مدیریت استراتژیک
- ارسال شده توسط ادمین 1
- دسته بندی مطالب سازمانی و مدیریتی
- تاریخ اسفند 18, 1400
- نظرات 0 نظر
مدیریت استراتژیک
تعریف : اصطلاح مدیریت استراتژیک برای اشاره به شاخه ای از مدیریت به کار می رود که به توسعه چشم انداز استراتژیک، تعیین اهداف، تدوین و اجرای استراتژی ها و معرفی اقدامات اصلاحی برای انحرافات (در صورت وجود) برای رسیدن به استراتژی سازمان می پردازد. قصد اهداف دوگانه دارد:
- به دست آوردن مزیت رقابتی، با هدف برتری بر رقبا، برای دستیابی به تسلط بر بازار.
- به عنوان یک راهنما برای سازمان برای کمک به بقای تغییرات در محیط کسب و کار عمل کند.
در اینجا تغییرات به تغییرات محیط داخلی یعنی درون سازمانی که توسط مدیران معرفی میشود مانند تغییر در سیاستها، رویهها و غیره کسبوکار و تغییرات در محیط بیرونی مانند تغییرات در قوانین دولت که میتواند بر کسبوکار، رقبا تأثیر بگذارد اشاره دارد. حرکت، تغییر در سلیقه و ترجیحات مشتری و غیره.
فرآیند مدیریت استراتژیک
- تعریف سطوح هدف استراتژیک کسب و کار:
- ایجاد چشم انداز
- ماموریت طراحی
- تعیین اهداف
- تدوین استراتژی
- انجام ارزیابی محیطی و سازمانی
- در نظر گرفتن استراتژی ها
- انجام تحلیل استراتژیک
- ساختن استراتژی ها
- تهیه برنامه استراتژیک
- اجرای استراتژی
- پیاده سازی استراتژی ها
- توسعه ساختارها و سیستم ها
- مدیریت اجرای رفتاری و عملکردی
- ارزیابی و کنترل استراتژیک
- انجام ارزیابی
- اعمال کنترل
- بازآفرینی استراتژی ها
مدیریت استراتژیک همه چیز در مورد مشخص کردن چشم انداز سازمان، ماموریت و اهداف، اسکن محیط، ایجاد استراتژی ها، ارزیابی و کنترل است.
اهمیت مدیریت استراتژیک
- این شرکت را راهنمایی می کند تا در جهت خاصی حرکت کند. اهداف سازمان را تعریف می کند و اهداف واقع بینانه را که با چشم انداز شرکت همسو هستند، تعیین می کند.
- این به شرکت کمک میکند تا به جای واکنشپذیر، فعال شود تا اقدامات رقبا را تحلیل کند و اقدامات لازم را برای رقابت در بازار انجام دهد، بهجای تبدیل شدن به تماشاگر.
- به عنوان پایه ای برای تمام تصمیمات کلیدی شرکت عمل می کند.
- تلاش می کند سازمان را برای چالش های آینده آماده کند و نقش پیشگام را در کشف فرصت ها ایفا کند و همچنین به شناسایی راه های دستیابی به آن فرصت ها کمک می کند.
- بقای بلندمدت شرکت را تضمین می کند و در عین حال با رقابت و بقای محیط پویا مقابله می کند.
- این به توسعه شایستگی های اصلی و مزیت رقابتی کمک می کند که به بقا و رشد کسب و کار کمک می کند.
هدف اصلی مدیریت استراتژیک به دست آوردن رقابت پذیری استراتژیک پایدار شرکت است. این امر با توسعه و اجرای چنین استراتژی هایی امکان پذیر است که برای شرکت ارزش آفرینی کند. بر ارزیابی فرصت ها و تهدیدها، در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعف شرکت و توسعه استراتژی هایی برای بقا، رشد و گسترش آن تمرکز دارد.
=========================================================
مدیریت هزینه استراتژیک (SCM)
تعریف : مدیریت استراتژیک هزینه یا SCM تکنیک مدیریت هزینه است که هدف آن کاهش هزینه ها و در عین حال تقویت موقعیت کسب و کار است. این فرآیند ترکیب ساختار تصمیم گیری با اطلاعات هزینه است، به منظور تقویت استراتژی کسب و کار به عنوان یک کل. این هزینه ها را اندازه گیری و مدیریت می کند تا با استراتژی تجاری شرکت مطابقت داشته باشد.
مراحل مدیریت استراتژیک هزینه
- تدوین استراتژی ها
- ارتباط استراتژی ها در کل سازمان.
- برنامه ریزی و اجرای تاکتیک ها برای اجرای آن استراتژی ها.
- توسعه و اجرای کنترل ها برای پیگیری موفقیت.
