• خانه
  • فروشگاه
  • وبلاگ
  • گالری
  • درباره ما
  • تماس باما
با ما در ارتباط باشید.
reformh@yahoo.com
عضویتورود
مشقکمشقک
  • خانه
  • فروشگاه
  • وبلاگ
  • گالری
  • درباره ما
  • تماس باما

مطالب سازمانی و مدیریتی

  • خانه
  • بلاگ
  • مطالب سازمانی و مدیریتی
  • مدیریت استراتژیک Strategic Management

مدیریت استراتژیک Strategic Management

  • ارسال شده توسط ادمین 1
  • دسته بندی مطالب سازمانی و مدیریتی
  • تاریخ اردیبهشت 8, 1401
  • نظرات 0 نظر

مدیریت استراتژیک – Strategic Management

مقدمه

مدیریت استراتژیک همه چیز در مورد شناسایی و توصیف استراتژی هایی است که مدیران می توانند برای دستیابی به عملکرد بهتر و مزیت رقابتی برای سازمان خود به کار گیرند. گفته می شود که سازمانی دارای مزیت رقابتی است که سودآوری آن بالاتر از میانگین سودآوری تمام شرکت های صنعت آن باشد.

مدیریت استراتژیک را می توان مجموعه ای از تصمیمات و اقداماتی که یک مدیر انجام می دهد و نتیجه عملکرد شرکت را تعیین می کند، تعریف کرد. مدیر باید دانش و تحلیل کاملی از محیط عمومی و رقابتی سازمان داشته باشد تا بتواند تصمیمات درستی اتخاذ کند.

مدیران باید به منظور استفاده بهینه از نقاط قوت، به حداقل رساندن نقاط ضعف سازمانی، استفاده از فرصت های به وجود آمده از محیط کسب و کار و عدم چشم پوشی از تهدیدات، تحلیل SWOT (قوت ها، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها) انجام دهند. .

مدیریت استراتژیک چیزی نیست جز برنامه ریزی برای موارد غیرقابل پیش بینی و غیرقابل اجرا. هم برای سازمان‌های کوچک و هم برای سازمان‌های بزرگ قابل اجرا است، زیرا حتی کوچک‌ترین سازمان‌ها با رقابت مواجه هستند و با تدوین و اجرای استراتژی‌های مناسب، می‌توانند به مزیت رقابتی پایدار دست یابند.

این روشی است که در آن استراتژیست ها اهداف را تعیین می کنند و برای دستیابی به آنها پیش می روند. با تصمیم گیری و اجرای تصمیمات در مورد جهت گیری آینده یک سازمان سر و کار دارد. این به ما کمک می کند تا مسیر حرکت یک سازمان را شناسایی کنیم.

مدیریت استراتژیک فرآیندی مستمر است که کسب و کار و صنایعی را که یک سازمان در آن درگیر است، ارزیابی و کنترل می کند. رقبای خود را ارزیابی می کند و اهداف و استراتژی هایی را برای دیدار با رقبای موجود و بالقوه تعیین می کند. و سپس استراتژی ها را به طور منظم مورد ارزیابی مجدد قرار می دهد تا مشخص کند که چگونه اجرا شده است و آیا موفقیت آمیز بوده یا نیاز به جایگزینی دارد.

مدیریت استراتژیک چشم انداز وسیع تری به کارکنان یک سازمان می دهد و آنها بهتر می توانند درک کنند که چگونه شغل آنها در کل برنامه سازمانی قرار می گیرد و چگونه با سایر اعضای سازمان مرتبط است. این چیزی نیست جز هنر مدیریت کارکنان به شیوه ای که توانایی دستیابی به اهداف تجاری را به حداکثر می رساند.

کارکنان قابل اعتمادتر، متعهدتر و راضی تر می شوند زیرا می توانند به خوبی با هر وظیفه سازمانی ارتباط برقرار کنند. آنها می توانند واکنش تغییرات محیطی بر سازمان و پاسخ احتمالی سازمان را با کمک مدیریت استراتژیک درک کنند. بنابراین کارکنان می توانند تأثیر چنین تغییراتی را بر شغل خود قضاوت کنند و به طور مؤثر با تغییرات روبرو شوند. مدیران و کارکنان باید کارهای مناسب را به نحو مناسب انجام دهند. آنها باید هم موثر و هم کارآمد باشند.

یکی از نقش‌های اصلی مدیریت استراتژیک این است که بخش‌های مختلف عملکردی سازمان را به طور کامل در خود جای دهد و همچنین اطمینان حاصل کند که این حوزه‌های عملکردی هماهنگ و به خوبی با هم جمع می‌شوند. یکی دیگر از نقش های مدیریت استراتژیک، نظارت مستمر بر اهداف و مقاصد سازمان است.

مفاهیم مهم مدیریت استراتژیک به شرح زیر است:

 

فرآیند مدیریت استراتژیک: چیست؟

3 نوامبر 2018

مدیریت استراتژیک به شاخه ای از مدیریت اطلاق می شود که به اهداف استراتژیک یک سازمان می پردازد. این ممکن است شامل توسعه چشم انداز سازمان ، ترسیم اهداف عملیاتی آن و ارائه و اجرای استراتژی های سازمان باشد. همچنین ممکن است در صورت لزوم شامل تدوین و اعمال اقدامات اصلاحی انحراف باشد. فرآیند مدیریت استراتژیک را نباید با فرآیند برنامه ریزی استراتژیک که شاخه ای مرتبط اما کاملاً متفاوت از مدیریت است، اشتباه گرفت. این مقاله به دنبال پاسخ به این سوال است که “فرایند مدیریت استراتژیک چیست” قبل از اینکه به طور عمیق تر بپردازیم، ابتدا اجازه دهید فرآیند مدیریت استراتژیک را تعریف کنیم.

فلسفه فرآیند مدیریت استراتژیک

برای تعریف فرآیند مدیریت استراتژیک، به آن به عنوان یک رویکرد فلسفی برای انجام کسب و کار نگاه کنید. این یک اصطلاح عمومی است که به فرآیندی اشاره دارد که از طریق آن مدیران یک استراتژی عملیاتی را ارائه می‌کنند و آن را پیاده‌سازی می‌کنند که به سازمان مزیت رقابتی می‌دهد. مدیریت ارشد یک سازمان ابتدا باید از تجزیه و تحلیل داده ها برای تفکر استراتژیک استفاده کند، سپس از فرآیند مدیریت استراتژیک برای عملی کردن فکر استفاده کند.

