تجارت و تغییرات اقلیمی: واکنش اقلیمی 30 شرکت بزرگ جهان
تجارت و تغییرات اقلیمی: واکنش اقلیمی 30 شرکت بزرگ جهان
تغییر اقلیم اغلب به عنوان مهم ترین چالش زیست محیطی امروزی در نظر گرفته می شود و شواهد علمی به طور فزاینده ای به انتشار گازهای کربن دی اکسید توسط انسان به عنوان علت این مشکل اشاره می کند (هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوا، 2007 ). جای تعجب نیست که توجه زیادی به نحوه واکنش کسب و کارها نیز معطوف شده است (به عنوان مثال، Begg, van der Woerd & Levy, 2005 ; Sullivan, 2008b). محققان هم به استراتژیهای دفاعی – به چالش کشیدن شواهد علمی و لابی کردن علیه مقررات – و هم به استراتژیهای پیشگیرانه مانند حمایت از مقررات نگاه کردهاند. راهبردهای اخیر، که شامل توجه به محیط است، به طور فزاینده ای به عنوان راهی برای کسب مشروعیت در نظر گرفته می شوند و به برنامه هایی برای مسئولیت اجتماعی شرکت (CSR) مرتبط می شوند. محققان همچنین نقشی را که گفتمان محیطی شرکت ها در این راستا بازی می کند بررسی کرده اند (به عنوان مثال، Bullis & Ie، 2007 ؛ Feller، 2004 ؛ Livesey، 2002 ). با این حال، هنوز یک مطالعه بین صنعتی درباره لفاظی تغییرات آب و هوا وجود ندارد. این مقاله از نمونهای از گزارشهای غیرمالی 30 شرکت بزرگ جهان برای ارزیابی موارد زیر استفاده میکند: (1) چقدر بالاموضوع آب و هوا در دستور کار شرکت ها قرار دارد و (2) شرکت ها از چه موضوعات بلاغی در برخورد با این موضوع استفاده می کنند. این مطالعه بر این استدلال استوار است که توجه و لفاظی شرکتها کاری را انجام میدهد: آنها با توجه به توجه ما و ایجاد معانی و درک خاص، پتانسیل تأثیرگذاری بر دیدگاه ما دارند. این ممکن است در جایی که یک شرکت تأثیر منفی زیست محیطی خود را به چیزی قابل قبول برای جامعه بازتعریف می کند، به خوبی سبز شود. لفاظی شرکتی اغلب به عنوان یک استراتژی برای کسب مشروعیت استفاده می شود. از آنجایی که شرکت ها اغلب به عنوان بخشی از مشکل در نظر گرفته می شوند، از آنها انتظار می رود که کاری در مورد آن انجام دهند.
بخش بعدی در مورد مسئله مشروعیت و ارتباط آن با CSR توضیح می دهد، قبل از اینکه به بحث در مورد ادبیات واکنش محیطی شرکت بپردازد. این مقاله سپس به جزئیات چارچوب نظری و روش شناسی، قبل از ارائه یک تحلیل دو قسمتی، ادامه می دهد. بخش پایانی یافته ها را گسترش داده و به راه هایی برای تحقیقات بیشتر اشاره می کند.
مشروعیت
تئوری سازمانی از این مفهوم حمایت می کند که مشروعیت برای بقای سازمان ها در بلندمدت بسیار مهم است. ایده اصلی این است که از آنجایی که جامعه تصمیم گرفته است که نهاد تجاری مورد نیاز است، جامعه نیز می تواند تصمیم بگیرد که آیا آن نهاد باید وجود نداشته باشد یا خیر. مشروعیت در این معنا را می توان به عنوان داشتن حمایت عمومی کافی برای ادامه حیات تعریف کرد (به عنوان مثال، Palazzo & Scherer، 2006 ؛ Wæraas، 2007 ).
شکاف مشروعیت زمانی رخ می دهد که بین عملکرد یک شرکت و انتظارات جامعه از آن شرکت اختلاف وجود داشته باشد (Sethi, 1977 ). شرکت ها باید در محدوده ها و هنجارهای ایجاد شده توسط جامعه بمانند تا مشروع تلقی شوند. همانطور که ستی استدلال کرد، این سازمان ها می توانند سه نوع استراتژی را برای مقابله با شکاف مشروعیت انتخاب کنند: آنها می توانند تلاش کنند تا ادراک جامعه را از طریق آموزش و اطلاعات تغییر دهند، آنها می توانند نمادهایی را که برای توصیف عملکرد خود استفاده می کنند تغییر دهند، یا می توانند تغییراتی را در آنها ایجاد کنند. عملکرد تجاری آنها (Sethi, 1977 ). تلاش های گسترده برای توسعه برنامه های CSR را می توان در این زمینه مشاهده کرد (به عنوان مثال، می، چنی و روپر، 2007 را ببینید.). CSR به مرزهای خاصی اشاره می کند: همانطور که یک کسب و کار به دنبال سود است، باید از ایجاد مشکلات اجتماعی یا زیست محیطی اجتناب کند. در واقع، برخی استدلال می کنند که کسب و کار باید برای اصلاح چنین مشکلاتی تلاش کند (به عنوان مثال، پست، لارنس و وبر، 2002 ). توسعه برنامه های CSR را می توان به عنوان تلاشی برای کاهش شکاف های مشروعیت و کنار آمدن با آنها به شیوه ای سیستماتیک در نظر گرفت. هدف اساسی این و انواع دیگر راهبردهای مشروعیت یکسان است: “حفظ حداکثر کنترل اختیاری بر … تصمیم گیری داخلی و معاملات خارجی” (Sethi, 1977 , p. 58). با این حال، علاوه بر این، مشروعیت می تواند به نوبه خود منجر به بهبود شهرت و از طریق آن، افزایش سود، اهرم در توسعه سیاست، کاهش ریسک و غیره شود (Fombrun & van Riel,2004 ).
