وظایف متعدد هستند، بلکه سعی می کنند یاد بگیرند که چگونه این فعالیت های مختلف را در پرواز انجام دهند.
برای بسیاری از صاحبان مشاغل، این می تواند یک شوک باشد. جلب توجه آنها به جهات مختلف باعث می شود که تمرکز بر موارد ضروری دشوار باشد. منطقی است که یادگیری تقویت عمدی تمرکز شما مزایای بلندمدتی برای کسب و کار شما خواهد داشت.
روش های مختلفی برای بهبود توانایی تمرکز وجود دارد. یکی از روش های رایج گوش دادن به مراقبه های هدایت شده است که به طور خاص برای بهبود تمرکز طراحی شده اند. همچنین میتوانید تمرینهای مختلف هدفگذاری را امتحان کنید که به شما کمک میکند تا اهداف روشن و واقعبینانه را ایجاد کنید. و برنامه های عملی و گام به گام برای دنبال کردن ایجاد کنید. همچنین می توانید یادداشت برداری را امتحان کنید. امروزه، بسیاری از مجلات دارای ویژگیهای هدفگذاری و پیشرفت هستند که به شما کمک میکند تا به برنامههای خود پایبند باشید، حتی وقتی میخواهید همه چیز را متعادل کنید.
هر روشی را که امتحان کنید، نکته مهم این است که قصد دارید روی اهداف خاصی متمرکز بمانید. این به این دلیل است که، حتی در میان هرج و مرج اداره یک کسب و کار، شما همیشه رو به جلو حرکت می کنید.
چگونه انزوا بر ذهنیت تأثیر می گذارد
هر کسی که به تنهایی یک کسب و کار را اداره می کند، می داند که می تواند یک موقعیت تنهایی باشد. من به عنوان یک فرد خوداشتغال، از زمانی که کسب و کار خودم را شروع کردم، اغلب این را تجربه کرده ام. و به چند روش مختلف مطرح شده است.
اول از همه، وقتی کارمند هستید، ناگزیر دوستان کاری دارید که پنج روز در هفته را با آنها می گذرانید. گاهی تا سالها دوستی های نزدیک از این طریق شکل می گیرد. تجربه خود را به عنوان یک کارمند به طور قابل توجهی لذت بخش تر کنید. در برخی مشاغل، فرهنگ خانواده قابل توجه است و پیوندهای دوستی را بیشتر می کند.
وقتی کسب و کارتان را اداره می کنید، هیچکس پشت میز کنار شما نمی نشیند که بتوانید با او چت کنید و بخندید. شما نمی توانید میم های خنده دار را از طریق Slack یا سایر سیستم های پیام رسانی داخلی در طول جلسات خسته کننده برای همکاران خود ارسال کنید. هیچ کس نیست که با آن برنامه های آخر هفته خود را در زمان ناهار یا وقت استراحت قهوه با او در میان بگذارد.
فراتر از همراهی ساده ای که از محیط کاری معمولی خارج می شوید، سطحی از کار تیمی نیز وجود دارد که می تواند برای بهره وری کلی بسیار ارزشمند باشد . به عنوان یک کارمند، گروهی از شما (بزرگ یا کوچک) وجود دارد که همه در یک نتیجه سرمایه گذاری کرده اید. حجم کار مشترک است، به عنوان مسئولیت هدف قرار دادن و دستیابی به اهداف.
وقتی کسب و کار خود را اداره می کنید، مسئولیت همه چیز بر عهده شماست. هیچ تیمی وجود ندارد فقط تو هستی و به گفته محققان ، این امر ناگزیر بر سلامت روان شما تأثیر می گذارد.
خوشبختانه، بسیاری از گروه ها و انجمن های آنلاین آنچه را که کارآفرینان از دست می دهند، ارائه می دهند. که ممکن است اجتماع، همبستگی، حمایت و شبکه باشد. بسیاری از آنها جلسات مجازی یا حضوری منظمی دارند و بر رسالت خود در مبارزه با انزوای ناشی از خوداشتغالی تاکید دارند. پیوستن به گروهی مانند این میتواند راهی عالی برای مبارزه با انزوای خوداشتغالی باشد. و تجربه را لذت بخش تر و حتی سازنده تر کنید.
سندرم ایمپوستر
سندرم ایمپوستر اصطلاحی است که این احساس را توصیف می کند که شما به اندازه کافی خوب نیستید. فرد مبتلا به این سندرم همچنین ممکن است احساس کند مهارت کافی، تجربه کافی، یا از جهات دیگر به اندازه کافی خوب نیست. این احساس یکی از مواردی است که همه ما زمانی با آن روبرو شده ایم. چه در دوران مدرسه، چه در یک رابطه جدید، چه در پویایی خانواده. سندرم ایمپوستر در دنیای تجارت شایع است. این می تواند واقعاً برای صاحبان مشاغلی که راهی برای غلبه بر آن پیدا نمی کنند فلج کننده باشد.
سندرم ایمپوستر باعث می شود صاحبان مشاغل احساس کنند کلاهبردار هستند. گویی آنها فقط وانمود می کنند که در زمینه های خود متخصص هستند و دیگران می توانند در هر زمان حقیقت را در مورد آنها بیاموزند. اغلب، سندرم ایمپوستر باعث می شود که خودمان را با رقبای خود مقایسه کنیم و در این مقایسه کوتاهی کنیم. ما تصور می کنیم که سایر صاحبان مشاغل 100 درصد مواقع می دانند که چه کاری انجام می دهند و اداره یک تجارت برای آنها آسان است.
البته این به ندرت درست است. به همین ترتیب، همانطور که چمن در آن سوی حصار هرگز سبزتر نیست، رقبای ما لزوماً در اداره تجارت خود بهتر نیستند. اما اگر اجازه دهید سندرم فریبنده شما کنترل نشود، در نهایت باعث می شود که برای جلوگیری از آنچه به عنوان یک شکست اجتناب ناپذیر می بینید، تسلیم شوید.
وقتی نوبت به مقابله با سندرم خیانتکار می رسد، گزینه های زیادی برای شما وجود دارد. همچنین کتابها، دورهها و کارگاههای بیشماری برای کمک به مقابله با این مسائل وجود دارد. درمان می تواند برای بسیاری از افراد سودمند باشد و در درازمدت تغییرات زیادی در کسب و کار شما ایجاد کند.
نتیجه
یکی از بزرگترین درسهایی که از زمان شروع کسبوکارم آموختهام این بوده است که طرز فکر من همه چیز در موفقیت کسبوکارم است. اداره یک کسب و کار در بهترین زمان بسیار چالش برانگیز است. فقط به این دلیل که شما رئیس هستید، لزوماً کارها را آسان نمی کند. طرز فکر بر همه چیز تأثیر می گذارد.
بر انگیزه، انگیزه، تمرکز، انرژی، بهرهوری، ثبات، تعهد و موارد دیگر تأثیر میگذارد. بنابراین، راه اندازی یک کسب و کار بدون توجه کافی به طرز فکر شما یک کار احمقانه است. یادگیری این درس واقعاً برای کسب و کار من تحول آفرین بوده است. امیدوارم به همان اندازه برای شما مفید باشد.