مدیر اجرایی که فرآیند مدیریت استراتژیک را برای یک همکار توضیح می دهد

بنابراین، فرآیند مدیریت استراتژیک چیست؟

فرآیند مدیریت استراتژیک یک فرهنگ مستمر ارزیابی است که یک کسب و کار برای پیشی گرفتن از رقبا اتخاذ می کند. هر چند ساده به نظر می رسد، این یک فرآیند پیچیده است که فرموله کردن چشم انداز کلی سازمان برای اهداف فعلی و آینده را نیز پوشش می دهد.

نحوه ایجاد و تحقق استراتژی های مدیریتی سازمان های مختلف متفاوت است. در نتیجه، مدل‌های مختلفی از SMP وجود دارد که سازمان می‌تواند آن‌ها را اتخاذ کند. مدل مناسب به عوامل مختلفی بستگی دارد از جمله:

  • فرهنگ موجود سازمان.
  • تسلط بر بازار سازمان.
  • سبک رهبری.
  • تجربه سازمان در ایجاد و پیاده سازی SMP.
  • صنعت و رقابت

چرا فرآیند مدیریت استراتژیک مهم است؟

هدف اولیه فرآیند مدیریت استراتژیک کمک به سازمان برای دستیابی به رقابت استراتژیک پایدار در بازار است. هنگامی که SMP به درستی تصور و اجرا شود، با تمرکز و ارزیابی فرصت ها و تهدیدها، برای سازمان ارزش ایجاد می کند، سپس از نقاط قوت و ضعف آن برای کمک به بقا، رشد و گسترش آن استفاده می کند. فرآیند مدیریت استراتژیک می تواند به کسب و کار کمک کند تا به این هدف دست یابد:

  1. به عنوان مرجع برای هر تصمیم مهم سازمان عمل می کند.
  2. هدایت کسب و کار برای ترسیم آینده خود و حرکت در آن مسیر. SMP شامل تدوین اهداف سازمان، تعیین اهداف واقع بینانه و قابل دستیابی و اطمینان از همسویی آنها با چشم انداز شرکت است.
  3. کمک به کسب و کار برای فعال شدن، نه واکنشی. با SMP، کسب و کار می تواند اقدامات رقیب را در مقابل روندهای بازار تجزیه و تحلیل کند و مراحلی را که باید برای رقابت و موفقیت در بازار برداشته شود، ارائه می کند.
  4. آماده سازی سازمان برای هر گونه چالش بالقوه و کشف فرصت های احتمالی که کسب و کار باید در آن پیشگام باشد. مراحل فرآیند مدیریت استراتژیک همچنین شامل شناسایی بهترین راه ها برای غلبه بر چالش ها و بهره برداری از فرصت های جدید است.
  5. حصول اطمینان از اینکه سازمان ها در یک محیط پویا با رقابت کنار می آیند و در یک بازار نامطمئن زنده می مانند.
  6. کمک به شناسایی و به حداکثر رساندن مزیت های رقابتی و شایستگی های اصلی سازمان. اینها مسئول بقای کسب و کار و رشد آینده هستند.

مراحل فرآیند مدیریت استراتژیک

پنج مرحله فرآیند مدیریت استراتژیک وجود دارد که باید به ترتیب زمانی دنبال شوند.

  1. تعیین هدف

این اساساً چشم انداز سازمان را روشن می کند. این چشم‌انداز شامل اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت، فرآیندهایی است که توسط آن‌ها می‌توان به انجام رساند و افرادی که مسئول اجرای هر وظیفه‌ای هستند که به اهداف تعیین‌شده منتهی می‌شوند.

  1. تحلیل و بررسی

تجزیه و تحلیل شامل جمع آوری داده ها و اطلاعاتی است که برای دستیابی به اهداف تعیین شده مرتبط است. همچنین درک نیازهای کسب و کار در بازار و بررسی هرگونه داده داخلی و خارجی که ممکن است بر اهداف سازمان تأثیر بگذارد را پوشش می دهد.

  1. تدوین استراتژی

یک کسب و کار تنها زمانی موفق می شود که منابع لازم برای رسیدن به اهداف تعیین شده در گام اول را داشته باشد. فرآیند تدوین استراتژی برای دستیابی به این امر ممکن است شامل شناسایی منابع خارجی برای موفقیت کسب و کار باشد و کدام اهداف باید اولویت بندی شوند.

  1. پیاده سازی استراتژی

از آنجایی که هدف فرآیند مدیریت استراتژیک، سوق دادن یک سازمان به اهدافش است، قبل از اینکه این فرآیند قابل اجرا تلقی شود، باید یک برنامه اجرایی اجرا شود. همه افراد در سازمان باید فرآیند را درک کنند و بدانند که وظایف و مسئولیت های خود چیست تا با هدف کلی سازمان همخوانی داشته باشند.

  1. ارزیابی و کنترل

اقدامات ارزیابی و کنترل برای فرآیند مدیریت استراتژیک شامل ارزیابی عملکرد و همچنین بررسی مداوم مسائل داخلی و خارجی است. در صورت لزوم، مدیریت سازمان می تواند اقدامات اصلاحی را برای اطمینان از موفقیت SMP اجرا کند.

برای اینکه تلاش های یک کسب و کار بیشترین تأثیر را بر نتیجه کسب و کار داشته باشد، باید از فرآیند مدیریت استراتژیک استفاده شود. این همچنین کمک زیادی به یک کسب و کار برای بقای رقابت سخت در بازار خواهد کرد.

 

بیانیه استراتژی یک شرکت، جهت گیری استراتژیک بلندمدت و جهت گیری های خط مشی گسترده شرکت را تعیین می کند. این به شرکت یک جهت روشن و یک طرح اولیه برای فعالیت های شرکت برای سال های آینده می دهد. اجزای اصلی یک بیانیه استراتژیک به شرح زیر است:

  1. هدف راهبردی

    هدف استراتژیک یک سازمان، هدفی است که وجود دارد و چرا به وجود خود ادامه می دهد، به شرطی که مزیت رقابتی را حفظ کند. هدف استراتژیک تصویری از آنچه که یک سازمان باید فوراً وارد آن شود تا به چشم انداز شرکت دست یابد، ارائه می دهد. به مردم انگیزه می دهد. این چشم انداز چشم انداز شرکت را روشن می کند.