محیط گرایی شرکتی و واکنش اقلیمی
بیشتر بحث های زیست محیطی حول محور موضوع تغییر آب و هوا می چرخد که توجه عمومی به طور فزاینده ای بر آن متمرکز شده است. یک نظرسنجی از 47 کشور که در سال 2007 انجام شد، نشان داد که اکثریت قابل توجهی (25 از 37) گرمایش جهانی را به عنوان یک “مشکل بسیار جدی” می بینند (مرکز تحقیقاتی پیو، 2007، ص 36). همچنین به نظر می رسد که مردم انتظار دارند شرکت ها به طور فعال با مسائل زیست محیطی درگیر شوند (به عنوان مثال، Apéria، Br⊘nn و شولتز، 2004 ). در نتیجه، نشان دادن نگرانی برای محیط زیست یک بلوک ساختمانی حیاتی در کسب مشروعیت است، که به توضیح اینکه چرا شرکت ها سطح توجه خود را به این موضوع افزایش داده اند کمک می کند (Bullis & Ie, 2007 ؛ Jose & Lee, 2007 ).
واکنشهای مختلف شرکتها قبل و تا حدودی بعد از توافق کیوتو در سال 1997 یا تدافعی (مخالفت فعال با محدودیتها و مقررات انتشار آلاینده)، فرصتطلبانه/تردید (آماده شدن برای مقررات، اما نشان دادن احتیاط در مورد موضوع به طور عمومی)، یا توهینآمیز (با این استدلال که شرکتها باید اولین قدم را بردارند، در حالی که معتقدند از چنین اقدامی سود خواهند برد) (Kolk & Pinkse, 2004 ). یکی از نمونههای واکنش تدافعی، تشکیل ائتلاف جهانی آب و هوا (1989-2002) است که بر خلاف محدودیتهای انتشار کار میکند و استدلال میکند که این محدودیتها باعث آسیب اقتصادی میشوند (دان، 2002 ). با این حال، در بیشتر موارد، یک نگرش انتظار و دید در دنیای شرکت ها در طول دهه 1990 حاکم بود (ون در وورد، لوی و بگ، 2003 ).
امروزه کمتر شرکتی با نتایج علمی در مورد تغییرات آب و هوایی مخالفت می کند. در عوض، بسیاری از راهحلهای مبتنی بر بازار مانند تجارت انتشار، خودتنظیمی و فناوری جدید استقبال کردهاند (دان، 2002 ؛ کلک و پینکس، 2007 ؛ یو و تانگ، 2007 ). با این حال، “فعالیت های تغییر اقلیم هنوز گسترده نشده اند، و سیاست ها نیز مورد مناقشه قرار می گیرند” (Kolk & Hoffmann, 2007 , p. 411). این همچنین منجر به این نتیجه شده است که تعهدات شرکتی، حداقل در ایالات متحده، برای مقابله با تغییرات اقلیمی کمک چندانی نکرده است (جونز و لوی، 2007 ).). اگرچه مفسران استدلال می کنند که پیشرفت هایی حاصل شده است، بسیاری از شرکت ها انتظار دارند انتشار مطلق آنها به دلیل رشد اقتصادی افزایش یابد. نشانههای کمی وجود دارد که بازاندیشی اساسیتر در مورد مدلهای کسبوکار مورد نیاز برای آیندهای با کربن پایین در هر نقطهای قابل مشاهده است (سالیوان، 2008a ).
Bullis و Ie ( 2007 ) در یک مطالعه اکتشافی از گفتمان محیطی شرکتی، به پنج موضع محیطی معمولی که شرکت ها اتخاذ می کنند اشاره می کنند: انطباق (واکنش در برابر فشار)، باز بودن (به اشتراک گذاری اطلاعات)، یکپارچگی (تلاش برای تحقق دستاوردهای مثبت)، همکاری (شریک). با ذینفعان خارجی)، و پایداری (اجرای یک رویکرد اخلاقی، زیست محیطی، و مبتنی بر سیستم که منافع مالی شرکت را در اولویت قرار نمی دهد).
مطالعات طولی تجربی همچنین نشان داده است که شرکت ها به طور فزاینده ای ادعا می کنند که پایدار هستند و به توسعه پایدار کمک می کنند (Kolk, 2008 ). این اصطلاحات همچنین جایگاه برجسته ای در تفکر CSR دارند و برای کسب مشروعیت بسیار مهم هستند. در واقع، برخی استدلال می کنند که CSR راهی به سوی پایداری است (گانش، 2007 )، اگرچه برخی دیگر خاطرنشان می کنند که بدون پایداری، CSR چیزی بیش از “گرین واش” نیست (پترسون و نورتون، 2007 ).