در مدیریت استراتژیک هزینه (SCM)، اهمیت اولیه به بهبود مداوم محصول برای ارائه کیفیت بهتر به مشتریان هدف داده می شود. بخش مهمی از زنجیره ارزش است که هر جنبه ای مانند خرید، طراحی، تولید، فروش و خدمات را پوشش می دهد.
نیاز به SCM
- این یک شکل به روز شده از تجزیه و تحلیل هزینه است که در آن عناصر استراتژیک واضح تر و رسمی تر هستند و موقعیت کلی شرکت را بهبود می بخشد.
- برای تجزیه و تحلیل اطلاعات هزینه و استفاده از آن برای توسعه اقدامات مختلف برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار استفاده می شود.
- درک بهتری از ساختار کلی هزینه در تلاش برای به دست آوردن مزیت رقابتی پایدار ارائه می دهد.
- از اطلاعات هزینه به طور خاص برای مدیریت فرآیند مدیریت استراتژیک – تدوین، ارتباطات، اجرا و کنترل استفاده می کند.
- این به شناسایی رابطه هزینه بین فعالیت های زنجیره ارزش و فرآیند مدیریت آن برای به دست آوردن مزیت رقابتی کمک می کند.
مدیریت هزینه استراتژیک باید در مراحل اولیه تولید اجرا شود تا از شکست هزینه های سنگین کاسته شود.
مولفه های مدیریت استراتژیک هزینه
سه جزء مهم مدیریت هزینه استراتژیک وجود دارد:
- تحلیل موقعیت یابی استراتژیک : موقعیت نسبی شرکت را در صنعت از نظر عملکرد مشخص می کند.
- تجزیه و تحلیل محرک هزینه: هزینه توسط عوامل مختلف مرتبط با یکدیگر هدایت می شود. در مدیریت هزینه استراتژیک، محرک هزینه به دو دسته یعنی محرک های هزینه ساختاری و محرک های هزینه اجرایی تقسیم می شود. اثر مالی محرک هزینه مربوط به فعالیت را بررسی، اندازه گیری و توضیح می دهد.
- تجزیه و تحلیل زنجیره ارزش : فرآیندی که در آن یک شرکت، تمام فعالیت ها و عملکردهایی را که به محصول نهایی کمک می کند، شناسایی و تجزیه و تحلیل می کند. مایکل پورتر (1985) برای نشان دادن روشی که ارزش مشتری در امتداد زنجیره فعالیت جمع میشود که منجر به محصول یا خدمات نهایی میشود، پیشنهاد شد.
به طور خلاصه، مدیریت هزینه استراتژیک فقط کنترل هزینه ها نیست، بلکه از اطلاعات برای تصمیم گیری مدیریتی نیز استفاده می کند. هدف اساسی مدیریت هزینه استراتژیک (SCM) به دست آوردن مزیت رقابتی پایدار از طریق تمایز محصول و رهبری هزینه است.
================================================================
مدیریت استراتژیک منابع انسانی
تعریف: مفهوم مدیریت استراتژیک منابع انسانی یا SHRM را می توان در تضاد با HRM معمولی به خوبی درک کرد، که نشان می دهد در مدیریت منابع انسانی متعارف مسئولیت مدیریت فعالیت های مردم محور بر عهده متخصص کارکنان سازمان است. در حالی که در مورد مدیریت استراتژیک منابع انسانی، هر شخصی که مسئولیت مدیریت افراد سازمان را بر عهده دارد، صرف نظر از حوزه عملکردی خود، مدیر منابع انسانی است.
بنابراین، در SHRM، یک مدیر منابع انسانی وجود دارد که استراتژی هایی را برای هدایت تلاش های افراد به سمت دستیابی به اهداف سازمانی برنامه ریزی می کند. مدیریت استراتژیک منابع انسانی بیان می کند که سرمایه انسانی جزء اصلی مزیت رقابتی است و آنها مسئول شکل دادن به برنامه های استراتژیک هستند. همچنین باید از برنامه ها و استراتژی هایی که سازمان را به سمت اهدافش می برد، به خوبی آگاه شوند.
SHRM به دنبال یک برنامه ریزی موثر منابع انسانی است که در آن سرمایه انسانی به درستی مدیریت می شود همراه با توسعه قابلیت های فرآیند کارآمد. مدیر منابع انسانی اطمینان حاصل می کند که استراتژی های منابع انسانی به خوبی با استراتژی های کسب و کار به عنوان یک کل یکپارچه شده است.
هدف SHRM ایجاد تعادل بین منافع ذینفعان، کارکنان به طور کلی، مالکان و مدیریت سازمان است. بنابراین، یک مدیر مدیریت منابع انسانی باید استراتژی های منابع انسانی را با در نظر گرفتن افراد و در نظر گرفتن آرزوها یا خواسته های همه اعضایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با سازمان مرتبط هستند، برنامه ریزی کند.