    نیت استراتژیک به مدیریت کمک می کند تا بر اولویت ها تاکید و تمرکز کند. هدف استراتژیک چیزی نیست جز تأثیرگذاری بر پتانسیل منابع و شایستگی های اصلی سازمان برای دستیابی به آنچه در ابتدا ممکن است در محیط رقابتی اهداف دست نیافتنی به نظر برسد. یک هدف استراتژیک به خوبی بیان شده باید توسعه قصد استراتژیک یا تعیین اهداف و مقاصدی را که مستلزم کنترل همه شایستگی‌های سازمان به حداکثر ارزش است، هدایت کند.

    هدف استراتژیک شامل هدایت توجه سازمان به نیاز به پیروزی است. الهام بخشیدن به مردم با گفتن اینکه اهداف ارزشمند هستند. تشویق مشارکت فردی و تیمی و همچنین مشارکت؛ و استفاده از قصد برای تخصیص مستقیم منابع.

    نیت استراتژیک با تناسب استراتژیک به گونه ای متفاوت است که در حالی که تناسب استراتژیک با هماهنگ کردن منابع و پتانسیل های موجود با محیط خارجی سروکار دارد، قصد استراتژیک بر ایجاد منابع و پتانسیل های جدید به منظور ایجاد و بهره برداری از فرصت های آینده تأکید دارد.

 

  1. بیانیه ماموریت

    بیانیه ماموریت بیانیه نقشی است که سازمان قصد دارد از طریق آن به ذینفعان خود خدمت کند. توضیح می دهد که چرا یک سازمان در حال فعالیت است و بنابراین چارچوبی را ارائه می دهد که در آن استراتژی ها تدوین می شوند. این توصیف می کند که سازمان چه کاری انجام می دهد (یعنی قابلیت های ارائه شده)، به چه کسانی خدمات می دهد (یعنی سهامداران) و چه چیزی یک سازمان را منحصر به فرد می کند (یعنی دلیل وجود).

    بیانیه مأموریت سازمان را با توضیح دامنه وسیع فعالیت ها، محصولات و فناوری هایی که برای دستیابی به اهداف و مقاصد خود استفاده می کند، از سایرین متمایز می کند. در مورد زمان حال یک سازمان صحبت می کند (یعنی «درباره جایی که هستیم»). به عنوان مثال، ماموریت مایکروسافت کمک به مردم و کسب و کارها در سرتاسر جهان است تا پتانسیل کامل خود را شناسایی کنند. ماموریت وال مارتاین است که “به مردم عادی این شانس را بدهیم که همان چیزی را بخرند که افراد ثروتمند.” بیانیه ماموریت همیشه در سطوح بالای یک سازمان وجود دارد، اما ممکن است برای سطوح مختلف سازمانی نیز بیان شود. مدیر اجرایی نقش بسزایی در تدوین بیانیه ماموریت دارد. هنگامی که بیانیه ماموریت تدوین شد، در درازمدت به سازمان خدمت می کند، اما ممکن است با رشد و نوآوری سازمانی مبهم شود.

    در محیط پویا و رقابتی امروز، ماموریت ممکن است نیاز به تعریف مجدد داشته باشد. با این حال، باید مراقب بود که بیانیه ماموریت بازتعریف شده باید دارای مبانی / اجزای اصلی باشد. بیانیه ماموریت دارای سه جزء اصلی است: بیانیه ماموریت یا چشم انداز شرکت، بیانیه ارزش های اصلی که اعمال و رفتار کارکنان را شکل می دهد و بیانیه اهداف و مقاصد.

    ویژگی های یک ماموریت

    1. ماموریت باید عملی و قابل دستیابی باشد. دستیابی به آن باید امکان پذیر باشد.
    2. ماموریت باید به اندازه کافی روشن باشد تا بتوان هر اقدامی را انجام داد.
    3. این باید برای مدیریت، کارکنان و جامعه به طور کلی الهام بخش باشد.
    4. باید به اندازه کافی دقیق باشد، یعنی نه خیلی وسیع و نه خیلی باریک باشد.
    5. باید منحصر به فرد و متمایز باشد تا در ذهن همه تاثیر بگذارد.
    6. باید تحلیلی باشد ، یعنی اجزای کلیدی استراتژی را تحلیل کند.
    7. باید معتبر باشد ، یعنی همه ذینفعان بتوانند آن را باور کنند.
  2. چشم انداز

    بیانیه چشم انداز مشخص می کند که سازمان می خواهد یا قصد دارد در آینده در کجا باشد یا جایی که باید به بهترین نحو نیازهای ذینفعان را برآورده کند. رویاها و آرزوهای آینده را توصیف می کند. به عنوان مثال، چشم انداز مایکروسافت «توانمندسازی مردم از طریق نرم افزارهای عالی، در هر زمان، هر مکان یا هر دستگاهی است». چشم انداز وال مارت تبدیل شدن به رهبر جهانی در خرده فروشی است.

    چشم انداز پتانسیل دیدن چیزها از قبل است. این به این سوال پاسخ می دهد که “کجا می خواهیم باشیم”. این به ما یادآوری می کند که چه چیزی را می خواهیم توسعه دهیم. بیانیه چشم انداز برای سازمان و اعضای آن است، برخلاف بیانیه ماموریت که برای مشتریان/مشتریان است. در تصمیم گیری موثر و همچنین برنامه ریزی تجاری موثر کمک می کند. این درک مشترک در مورد ماهیت و هدف سازمان را در بر می گیرد و از این درک برای هدایت و هدایت سازمان به سمت هدفی بهتر استفاده می کند. این توضیح می دهد که با دستیابی به ماموریت، آینده سازمانی چگونه به نظر می رسد.

    یک بیانیه چشم انداز موثر باید دارای ویژگی های زیر باشد:

    1. باید بدون ابهام باشد.
    2. باید واضح باشد.
    3. باید با فرهنگ و ارزش های سازمان هماهنگ باشد.
    4. رویاها و آرزوها باید عقلانی/واقعی باشند.
    5. عبارات بینایی باید کوتاه تر باشند تا راحت تر به خاطر بسپارند.