با این حال، پایداری و توسعه پایدار مفاهیم بسیار مورد مناقشه هستند، و درک بیشتر توسط Bullis و Ie ( 2007 ) در دنیای شرکت ها غالب نیست. اکثریت موافقند که پایداری چیزی در مورد توانایی یک موجودیت برای ادامه حیات میگوید، و اینکه توسعه پایدار نگرانیهای مربوط به مسائل زیستمحیطی و اجتماعی-اقتصادی را ترکیب و متعادل میکند (Hopwood, Mellor & O’Brien, 2005 ). اما از این نقطه نظرها متفاوت است. منتقدان معمولاً ادعا میکنند که شرکتها از تعاریف استراتژیک استفاده میکنند که متناسب با برنامهها و منافع خودشان است. برای مثال، شرکتهای نفتی ادعا کردهاند که پایدار هستند، زیرا در تلاش برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای خود هستند (Ihlen, 2009 ). به عنوان فلر ( 2004، پ. 67) استدلال کرده است، گزارشهای زیستمحیطی شرکتها به ندرت مشکلات مربوط به عملکرد زیستمحیطی را تشخیص میدهند یا مشکلات اساسی را مورد بحث قرار میدهند، مانند اینکه آیا صنایع خاص و شیوههای زندگی مورد حمایت آنها «ذاتاً ضرر بیشتری نسبت به منافع ایجاد میکنند». برای اینکه سیستم از نظر اکولوژیکی پایدار باشد، نباید باعث انتشار گازهای گلخانه ای فراتر از توان محیط زیست شود و نباید منابع را «با نرخی کمتر از تولید مثل طبیعی، یا با نرخی کمتر از توسعه جایگزین ها» مصرف کند (Dyllick & Hockerts, 2002 , p. 133). چندین منتقد استدلال میکنند که پایداری اکولوژیکی از این نظر به حاشیه رانده شده است و موضوعات اقتصادی و فناوری در لفاظیهای شرکتی دارای امتیاز هستند (فرگوس و راونی، 2005 ؛ پترسون، 1997 ).). این امر باعث شده است که برخی از ناظران استدلال کنند که پایداری به مفهومی عاری از معنا تبدیل شده است و هیچ تغییر مؤثر یا ضروری در حال وقوع نیست (ولفورد، 1997 ). با این حال، دیگران پایداری را به عنوان اشاره به یک فرآیند در حال تکامل می دانند که تحت تأثیر گفتمانی است که باید برای مشارکت عمومی باز شود (پترسون و نورتون، 2007 ).
چارچوب: کلمات کلیدی و موضوعات
بدون شک، موضوع تغییرات آب و هوایی توجه عمومی قابل توجهی را به خود جلب می کند، اما این تحلیل توجه شرکت ها را هدف قرار می دهد. من با شناسایی فراوانی کلمات/عبارات کلیدی در گزارشهای غیرمالی شروع میکنم: «اقلیم»، «گرمایش جهانی»، «کیوتو/IPCC (هیئت بیندولتی تغییرات آب و هوا)» و «گاز گلخانهای/کربن/CO 2 ». اگر شرکت ها در مورد این موضوع به طور طولانی بحث کنند، اغلب از کلمه “اقلیم” استفاده می کنند.
در سال 2002، فرانک لونتز، مشاور سیاسی، از دولت ایالات متحده خواست که به جای «گرمایش جهانی» درباره «تغییر آب و هوا» صحبت کند، زیرا شرکتکنندگان در گروه تمرکز دومی را کمتر ترسناک میدانستند: «در حالی که گرمایش جهانی مفاهیم فاجعهباری را به همراه دارد، تغییرات آب و هوا نشان میدهد. چالشی قابل کنترل تر و کمتر احساسی» (شرکت های تحقیقاتی لونتز، 2002 ، ص 142). با این حال، یک نظرسنجی اروپایی اخیر نشان میدهد که این اصطلاح تأثیر عمدهای بر نحوه ارزیابی پاسخدهندگان به مشکل نداشته است (Eurobarometer, 2008 ). با این حال، مسلماً جالب است که ببینیم آیا شرکتها از اصطلاح «گرمایش جهانی» استفاده میکنند یا خیر.
ذکر “کیوتو/IPCC” به عنوان شاخصی برای به رسمیت شناختن فرآیند آب و هوایی بین المللی، هم از نظر سیاسی و هم از نظر علمی تلقی می شود. میزانی که شرکتها «گاز گلخانهای/کربن/CO 2 » را ذکر میکنند، چیزی در مورد تمرکز آنها بر علت اصلی مشکل نشان میدهد. مقایسه این معیارهای کمی باید نشان دهد که شرکتهای مرکزی چگونه معتقدند که موضوع آب و هوا وجود دارد و به برخی از جنبههایی که آنها آن را حیاتی میدانند اشاره میکند.
بخش دوم تجزیه و تحلیل بر نحوه برخورد شرکت ها با موضوع تغییرات آب و هوا به صورت لفاظی متمرکز است. استراتژیهای بلاغی در اینجا به طور گسترده به عنوان ابزاری که شرکتها برای متقاعد کردن خوانندگان گزارشهای خود به کار میگیرند که به درستی با موضوع برخورد میکنند، درک میشوند. این تحلیل بر مفهوم کلاسیک موضوعات متمرکز است . برخی موضوعات را روشی برای تفکر خلاقانه در مورد موضوعات مختلف می دانند، در حالی که برخی دیگر استدلال کرده اند که آنها راهی برای توجیه ادعاها هستند و برخی دیگر آنها را به عنوان عناصر اساسی همخوانی می دانند. متداول ترین درک، و آنچه در این مقاله استفاده می شود، این است که موضوعات روش کلی تری برای یافتن استدلال هستند (هریک، 2001 ).