همچنین در مدیریت منابع انسانی متعارف، تمرکز بر انگیزه دادن به کارکنان برای انجام وظایف خود به نحو احسن است، مشروط بر اینکه شرکت از قوانین استخدامی پیروی کند، در حالی که مدیریت استراتژیک منابع انسانی فراتر از آن است و به رابطه بین گروههای تشکیل دهنده داخلی و خارجی نگاه میکند.
=======================================================================
فرآیند برنامه ریزی منابع انسانی
برنامه ریزی منابع انسانی فرآیندی است برای پیش بینی تقاضا و تامین نیروی انسانی مورد نیاز سازمان در آینده نزدیک.
فرآیند برنامه ریزی منابع انسانی
- تعیین اهداف برنامه ریزی منابع انسانی : مهمترین مرحله در هر فرآیند، تعیین اهدافی است که فرآیند باید برای آنها انجام شود. هدفی که قرار است برنامه ریزی نیروی انسانی برای آن انجام شود باید دقیقاً تعریف شود تا اطمینان حاصل شود که تعداد مناسبی از افراد برای نوع شغل مناسب انتخاب می شوند.اهداف می تواند در چندین بخش در سازمان متفاوت باشد، مانند تقاضای پرسنل ممکن است در بازاریابی، امور مالی، تولید، بخش منابع انسانی، بر اساس نقش ها یا وظایف آنها متفاوت باشد.
- تجزیه و تحلیل موجودی نیروی انسانی فعلی: مرحله بعدی تجزیه و تحلیل عرضه نیروی انسانی فعلی در سازمان از طریق اطلاعات ذخیره شده در مورد کارکنان از نظر تجربه، مهارت، مهارت و غیره مورد نیاز برای انجام یک کار خاص است.همچنین می توان موقعیت های خالی آینده را تخمین زد تا برای نیروی انسانی هم از منابع داخلی (در کارکنان فعلی) و هم از منابع خارجی (استخدام نامزدها از خارج) برنامه ریزی شود. بنابراین، باید اطمینان حاصل شود که مخزن استعداد برای پاسخگویی به هر جای خالی ایجاد شده در آینده نزدیک حفظ می شود.
- پیش بینی تقاضا و عرضه منابع انسانی: زمانی که موجودی نیروی انسانی مستعد حفظ شود. گام بعدی تطبیق تقاضا برای نیروی انسانی در آینده با عرضه یا منابع موجود با سازمان است.در اینجا، مهارت های مورد نیاز پرسنل برای یک شغل خاص با شرح شغل و مشخصات مطابقت داده می شود.
- تجزیه و تحلیل شکاف های نیروی انسانی: پس از پیش بینی تقاضا و عرضه، شکاف های نیروی انسانی به راحتی قابل ارزیابی است. در صورتی که تقاضا بیشتر از عرضه نیروی انسانی باشد، به این معنی است که کسری وجود دارد و بنابراین، نامزدهای جدید استخدام میشوند.در حالی که اگر تقاضا کمتر از عرضه باشد، نیروی انسانی مازاد به وجود می آید و از این رو، کارکنان باید به صورت خاتمه، بازنشستگی، اخراج، جابجایی و … اخراج شوند.
- طرح اشتغال/برنامه اقدام: پس از ارزیابی شکاف های نیروی انسانی، برنامه اقدام باید بر این اساس تدوین شود. در صورت کسری، شرکت ممکن است برای استخدام، آموزش، برنامه های انتقال بین بخشی اقدام کند، در حالی که در صورت مازاد، طرح های بازنشستگی داوطلبانه، جابجایی، انتقال، اخراج می تواند دنبال شود.
- آموزش و توسعه: این آموزش نه تنها برای اعضای جدید، بلکه برای کارمندان فعلی که باید هر از گاهی مهارت های خود را به روز کنند، می باشد.پس از طرح اشتغال، برنامه های آموزشی برای تجهیز کارکنان جدید و همچنین کارکنان قدیمی به مهارت های لازم برای انجام یک شغل خاص انجام می شود.
- ارزیابی برنامه ریزی نیروی انسانی: در نهایت اثربخشی فرآیند برنامه ریزی نیروی انسانی باید ارزیابی شود. در اینجا طرح منابع انسانی با اجرای واقعی آن مقایسه می شود تا از در دسترس بودن تعدادی کارمند برای چندین شغل اطمینان حاصل شود.در این مرحله، شرکت باید درباره موفقیت طرح تصمیم گیری کند و در صورت وجود، کاستی ها را کنترل کند.
بنابراین، برنامه ریزی منابع انسانی فرآیندی مستمر است که با اهداف برنامه ریزی منابع انسانی آغاز می شود و با ارزیابی یا بازخورد و کنترل فرآیند برنامه ریزی به پایان می رسد.
ممکن است همچنین دوست داشته باشید
سازمان تحقیق و توسعه با تمرکز بر حال و آینده
شش روند برای سال 2021: آینده مدیریت دانش