    به منظور تحقق چشم انداز، باید عمیقاً در سازمان القا شود و متعلق به همه افراد درگیر در سازمان باشد و به اشتراک گذاشته شود.

  3. اهداف و مقاصد

    هدف، وضعیت یا هدف آینده مطلوبی است که یک سازمان برای رسیدن به آن تلاش می کند. اهداف به طور خاص مشخص می کنند که اگر یک سازمان می خواهد به ماموریت یا چشم انداز دست یابد، چه کاری باید انجام شود. اهداف، مأموریت را برجسته‌تر و ملموس‌تر می‌کنند. آنها حوزه های مختلف عملکردی و بخشی را در یک سازمان هماهنگ و ادغام می کنند. اهداف خوب ساخته شده دارای ویژگی های زیر هستند –

    1. اینها دقیق و قابل اندازه گیری هستند.
    2. اینها به مسائل مهم و حیاتی رسیدگی می کنند.
    3. اینها واقع بینانه و چالش برانگیز هستند.
    4. اینها باید در یک بازه زمانی مشخص محقق شوند.
    5. اینها هم شامل اجزای مالی و هم غیر مالی می شوند.

     

    اهداف به عنوان اهدافی تعریف می شوند که سازمان می خواهد در یک دوره زمانی به آنها دست یابد. اینها اساس برنامه ریزی هستند. برای دستیابی به این اهداف، سیاست ها در یک سازمان تدوین می شود. تدوین اهداف وظیفه مدیریت سطح بالاست. اهداف مؤثر دارای ویژگی های زیر است:

    1. اینها برای یک سازمان واحد نیستند، بلکه چندگانه هستند.
    2. اهداف باید هم کوتاه مدت و هم بلند مدت باشند.
    3. اهداف باید به تغییرات محیط واکنش نشان دهند و واکنش نشان دهند، یعنی باید انعطاف پذیر باشند.
    4. اینها باید قابل اجرا، واقع بینانه و عملیاتی باشند.

     

    فرآیند مدیریت استراتژیک به معنای تعریف استراتژی سازمان است. همچنین به عنوان فرآیندی تعریف می‌شود که طی آن مدیران مجموعه‌ای از استراتژی‌ها را برای سازمان انتخاب می‌کنند که آن را قادر به دستیابی به عملکرد بهتر می‌کند.

    مدیریت استراتژیک فرآیندی مستمر است که کسب و کار و صنایعی را که سازمان در آن درگیر است، ارزیابی می کند. رقبای خود را ارزیابی می کند. و اهداف را برای رسیدن به تمام رقبای حال و آینده تعیین می کند و سپس هر استراتژی را مجددا ارزیابی می کند.

    فرآیند مدیریت استراتژیک دارای چهار مرحله زیر است:

    1. پویش محیطی – پویش محیطی به فرآیند جمع آوری، بررسی و ارائه اطلاعات برای اهداف استراتژیک اشاره دارد. به تجزیه و تحلیل عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر سازمان کمک می کند. پس از اجرای فرآیند تحلیل محیطی، مدیریت باید آن را به صورت مستمر ارزیابی کرده و در جهت بهبود آن تلاش کند.
    2. تدوین استراتژی – تدوین استراتژی فرآیند تصمیم گیری بهترین مسیر عمل برای دستیابی به اهداف سازمانی و در نتیجه دستیابی به اهداف سازمانی است. پس از انجام اسکن محیط، مدیران استراتژی های شرکتی، تجاری و عملکردی را تدوین می کنند.
    3. پیاده سازی استراتژی – اجرای استراتژی به معنای عملی کردن استراتژی همانطور که در نظر گرفته شده است یا اجرای استراتژی انتخابی سازمان است. اجرای استراتژی شامل طراحی ساختار سازمان، توزیع منابع، توسعه فرآیند تصمیم گیری و مدیریت منابع انسانی است.
    4. ارزیابی استراتژی – ارزیابی استراتژی آخرین مرحله فرآیند مدیریت استراتژی است. فعالیت های کلیدی ارزیابی استراتژی عبارتند از: ارزیابی عوامل داخلی و خارجی که ریشه استراتژی های موجود هستند، اندازه گیری عملکرد و انجام اقدامات اصلاحی/ اصلاحی. ارزیابی اطمینان حاصل می کند که استراتژی سازمانی و همچنین اجرای آن با اهداف سازمانی مطابقت دارد.

    این مؤلفه ها مراحلی هستند که به ترتیب زمانی هنگام ایجاد یک برنامه مدیریت استراتژیک جدید انجام می شوند. کسب‌وکارهای فعلی که قبلاً یک برنامه مدیریت استراتژیک ایجاد کرده‌اند، طبق نیاز شرایط به این مراحل بازمی‌گردند تا تغییرات اساسی ایجاد کنند.

     

    اجزای فرآیند مدیریت استراتژیک
    اجزای فرآیند مدیریت استراتژیک
     

مراحل فرآیند تدوین استراتژی

تدوین استراتژی به فرایند انتخاب مناسب ترین مسیر عملی برای تحقق اهداف و مقاصد سازمانی و در نتیجه دستیابی به چشم انداز سازمانی اشاره دارد. فرآیند تدوین استراتژی اساساً شامل شش مرحله اصلی است . اگرچه این مراحل از ترتیب زمانی سفت و سخت پیروی نمی کنند، اما بسیار منطقی هستند و به راحتی می توان آنها را به این ترتیب دنبال کرد.