ارسطو به موضوعات رایج و موضوعات خاص پرداخت. اولی در همه گونه های بلاغت مفید است و شامل استدلال هایی از تعریف، مقایسه، رابطه، شرایط یا شهادت است (کوربت و کانرز، 1999 ). این دومی به سه گونه اساسی از بلاغت گره خورده است: گفتار مشورتی (سیاسی)، اپیدیکتیک (نمایش یا تشریفات)، و گفتار قضایی. برای مثال، هنگام ارائه یک سخنرانی مشورتی، سخنور ممکن است به جنگ و صلح بپردازد. چندین موضوع خاص توسط ارسطو برجسته شد، و او همچنین تأکید کرد که آنها می توانند به سخنور کمک کنند تا به طور سیستماتیک موضوع را بررسی کند (ارسطو، 1991 ).). در متن این مقاله، موضوعات ویژه آنهایی هستند که به طور خاص به حوزه بلاغت محیطی تعلق دارند، مانند موضوع جبران ناپذیر (Cox, 1982 ).
روش شناسی
فهرست Global Fortune 500 در جولای 2007 مورد بررسی قرار گرفت و گزارشهای غیر مالی 30 شرکت برتر از صفحات اصلی شرکتها دانلود شد. در پایان، مطالب مورد تجزیه و تحلیل شامل 29 گزارش بود (به عنوان مثال، آلیانز، 2006 ؛ گروه بین المللی آمریکایی (AIG)، 2007 ؛ Assicurazioni Generali، 2007 ؛ AXA، 2007 ؛ بانک آمریکا، 2007 ؛ BNP Paribas، 2007 ، BP، 2007 ، BP شورون، 2007 ، شرکت ملی نفت چین، 2007 ، سیتی گروپ، 2007 ، کونوکو فیلیپس، 2007 ، دایملر کرایسلر، 2007 ، انی، 2007; ExxonMobil، 2007 ; فورد، 2006 ; فورتیس، 2007 ; جنرال الکتریک، 2007 ; جنرال موتورز، 2007 ; HSBC، 2007 ; گروه ING، 2007 ; گروه شل، 2007 ; زیمنس، 2007 ; سینوپک، 2007 ; State Grid، 2007 ; مجموع، 2007 ; تویوتا، 2007 ; UBS، 2007 ; فولکس واگن AG، 2005 ; وال مارت، 2007). به نظر می رسد شرکت بیمه فرانسوی Credit Agricole گزارش غیرمالی جداگانه ای منتشر نمی کند (حداقل چنین گزارشی از صفحه اصلی آن قابل دانلود نیست).
وبسایتها در فوریه 2008 دوباره بررسی شدند که بازدیدهای بیشتری داشت. به عنوان مثال، گزارشی که وال مارت در نوامبر 2007 منتشر کرد، پیدا شد. این گزارش و برخی از گزارشهای دیگر (یعنی جنرال موتورز و فورد) بر فعالیتهای شرکتی در بازه زمانی طولانیتری نسبت به سال 2006 متمرکز شدهاند. با این حال، آنها گنجانده شدهاند و به عنوان نمایش متنی خطمشی شرکت در رابطه با سایر گزارشها همتراز هستند. تغییرات آب و هوایی
نویسنده با الهام از تحقیقات نظریه زمینه ای (گلاسر و استراوس، 1999 )، یک رویکرد گام به گام استقرایی را برای به دست آوردن درک روشن تری از لفاظی اتخاذ شده توسط شرکت های مورد مطالعه دنبال کرد. به عنوان مثال، برای بخش اول تجزیه و تحلیل، جستجوی ساده گزارش ها برای یافتن کلمات/عبارات کلیدی، “اقلیم”، “گرمایش جهانی”، “کیوتو/IPCC” و “گاز گلخانه ای/کربن/CO 2 ” انجام شد.” برای بخش دوم تجزیه و تحلیل، یک دستیار پژوهشی تمام گزارشها را خواند و بخشهایی را که به موضوع آب و هوا اشاره میکردند بیرون کشید. این فرآیند سندی را ایجاد کرد که نویسنده آن را قبل از بازگشت به گزارشهای کامل برای خواندن اظهارات در متن اصلی آنها خواند و تجزیه و تحلیل کرد. با انجام مقایسه های درون گروهی و درون گروهی بین گزارش ها و متن های مربوطه و با رفت و برگشت بین ادبیات تحقیق و داده ها، پیشنهادات نظری ارائه شده در بخش تحلیل ارائه شد.
چند هشدار لازم است. این تجزیه و تحلیل چیزی در مورد چگونگی یا اینکه آیا شرکت ها واقعاً ابتکارات زیست محیطی خود را انجام می دهند، نمی گوید. علاوه بر این، از آنجایی که این شرکتها شرکتهای چندملیتی هستند، اجرای سیاست ممکن است از کشوری به کشور دیگر و از منطقهای به منطقه دیگر متفاوت باشد، و این در اینجا به حساب نمیآید. تجزیه و تحلیل بر گزارش های فوق الذکر متمرکز است، نه بر تعداد بیشماری بیانیه ها و نشریات صادر شده توسط شرکت های مورد مطالعه. با این حال، استدلال میشود که این گزارشها باید بهعنوان بیانیههای خطمشی حیاتی در نظر گرفته شوند که برای درک واکنش شرکتها به تغییرات آب و هوایی حیاتی هستند.
یافته ها
آب و هوا در دستور کار: فراوانی کلمات کلیدی
اقلیم
اولین کلمه کلیدی “اقلیم” توسط همه شرکت ها به جز دو شرکت – State Grid و Toyota – استفاده می شود. با توجه به اینکه تویوتا با مدل هیبریدی خود، پریوس، که به مشتریانی که نگران محیط زیست هستند، خدمات رسانی می کند، در مورد دوم جای تعجب دارد. دو تا از شرکت ها، چین ملی نفت و زیمنس، فقط به طور گذرا به آب و هوا اشاره می کنند. در سمت دیگر ترازو، فورد قرار دارد که در گزارش 42 صفحه ای خود 70 بار از کلمه “اقلیم” استفاده کرده است. با این حال، به طور متوسط، شرکت های موجود در اینجا 23 بار آب و هوا را ذکر کرده اند ( جدول 1 را ببینید ).
میز 1 . رتبه بندی فراوانی کلمه کلیدی “اقلیم”.
گرم شدن کره زمین
تنها 10 شرکت از عبارت “گرمایش جهانی” استفاده می کنند. از همه جالبتر، تویوتا 23 بار به آن اشاره کرده است، بنابراین با برداشتی که تنها با جستجوی کلمه کلیدی “اقلیم” به دست آمده مقابله می کند. Wal-Mart، UBS، Citigroup، ConocoPhillips و General Motors دو تا سه بار از این عبارت استفاده می کنند، در حالی که گروه ING، Volkswagen، BNP Paribas و AXA هر کدام یک بار از آن استفاده می کنند. یک فرضیه برای ذکر کمی از این عبارت میتواند این باشد که اکثر شرکتها از آنچه به نظرشان لفاظی هشداردهنده است، اجتناب میکنند. این عبارت در طول سال 2002 تقریباً در دولت ایالات متحده استفاده نشد (Burkeman, 2003). فرضیه دیگر این است که شرکت ها در اکثر موارد از زبان استاندارد “رسمی” اسامی موسسات و چارچوب های قانونی، به عنوان مثال، IPCC پیروی می کنند. همچنین می توان استدلال کرد که تغییر اقلیم یک اصطلاح چتر است که تغییرات در نتیجه انتشار CO 2 را در بر می گیرد ، در حالی که گرمایش جهانی به پدیده فشرده تر دمای سطح اشاره دارد (Conway, 2008 ).
کیوتو/IPCC (هیئت بین دولتی در مورد تغییرات آب و هوا)
چهارده شرکت از توافقنامه کیوتو و/یا IPCC یاد می کنند، از این رو به تلاش های بین المللی برای مهار انتشار گازهای گلخانه ای و ارزیابی علمی موضوع تغییر آب و هوا اشاره می کنند. شرکت های نفتی انی و توتال به ترتیب با 9 و 6 نام در صدر فهرست قرار دارند. BNP Paribas، ConocoPhillips، Fortis و Chevron هر کدام سه تا پنج بار به کیوتو/IPCC اشاره می کنند، در حالی که شل، فورد، BP، دایملر کرایسلر، HSBC، چین ملی نفت و تویوتا هر کدام یک تا دو بار به آنها اشاره می کنند. به عبارت دیگر، این شرکتها لزوماً ارتباط مستقیمی با سیاستهای بینالمللی آب و هوا یا ارزیابیهای علمی ندارند، زیرا بیش از نیمی از آنها اصلاً به توافق کیوتو یا IPCC اشاره نمیکنند.
گاز گلخانه ای / کربن / CO2
تفاوت های زیادی در ذکر کربن/CO 2 وجود دارد. وال مارت در گزارش 60 صفحه ای خود 181 بار گاز گلخانه ای/کربن/CO2 را ذکر کرده است، در حالی که تویوتا و کونوکو فیلیپس به ترتیب 149 و 144 بار این کار را انجام داده اند. به طور متوسط، شرکت ها این کلمات کلیدی را 65 بار ذکر می کنند. زیمنس، سینوپک، و استیت گرید هرکدام تنها با یک تا چهار اشاره برجسته هستند ( جدول 2 را ببینید ).
جدول 2. رتبه بندی ترکیبی کلمات کلیدی “گاز گلخانه ای”، “کربن” و “CO 2 “.
در مجموع، این فرکانس ها چیزی در مورد میزان توجه این شرکت ها به موضوع تغییرات آب و هوا و برخی از جنبه های آن می گویند. برای امکان مقایسه تصویری، اعداد ذکر شده در شکل 1 ، 1 ترکیب شده اند.که به نشان دادن این موضوع کمک می کند که اگرچه موضوع آب و هوا در دستور کار اکثر این شرکت ها قرار دارد، اما تفاوت های زیادی در میزان توجه به آن وجود دارد. هفت شرکت در پایین ترین چارک عبارتند از: State Grid، Siemens، Sinpoec، AIG، China National Petroleum، Assicurazioni Generali و General Electric. هفت شرکت در چارک بالا – وال مارت، فورد، کونوکو فیلیپس، تویوتا، شل، توتال و انی – در واقع این کلمات کلیدی را به طور مکرر به کار می برند. سه نفر اول آنها را دو برابر میانگین 90 بار استفاده می کنند (کل ذکر شده 2622 بار بود).
شکل 1 . فرکانس رتبهبندی و ترکیبی کلمات کلیدی «اقلیم»، «گرمایش جهانی»، «کیوتو/IPCC» و «گاز گلخانهای/کربن/CO 2 ». *
* کلمات کلیدی در مجموع 2622 بار، به طور متوسط 90 بار برای هر شرکت ذکر شده است.