 

  1. تعیین اهداف سازمان – جزء کلیدی هر بیانیه استراتژی، تعیین اهداف بلند مدت سازمان است. مشخص است که استراتژی عموماً وسیله ای برای تحقق اهداف سازمانی است. اهداف بر وضعیت وجود بودن تأکید دارند در حالی که استراتژی بر فرآیند رسیدن به آنجا تأکید می کند . استراتژی هم شامل تثبیت اهداف و هم وسیله ای است که برای تحقق آن اهداف مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین، استراتژی اصطلاح گسترده تری است که به نحوه استقرار منابع برای دستیابی به اهداف اعتقاد دارد.هنگام تعیین اهداف سازمانی، ضروری است که عوامل مؤثر بر انتخاب اهداف قبل از انتخاب اهداف مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. زمانی که اهداف و عوامل مؤثر بر تصمیمات استراتژیک مشخص شد، تصمیم گیری استراتژیک آسان می شود.
  2. ارزیابی محیط سازمانی – گام بعدی ارزیابی محیط کلی اقتصادی و صنعتی است که سازمان در آن فعالیت می کند. این شامل بررسی موقعیت رقابتی سازمان است. انجام یک بررسی کیفی و کمی خط تولید موجود سازمان ضروری است. هدف از چنین بازنگری این است که اطمینان حاصل شود که عوامل مهم برای موفقیت رقابتی در بازار را می توان کشف کرد تا مدیریت بتواند نقاط قوت و ضعف خود و همچنین نقاط قوت و ضعف رقبا را شناسایی کند.پس از شناسایی نقاط قوت و ضعف خود، یک سازمان باید ردیابی حرکات و اقدامات رقبا را به منظور کشف فرصت های احتمالی تهدید برای بازار یا منابع عرضه خود داشته باشد.
  3. تعیین اهداف کمی – در این مرحله، یک سازمان باید عملاً مقادیر هدف کمی را برای برخی از اهداف سازمانی تعیین کند. ایده پشت این کار، مقایسه با مشتریان بلندمدت است تا سهمی که ممکن است توسط مناطق مختلف محصول یا بخش‌های عملیاتی انجام شود، ارزیابی شود.
  4. هدف گذاری در چارچوب برنامه های تقسیمی – در این مرحله، مشارکت های انجام شده توسط هر بخش یا بخش یا دسته بندی محصول در سازمان شناسایی شده و بر این اساس برنامه ریزی استراتژیک برای هر زیر واحد انجام می شود. این امر مستلزم تحلیل دقیق روندهای کلان اقتصادی است.
  5. تجزیه و تحلیل عملکرد – تجزیه و تحلیل عملکرد شامل کشف و تجزیه و تحلیل شکاف بین عملکرد برنامه ریزی شده یا مطلوب است. ارزیابی انتقادی از عملکرد گذشته سازمان، وضعیت حال و شرایط مطلوب آینده باید توسط سازمان انجام شود. این ارزیابی انتقادی میزان شکافی را که بین واقعیت واقعی و آرزوهای بلندمدت سازمان وجود دارد را مشخص می کند. در صورت تداوم روندهای فعلی، سازمان تلاش می کند تا وضعیت احتمالی آینده خود را برآورد کند.
  6. انتخاب استراتژی – این مرحله نهایی در تدوین استراتژی است. بهترین مسیر عمل در واقع پس از در نظر گرفتن اهداف سازمانی، نقاط قوت سازمانی، پتانسیل ها و محدودیت ها و همچنین فرصت های بیرونی انتخاب می شود.

 

اجرای استراتژی – معنی و مراحل اجرای یک استراتژی

اجرای استراتژی عبارت است از تبدیل استراتژی انتخاب شده به اقدامات سازمانی به منظور دستیابی به اهداف و مقاصد استراتژیک . پیاده سازی استراتژی همچنین به عنوان روشی تعریف می شود که در آن یک سازمان باید ساختار سازمانی، سیستم های کنترلی و فرهنگ را برای پیروی از استراتژی هایی که منجر به مزیت رقابتی و عملکرد بهتر می شود، توسعه، استفاده و ترکیب کند.

ساختار سازمانی وظایف و نقش‌های توسعه ارزش ویژه را به کارکنان اختصاص می‌دهد و بیان می‌کند که چگونه این وظایف و نقش‌ها می‌توانند با هم مرتبط شوند تا کارایی، کیفیت و رضایت مشتری – ارکان مزیت رقابتی را به حداکثر برسانند. اما ساختار سازمانی به خودی خود برای ایجاد انگیزه در کارکنان کافی نیست.

یک سیستم کنترل سازمانی نیز مورد نیاز است. این سیستم کنترلی مدیران را با انگیزه های انگیزشی برای کارکنان و همچنین بازخورد در مورد کارکنان و عملکرد سازمانی مجهز می کند. فرهنگ سازمانی به مجموعه تخصصی ارزش ها، نگرش ها، هنجارها و باورهای مشترک بین اعضا و گروه های سازمان اشاره دارد.

مراحل اصلی اجرای استراتژی به شرح زیر است:

توسعه سازمانی که پتانسیل اجرای استراتژی را با موفقیت دارد.
تخصیص منابع فراوان به فعالیتهای اساسی استراتژی.
ایجاد سیاست های تشویق کننده استراتژی
بکارگیری بهترین سیاست ها و برنامه ها برای بهبود مستمر.
پیوند دادن ساختار پاداش به دستیابی به نتایج.
استفاده از رهبری استراتژیک

استراتژی هایی که به خوبی تدوین شده باشند، اگر به درستی اجرا نشوند، شکست خواهند خورد. همچنین ذکر این نکته ضروری است که اجرای استراتژی ممکن نیست مگر اینکه بین استراتژی و هر یک از ابعاد سازمانی مانند ساختار سازمانی، ساختار پاداش، فرآیند تخصیص منابع و غیره ثبات وجود داشته باشد.

اجرای استراتژی برای بسیاری از مدیران و کارکنان یک سازمان تهدیدی است. روابط قدرت جدید پیش بینی و به دست می آید. گروه‌های جدیدی (رسمی و غیررسمی) شکل می‌گیرند که ممکن است ارزش‌ها، نگرش‌ها، باورها و نگرانی‌هایشان ناشناخته باشد. با تغییر در نقش های قدرت و موقعیت، مدیران و کارکنان ممکن است رفتار تقابلی را به کار گیرند.

تدوین استراتژی در مقابل اجرای استراتژی

تفاوت های اصلی بین تدوین استراتژی و اجرای استراتژی در زیر آمده است.