تشخیص اینکه چه چیزی پیشبینی میکند شرکتها چقدر از چنین اصطلاحاتی استفاده میکنند دشوار است، با یک استثنا. سه شرکت چینی نمونه همگی در پایین ترین چارک قرار دارند. یک فرضیه این است که عدم تمرکز بر آب و هوا در گزارش استیت گرید، و توجه اندک سینوپک و نفت ملی چین به این موضوع، میتواند حداقل تا حدی با نگرش کمتر مشتاقانه دولت چین در مورد انتشار مرتبط باشد. مقررات. ادبیات قبلا نشان داده است که این مورد در مورد شرکت های آمریکایی و استرالیایی بوده است (Kolk & Pinkse, 2004 , 2007 ).). اهمیت پایگاه خانه و فشار اجتماعی در مطالعات دیگر نیز مورد توجه قرار گرفته است (Skjærseth, 2005) و از این رو شایان ذکر است که عموم مردم چین گرمایش جهانی را مشکلی کمتر از جدی می دانند (مرکز تحقیقاتی پیو، 2007 ). ). در طرف مقابل، در چارک بالایی تنها شرکت ژاپنی در نمونه قرار دارد – تویوتا. جالب اینجاست که تویوتا تنها شرکتی است که به شدت از عبارت “گرمایش جهانی” استفاده می کند و نظرسنجی ها نشان می دهد که به نظر می رسد مردم ژاپن در مورد تغییرات آب و هوایی بسیار نگران هستند (مرکز تحقیقاتی پیو، 2007 ).
با این حال، متغیر پایه اصلی نمی تواند همه تغییرات را در نظر بگیرد. به طور سنتی، شرکتها در اروپا سریعتر از همتایان آمریکایی خود برای اتخاذ موضعی فعالانه حرکت میکنند (Jose & Lee, 2007 ; Kolk & Pinkse, 2004 , 2007 ). با این حال، در این نمونه، شرکتهای اروپایی هم در پایینترین چارک (زیمنس، AIG، و Assicurazioni Generali) و هم در چارک بالا (Total، Eni و Shell) قرار دارند. علاوه بر این، سه شرکت آمریکایی نیز در چارک بالایی قرار دارند – وال مارت، فورد، و کونوکو فیلیپس. این ممکن است به این معنی باشد که چشم انداز در حال تغییر است، زیرا تعداد فزاینده ای از شرکت ها “سبز شدن” را به عنوان یک استراتژی قابل دوام برای بهبود شهرت خود می بینند (به عنوان مثال، فیشر، 2007 ).
شرکتهای حاضر در این مطالعه طیفی از صنایع مختلف را نشان میدهند که برجستهترین آنها نفت (9)، بانکداری (هفت)، بیمه (پنج)، و خودروسازی (پنج) است. میتوان انتظار داشت که نوع صنعت عامل مهمی باشد، زیرا تأثیرات زیستمحیطی در بخشهای مختلف بسیار متفاوت است. تحقیقات همچنین نشان داده است که شرکتها در صنایع حساس به محیط زیست تمایل بیشتری به انتشار اطلاعات محیطی دارند (Jose & Lee, 2007 ). علاوه بر این، 80 درصد از 30 شرکت برتر را میتوان بهعنوان شرکتهای تجاری به مصرفکننده در نظر گرفت، که ممکن است به این معنی باشد که آنها بر استراتژیهای تقویتکننده مشروعیت مانند ابراز مراقبت از محیطزیست تأکید بیشتری دارند.
نوع صنعت واقعاً به نظر می رسد که حداقل برای شرکت های نفتی تأثیر خاصی دارد. دو سوم شرکت های نفتی نمونه در دو چارک بالایی قرار دارند. تنها استثناها شرکت های نفتی چینی فوق الذکر و اکسون موبیل هستند که بین چارک دوم و سوم قرار می گیرند. شرکت اخیر اغلب به دلیل تلاش هایی برای تضعیف کار IPCC مورد انتقاد قرار می گیرد (Rowlands, 2000 ; Union of Concerned Scientists, 2007 )). با این حال، جدا از این یافته، تشخیص هر گونه تأثیر دیگری از نوع صنعت دشوار است. دو خودروساز – فورد و تویوتا – خود را در چارک بالایی می یابند، در حالی که خودروساز آلمانی فولکس واگن در دومین چهارمین پایین ترین رتبه قرار می گیرد. شرکت های بیمه در همه به جز چارک بالا یافت می شوند. این تعجب آور است، زیرا شرکت های بیمه در کار محاسبه ریسک آتی هستند و بنابراین می توان انتظار داشت که موضع فعال تری نسبت به کاهش خسارات ناشی از آب و هوای شدید ناشی از تغییرات آب و هوایی اتخاذ کنند.
موضوعات آب و هوا
جاذبه زمین
با در نظر گرفتن شرکتهایی که در پایینترین چارک قرار دارند (در شکل 1 نشان داده شده است)، شرکت ملی نفت چین و شرکت خدمات آب و برق چینی State Grid متمایز هستند، زیرا آنها به طور مستقیم در مورد موضوع تغییرات آب و هوایی بحث نمی کنند. با این حال، هر دو شرکت به طور غیرمستقیم با ذکر صرفه جویی در انرژی و انرژی های تجدید پذیر به این موضوع اشاره می کنند. شرکت ملی نفت چین میگوید که برای کاهش آلودگی و کاهش انتشار گازهای گلخانهای تلاش میکند، اما بخشهای زیستمحیطی گزارش آن تنها بر مسائل محلی تمرکز دارد. شرکت بیمه ایتالیایی Assicurazioni Generali با 168 صفحه دومین گزارش بزرگ در نمونه را دارد، اما تنها 10 مورد از آنها به مسائل زیست محیطی اختصاص دارد. موضوع آب و هوا مورد بحث قرار نمی گیرد، اگرچه این شرکت از جدول شناسایی ابتکار گزارش جهانی (GRI) استفاده می کند و در مورد انرژی های تجدیدپذیر و کاهش انتشار می نویسد (Assicurazioni Generali، 2007 ).