 

تدوین استراتژی پیاده سازی استراتژی
تدوین استراتژی شامل برنامه ریزی و تصمیم گیری درگیر در توسعه اهداف و برنامه های استراتژیک سازمان است. اجرای استراتژی شامل کلیه ابزارهای مرتبط با اجرای برنامه های استراتژیک می باشد.
به طور خلاصه، فرمول بندی استراتژی، قرار دادن نیروها قبل از عمل است . به طور خلاصه، اجرای استراتژی، مدیریت نیروها در حین عمل است .
تدوین استراتژی یک فعالیت کارآفرینانه است که مبتنی بر تصمیم گیری استراتژیک است. اجرای استراتژیک عمدتاً یک وظیفه اداری مبتنی بر تصمیمات استراتژیک و عملیاتی است.
تدوین استراتژی بر اثربخشی تأکید دارد . اجرای استراتژی بر کارایی تاکید دارد .
تدوین استراتژی یک فرآیند منطقی است . پیاده سازی استراتژی اساسا یک فرآیند عملیاتی است .
تدوین استراتژی مستلزم هماهنگی بین افراد معدودی است. اجرای استراتژی مستلزم هماهنگی بین افراد زیادی است.
تدوین استراتژی مستلزم مقدار زیادی ابتکار و مهارت های منطقی است. اجرای استراتژی مستلزم ویژگی های انگیزشی و رهبری خاصی است.
تدوین استراتژی مقدم بر اجرای استراتژی است. اجرای استراتژی از تدوین استراتژی پیروی می کند.

 

فرآیند ارزیابی استراتژی و اهمیت آن

ارزیابی استراتژی به اندازه تدوین استراتژی اهمیت دارد زیرا کارایی و اثربخشی برنامه های جامع را در دستیابی به نتایج مطلوب روشن می کند. مدیران همچنین می توانند تناسب استراتژی فعلی را در دنیای پویای امروزی با نوآوری های اجتماعی-اقتصادی، سیاسی و فناوری ارزیابی کنند. ارزیابی استراتژیک مرحله نهایی مدیریت استراتژیک است .

اهمیت ارزیابی استراتژی در توانایی آن برای هماهنگ کردن وظایف انجام شده توسط مدیران، گروه ها، بخش ها و غیره از طریق کنترل عملکرد است. ارزیابی استراتژیک به دلیل عوامل مختلفی از جمله – توسعه ورودی برای برنامه ریزی استراتژیک جدید، تمایل به بازخورد، ارزیابی و پاداش، توسعه فرآیند مدیریت استراتژیک، قضاوت در مورد اعتبار انتخاب استراتژیک و غیره اهمیت دارد.

فرآیند ارزیابی استراتژی شامل مراحل زیر است:

  1. تعیین معیار عملکرد – در حین رفع معیار، استراتژیست ها با سوالاتی مانند – چه معیارهایی تعیین کنند، چگونه آنها را تنظیم کنند و چگونه آنها را بیان کنند، مواجه می شوند. به منظور تعیین عملکرد معیاری که باید تنظیم شود، کشف الزامات ویژه برای انجام وظیفه اصلی ضروری است. شاخص عملکردی که به بهترین نحو الزامات ویژه را شناسایی و بیان می کند، ممکن است برای ارزیابی استفاده شود. سازمان می تواند از معیارهای کمی و کیفی برای ارزیابی جامع عملکرد استفاده کند. معیارهای کمی شامل تعیین سود خالص، ROI، سود هر سهم، هزینه تولید، نرخ گردش کارکنان و غیره است.
  2. اندازه گیری عملکرد –عملکرد استاندارد معیاری است که عملکرد واقعی باید با آن مقایسه شود. سیستم گزارش دهی و ارتباطی به اندازه گیری عملکرد کمک می کند. اگر ابزارهای مناسب برای اندازه‌گیری عملکرد در دسترس باشد و استانداردها به شیوه درست تنظیم شوند، ارزیابی استراتژی آسان‌تر می‌شود. اما اندازه گیری عوامل مختلفی مانند مشارکت مدیران دشوار است. به طور مشابه عملکرد تقسیمی گاهی اوقات در مقایسه با عملکرد فردی دشوار است. بنابراین، اهداف متغیری باید ایجاد شود که بر اساس آنها بتوان عملکرد را اندازه گیری کرد. اندازه گیری باید در زمان مناسب انجام شود در غیر این صورت ارزیابی هدف خود را برآورده نمی کند. برای اندازه‌گیری عملکرد، صورت‌های مالی مانند ترازنامه، حساب سود و زیان باید به صورت سالانه تهیه شود.
  3. تجزیه و تحلیل واریانس – در حین اندازه گیری عملکرد واقعی و مقایسه آن با عملکرد استاندارد ممکن است واریانس هایی وجود داشته باشد که باید تجزیه و تحلیل شوند. استراتژیست ها باید درجه ای از محدودیت های تحمل را ذکر کنند که بین آن واریانس بین عملکرد واقعی و استاندارد ممکن است پذیرفته شود. انحراف مثبت نشان‌دهنده عملکرد بهتر است، اما همیشه فراتر از هدف کاملاً غیرمعمول است. انحراف منفی یک موضوع نگران کننده است زیرا نشان دهنده کمبود عملکرد است. بنابراین در این مورد استراتژیست ها باید علل انحراف را کشف کرده و برای غلبه بر آن اقدام اصلاحی انجام دهند.
  4. انجام اقدامات اصلاحی – هنگامی که انحراف در عملکرد مشخص شد، برنامه ریزی برای یک اقدام اصلاحی ضروری است. اگر عملکرد به طور مداوم کمتر از عملکرد مطلوب باشد، استراتژیست ها باید تجزیه و تحلیل دقیقی از عوامل مسئول چنین عملکردی داشته باشند. اگر استراتژیست ها متوجه شوند که پتانسیل سازمانی با الزامات عملکرد مطابقت ندارد، باید استانداردها را کاهش داد. اقدام اصلاحی نادر و شدید دیگر، تدوین مجدد استراتژی است که مستلزم بازگشت به فرآیند مدیریت استراتژیک، چارچوب بندی مجدد برنامه ها بر اساس روند تخصیص جدید منابع و در نتیجه رفتن به نقطه آغاز فرآیند مدیریت استراتژیک است. 

تصمیمات استراتژیک – تعریف و ویژگی ها

 

تصمیمات استراتژیک تصمیماتی هستند که به کل محیطی که شرکت در آن فعالیت می کند، کل منابع و افرادی که شرکت را تشکیل می دهند و رابط بین این دو مربوط می شود.