سومین شرکت چینی در نمونه، سینوپک ( 2007 ، ص 5)، اگرچه هنوز در پایین ترین چارک قرار دارد، اما تغییرات آب و هوایی را به عنوان مهمترین چالش زیست محیطی معرفی می کند و اعلام می کند که “به عنوان مصرف کننده انرژی، ما در تلاش برای کاهش شدت انرژی و به طور کلی هستیم. مصرف انرژی، انتشار گازهای گلخانه ای را به حداقل می رساند و بنابراین به مسئله جهانی تغییرات آب و هوا کمک می کند. این به موضوع تکرار شونده گرانش اشاره می کند که بسیاری از شرکت ها در چارک های دیگر نیز بر آن تاکید دارند. موضوع آب و هوا با درجات متفاوتی از رقت، جذابیت احساسی که به جای سخنور به مخاطب مرتبط است، مهم توصیف می شود. فرض بر این است که ما به عنوان انسان تمایل داریم تا به وقایع خاص به روشهای مشابه واکنش عاطفی نشان دهیم (کرولی و هاوی، 1999 ).). در مواجهه با یک چالش بزرگ، ما مجبور هستیم که اقدام کنیم یا از کسانی که اقدام می کنند تقدیر کنیم.
جاذبه با عباراتی مانند “تغییر آب و هوا یک “مسئله مبرم” است” (AXA) و “تغییر آب و هوا بدون شک بزرگترین چالش زیست محیطی عصر و عصر ما است” نشان داده می شود (Volkswagen AG, 2005 , p. 25). مثالهای دیگر عبارتند از: «ما معتقدیم تغییرات آب و هوایی تنها بزرگترین چالش زیستمحیطی پیش روی سیاره در قرن حاضر است» (HSBC، 2007 ، ص 26)، و «تغییر آب و هوا احتمالاً یکی از حیاتیترین چالشهایی است که جهان امروز با آن مواجه است» (فورتیس) ، 2007 ، ص 13).
شرکت بیمه AIG (2007، صفحه 14) خواستار قوانین فدرال برای محدود کردن گازهای گلخانه ای است و از فرمول هایی استفاده می کند که “AIG تشخیص می دهد که تغییرات آب و هوایی خطراتی برای سلامتی و رفاه انسان، خطراتی برای اکوسیستم ها و تعادل آنها و خطراتی برای مشتریان و بازارهایی که ما به آنها خدمت می کنیم.» این عبارت تصویری را که توسط جستجوی کلمه کلیدی در بخش قبل ترسیم شده است مقابله می کند. AIG موضوع آب و هوا را در دستور کار خود دارد، اگرچه از کلمات کلیدی آب و هوا به اندازه بسیاری از شرکت های دیگر استفاده نمی کند.
مقامات می گویند
موضوع دیگری که توسط چندین شرکت مورد استفاده قرار می گیرد، نشان دادن مطابقت آنها با اجماع علمی (همانطور که توسط IPCC بیان شده است) است، در حالی که در عین حال معیارهای خاصی را اضافه می کند. از همین موضوع زمانی استفاده می شود که شرکت ها به نحوه توجه آنها به توافقنامه بین المللی آب و هوا که در پروتکل کیوتو آمده است، اشاره می کنند. این را می توان موضوع شهادت نامید: یعنی مقامات چیزی را ایجاد کرده اند که سخنور نیز به آن پایبند است (کوربت و کانرز، 1999 ). همانطور که با جستجوی کلمه کلیدی مشخص می شود، برخی از شرکت ها (BNP Paribas، BP، Chevron، DaimlerChrysler، Ford، و Total) مستقیماً به شواهد علمی و سایر گزارش های منتشر شده اشاره می کنند. شرکت نفت ایتالیایی Eni به عنوان مثال عمل می کند:
با توجه به وضعیت فعلی دانش، انی معتقد است که استفاده از سوخت های فسیلی می تواند به تغییرات آب و هوایی جهانی کمک کند. کمک به دستیابی به اهداف مندرج تحت پروتکل کیوتو و به کاهش سطح CO جهانی تنظیم 2 تولید گازهای گلخانه ای. (انی، 2007 ، ص 11)
گروه شل ( 2007 ، ص 1) حتی می رود تا آنجا که می گویند که بحث در مورد عدم قطعیت رسیده است: “(F) و یا با ما، بحث در مورد CO 2 . بازدید کنندگان تاثیر بر آب و هوا است که بیش از” همچنین به نظر میرسد که اکسون موبیل که به خاطر تأمین مالی منتقدان گرمایش جهانی بدنام است، موضع خود را تا حدودی تغییر داده است:
آب و هوا همچنان یک منطقه فوق العاده پیچیده از مطالعات علمی است. با این وجود، خطر افزایش انتشار گازهای گلخانه ای برای جامعه و اکوسیستم ها می تواند قابل توجه باشد. بنابراین، با وجود زمینههای عدم اطمینان موجود، توسعه و اجرای استراتژیهایی برای مقابله با این خطر عاقلانه است. (ExxonMobil، 2007 ، ص 5)
یکی دیگر از شرکت های نفتی، توتال، حمایت خود را از پروتکل کیوتو ابراز می کند، اما با یک هشدار مهم: “توتال از اجرای پروتکل کیوتو حمایت می کند، اما نباید رقابت صنعتی کشورهای امضاکننده را تضعیف کند” (Total, 2007, p. 18).