ویژگی ها/ویژگی های تصمیمات استراتژیک

 

  1. تصمیمات استراتژیک دارای منابع اصلی پیشنهادی برای یک سازمان هستند. این تصمیمات ممکن است مربوط به در اختیار داشتن منابع جدید، سازماندهی دیگران یا تخصیص مجدد دیگران باشد.
  2. تصمیمات استراتژیک با هماهنگ کردن قابلیت های منابع سازمانی با تهدیدها و فرصت ها سروکار دارد.
  3. تصمیمات استراتژیک با دامنه فعالیت های سازمانی سروکار دارد. همه چیز در مورد این است که آنها می خواهند سازمان چگونه باشد و در مورد آن باشد.تصمیمات استراتژیک مستلزم تغییر نوع عمده است زیرا یک سازمان در محیطی دائما در حال تغییر عمل می کند.
  4. تصمیمات استراتژیک ماهیت پیچیده ای دارند.
  5. تصمیمات استراتژیک در بالاترین سطح قرار دارند، از آنجایی که با آینده سر و کار دارند نامطمئن هستند و ریسک زیادی را در بر دارند.
  6. تصمیمات استراتژیک با تصمیمات اداری و عملیاتی متفاوت است. تصمیمات اداری تصمیمات معمولی هستند که به تصمیم گیری های استراتژیک یا تصمیمات عملیاتی کمک می کنند یا به عبارت بهتر تسهیل می کنند. تصمیمات عملیاتی تصمیمات فنی هستند که به اجرای تصمیمات استراتژیک کمک می کنند. کاهش هزینه ها یک تصمیم استراتژیک است که از طریق تصمیم عملیاتی کاهش تعداد کارکنان حاصل می شود و نحوه انجام این کاهش ها تصمیم اداری خواهد بود. 

تفاوت بین تصمیمات استراتژیک، اداری و عملیاتی را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:

تصمیمات استراتژیک تصمیمات اداری تصمیمات عملیاتی
تصمیمات استراتژیک تصمیمات بلند مدت هستند. تصمیمات اداری روزانه گرفته می شود. تصمیمات عملیاتی اغلب گرفته نمی شود.
این موارد در مورد برنامه ریزی آینده در نظر گرفته می شوند. اینها تصمیمات کوتاه مدت هستند. اینها تصمیمات بر اساس دوره متوسط ​​هستند.
تصمیمات استراتژیک مطابق با ماموریت و چشم انداز سازمان اتخاذ می شود. اینها بر اساس تصمیمات راهبردی و عملیاتی اتخاذ می شوند. اینها بر اساس تصمیمات راهبردی و اداری اتخاذ می شوند.
اینها به برنامه ریزی کلی ضد همه سازمان مربوط می شود. این موارد مربوط به کار کارکنان در یک سازمان است. اینها مربوط به تولید است.
اینها با رشد سازمانی سروکار دارند. اینها به منظور رفاه حال کارکنان شاغل در یک سازمان است. اینها به تولید و رشد کارخانه مربوط می شود.

مزایای مدیریت استراتژیک

مزایای بسیاری از مدیریت استراتژیک وجود دارد که از جمله آنها می توان به شناسایی، اولویت بندی و کشف فرصت ها اشاره کرد. به عنوان مثال، محصولات جدیدتر، بازارهای جدیدتر، و هجوم های جدیدتر به خطوط تجاری تنها در صورتی امکان پذیر است که شرکت ها در برنامه ریزی استراتژیک افراط کنند. در مرحله بعد، مدیریت استراتژیک به شرکت ها اجازه می دهد تا دیدی عینی از فعالیت هایی که توسط آن انجام می شود داشته باشند و تجزیه و تحلیل هزینه فایده را در مورد سودآوری شرکت انجام دهند.

فقط برای تمایز، منظور ما تنها منافع مالی نیست (که در زیر مورد بحث قرار خواهد گرفت) بلکه ارزیابی سودآوری است که با ارزیابی اینکه آیا کسب و کار از نظر استراتژیک با اهداف و اولویت‌هایش همسو است یا خیر.

نکته کلیدی که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که مدیریت استراتژیک به یک شرکت اجازه می دهد تا خود را به سمت بازار و مصرف کنندگان خود سوق دهد و اطمینان حاصل کند که استراتژی درست را به فعلیت می رساند.

مزایای مالی

در بسیاری از مطالعات نشان داده شده است که شرکت هایی که به مدیریت استراتژیک می پردازند سودآورتر و موفق تر از شرکت هایی هستند که از برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک برخوردار نیستند.

وقتی شرکت‌ها درگیر برنامه‌ریزی آینده‌نگر و ارزیابی دقیق اولویت‌های خود می‌شوند، بر آینده کنترل دارند، که در چشم‌انداز تجاری در حال تغییر سریع قرن بیست و یکم ضروری است.

تخمین زده شده است که سالانه بیش از 100000 کسب و کار در ایالات متحده شکست می خورند و بیشتر این شکست ها به دلیل عدم تمرکز استراتژیک و جهت گیری استراتژیک است. علاوه بر این، شرکت‌های با عملکرد بالا تمایل دارند تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرند، زیرا هم پیامدهای کوتاه‌مدت و هم پیامدهای بلندمدت را در نظر گرفته‌اند و از این رو، استراتژی‌های خود را بر این اساس جهت‌دهی کرده‌اند. در مقابل، شرکت هایی که خود را درگیر برنامه ریزی استراتژیک معنادار نمی کنند، اغلب گرفتار مشکلات داخلی و عدم تمرکز هستند که منجر به شکست می شود.

مزایای غیر مالی

بخش بالا برخی از مزایای ملموس مدیریت استراتژیک را مورد بحث قرار داد. جدای از این مزایا، شرکت هایی که در مدیریت استراتژیک شرکت می کنند، از تهدیدهای خارجی، درک بهتری از نقاط قوت و ضعف رقبا و افزایش بهره وری کارکنان آگاهی بیشتری دارند. آنها همچنین مقاومت کمتری در برابر تغییر دارند و درک روشنی از ارتباط بین عملکرد و پاداش دارند.

جنبه کلیدی مدیریت استراتژیک این است که قابلیت های حل مسئله و پیشگیری از مشکل شرکت ها از طریق مدیریت استراتژیک افزایش می یابد.

مدیریت استراتژیک ضروری است زیرا به شرکت ها کمک می کند تا تغییر را منطقی کنند و تغییر را واقعی کنند و نیاز به تغییر را بهتر به کارکنان خود منتقل کنند. در نهایت، مدیریت استراتژیک به ایجاد نظم و انضباط در فعالیت های شرکت در فرآیندهای داخلی و فعالیت های بیرونی کمک می کند.

افکار بسته

در سال های اخیر، تقریباً همه شرکت ها به اهمیت مدیریت استراتژیک پی برده اند. با این حال، تفاوت اصلی بین کسانی که موفق می شوند و کسانی که شکست می خورند این است که نحوه انجام مدیریت استراتژیک و اجرای برنامه ریزی استراتژیک باعث تفاوت بین موفقیت و شکست می شود. البته هنوز هم شرکت هایی هستند که در برنامه ریزی استراتژیک شرکت نمی کنند یا برنامه ریزان از حمایت مدیریت برخوردار نیستند. این شرکت ها باید به مزایای مدیریت استراتژیک پی ببرند و از دوام و موفقیت درازمدت خود در بازار اطمینان حاصل کنند.

 

سیاست تجاری – تعریف و ویژگی ها

تعریف سیاست تجاری

خط مشی تجاری محدوده یا حوزه هایی را تعریف می کند که در آن زیردستان در یک سازمان می توانند تصمیم بگیرند. این به مدیریت سطح پایین اجازه می دهد تا بدون مشورت با مدیریت سطح بالا هر بار برای تصمیم گیری با مشکلات و مسائل برخورد کند.

خط مشی های کسب و کار دستورالعمل هایی هستند که توسط یک سازمان برای کنترل اقداماتش ایجاد می شود. آنها محدودیت هایی را که باید در آن تصمیم گیری شود را مشخص می کنند. سیاست کسب و کار همچنین با کسب منابعی سروکار دارد که با آن می توان به اهداف سازمانی دست یافت. خط مشی کسب و کار مطالعه نقش ها و مسئولیت های مدیریت سطح بالا، مسائل مهم مؤثر بر موفقیت سازمانی و تصمیمات مؤثر بر سازمان در بلندمدت است.

ویژگی های سیاست تجاری

یک سیاست تجاری مؤثر باید دارای ویژگی های زیر باشد:

  1. خاص- خط مشی باید مشخص/معین باشد. اگر نامشخص باشد، اجرای آن مشکل خواهد شد.
  2. واضح – خط مشی باید بدون ابهام باشد. باید از استفاده از اصطلاحات و مفاهیم خودداری شود. در پیروی از سیاست نباید سوء تفاهم وجود داشته باشد.
  3. قابل اعتماد/یکنواخت- خط مشی باید به اندازه کافی یکنواخت باشد تا بتواند توسط زیردستان به طور موثر دنبال شود.
  4. مناسب – خط مشی باید متناسب با هدف سازمانی حاضر باشد.
  5. ساده – یک خط مشی باید برای همه در سازمان ساده و به راحتی قابل درک باشد.
  6. فراگیر/جامع- برای داشتن دامنه وسیع، یک خط مشی باید جامع باشد.
  7. پایدار- سیاست باید پایدار باشد، در غیر این صورت منجر به عدم تصمیم گیری و عدم اطمینان در ذهن کسانی می شود که برای راهنمایی به آن نگاه می کنند.

تفاوت بین سیاست و استراتژی

اصطلاح «سیاست» را نباید مترادف با واژه «استراتژی» در نظر گرفت. تفاوت بین سیاست و استراتژی را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

  • خط مشی طرحی از فعالیت های سازمانی است که ماهیتی تکراری/روتین دارند. در حالی که استراتژی مربوط به آن دسته از تصمیمات سازمانی است که قبلاً به یک شکل با آنها برخورد نشده است.
  • تدوین خط مشی بر عهده مدیریت سطح بالاست. در حالی که تدوین استراتژی اساسا توسط مدیریت سطح متوسط ​​انجام می شود.
  • خط‌مشی با فعالیت‌های روتین/روزانه ضروری برای اداره مؤثر و کارآمد یک سازمان سر و کار دارد. در حالی که استراتژی با تصمیمات استراتژیک سروکار دارد.
  • سیاست هم به فکر و هم به عمل مربوط می شود. در حالی که استراتژی بیشتر با عمل مرتبط است.
  • خط مشی آن چیزی است که هست یا انجام نمی شود. در حالی که یک استراتژی روشی است که برای دستیابی به هدفی که توسط یک خط مشی تجویز می شود استفاده می شود.

 

  • اشتراک گذاری:
author avatar
ادمین 1

مطلب قبلی

رویکردهای مدلسازی شناختی در کنترل سیستم های پویا
اردیبهشت 8, 1401

مطلب بعدی

ارتباطات تجاری چیست؟
اردیبهشت 8, 1401

ممکن است همچنین دوست داشته باشید

download (2)
سازمان تحقیق و توسعه با تمرکز بر حال و آینده
21 اردیبهشت, 1402
01400-06-03-12-0-47
شش روند برای سال 2021: آینده مدیریت دانش
22 دی, 1401
images
مسئولیت اجتماعی چیست؟
9 دی, 1401

نظر بدهید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین نوشته ها

  • مدل تجاری
  • سازمان تحقیق و توسعه با تمرکز بر حال و آینده
  • مدیریت مالی: دامنه، اهداف و اهمیت
  • آینده‌اندیشی: نگارش سناریوها
  • چگونه ذهنیت می تواند یک کسب و کار را ایجاد یا شکست دهد

درخواست مقاله و اسلاید سفارشی

برای سفارش مقاله و اسلاید با ما در ارتباط باشید:
reformh@yahoo.com

ارسال درخواست

[miniorange_social_login shape="longbuttonwithtext" theme="default" space="4" width="240" height="40"]

ورود با حساب کاربری سایت شما

رمز عبوررا فراموش کرده اید؟

هنوز عضو نیستید؟ همین حالا عضو شو!

یک حساب کاربری جدید ثبت کنید

آیا عضو هستید? اکنون وارد شوید