اقدام کردن
موضوع ارتباط اقدام بر شناخت اهمیت موضوع و حمایت از نتایج IPCC و پروتکل کیوتو است. Y “باید” از X پیروی کند، طبق موضوع روابط معمولی (کوربت و کانرز، 1999 ). زیمنس ( 2007، پ. 13)، به عنوان مثال، اعلام می کند که “متعهد به انجام اقداماتی در داخل شرکت برای کمک به حفاظت از آب و هوا است.” به عنوان نمونه های خاص، این شرکت ذکر می کند که کارگاه های بهره وری انرژی و صرفه جویی در انرژی را برگزار کرده است. همچنین اشاره می کند که به تبدیل یک نیروگاه به گاز طبیعی کمک کرده است و در نتیجه انتشار گازهای گلخانه ای را محدود می کند. باز هم، تصویر کمی متفاوت از تصویری که توسط فرکانس باریک استفاده از کلمات کلیدی توسط زیمنس ترسیم شده است، به نظر می رسد. موضوع تغییرات آب و هوایی در دستور کار این شرکت است، اگرچه فضای زیادی را به تفصیل اختصاص نمی دهد.
جنرال الکتریک هدف خود را کاهش 1 درصدی انتشار گازهای گلخانه ای تا سال 2012 تعیین کرده است. علاوه بر این، این شرکت می گوید:
دولتها در سرتاسر جهان، بهطور جمعی و جداگانه، نیاز به کاهش انتشار گازهای گلخانهای را به عنوان بخشی از تلاشها برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی تشخیص دادهاند. برای کمک به تحقق این هدف، جنرال الکتریک از سیاستهای انرژی حمایت میکند که سرمایهگذاریها و استقرار فناوریهای جدید، کارآمدتر و تجدیدپذیر را تشویق میکند. (جنرال الکتریک، 2007 ، ص 61)
اقدام پیشنهادی شرکت در درجه اول کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و بهبود بهره وری انرژی است. عبارت “CO 2 / کربن خنثی” در گزارش های AXA، Bank of America، BP، Chevron، Citigroup، ConocoPhillips، DaimlerChrysler، ExxonMobil، Ford، Fortis، GE، HSBC، ING، Toyota، USB، Volkswagen، و وال مارت. فورتیس آن را اینگونه بیان می کند: «(ب) کاهش ردپای محیطی خودمان، توسعه فعال محصولات و خدمات مرتبط با تغییرات آب و هوا، تجزیه و تحلیل تأثیر غیرمستقیم ما و توسعه سیاست های مبتنی بر کسب و کار، فورتیس ( 2007 )، ص. 9) میخواهد به راهحلی برای تغییرات آب و هوایی کمک کند.»
HSBC مستقر در لندن بیان می کند که این شرکت از سال 2005 کربن خنثی بوده است، زیرا با پرداخت هزینه برای اقدامات در جاهای دیگر، انتشار گازهای گلخانه ای خود را جبران می کند. ConocoPhillips سیاست ها و مواضع خود را در مورد موضوعاتی مانند تغییرات آب و هوا و انرژی های تجدید پذیر توسعه داده است. AXA و Ford همچنین به اهداف و دستاوردها در سطح شرکت اشاره می کنند. اولی “هدفی برای کاهش مصرف کاغذ، آب، نیرو، انتشار CO 2 ، و دفع مسئولانه زباله های الکترونیکی دارد” (AXA, 2007 , p. 75). دومی ادعا می کند که قبلاً “از سال 2000 مصرف انرژی جهانی را 27 درصد کاهش داده است” (فورد، 2006 ، ص 4).
شرکتهای مورد مطالعه نیز در دیدگاههای خود نسبت به اقدامات دولتی متفاوت هستند. برخی طرفدار اقدام داوطلبانه هستند، در حالی که برخی دیگر خواستار قانونگذاری هستند. برای مثال، ConocoPhillips ( 2007 ، ص 25)، اعلام میکند که «چارچوبهای نظارتی ملی اجباری که به چارچوبهای بینالمللی مرتبط هستند، به احتمال زیاد به کاهش معنادار جهانی گازهای گلخانهای دست مییابند». شرکت بیمه AIG به عضویت خود در مشارکت اقدام اقلیمی ایالات متحده (USCAP) به عنوان یک اتفاق مثبت اشاره می کند. جنرال موتورز (2007، ص 3.7)، با این حال، با مقررات دولتی مخالف است: «ابتکارات سیاستی که توسعه فناوری پیشرفته را تشویق میکنند، به بهترین وجه از طریق ابتکارات داوطلبانه و اقدامات بازارمحور مورد بررسی قرار میگیرند، نه دستورات دولت».
فرصت ها
یک یافته جالب این است که برخی از شرکت ها این دیدگاه را بیان می کنند که تغییرات آب و هوایی نه تنها مشکلی را در قالب افزایش خطر ایجاد می کند، بلکه یک فرصت تجاری نیز ایجاد می کند. این را میتوان به عنوان موضوعی از شرایط توصیف کرد که توسط آن سخنور میتواند با اشاره به اینکه چگونه چیزی ممکن است/غیر ممکن است یا اینکه چیزی احتمالاً اتفاق افتاده یا احتمالاً اتفاق خواهد افتاد، مخاطب یا خودش را تشویق یا دلسرد کند (کوربت و کانرز، 1999 ). آلیانز ( 2006 ، ص 2) آن را به این صورت بیان می کند: “ما مطمئن هستیم که هر خطری با یک فرصت همراه است.” HSBC به طور مشابه استدلال می کند:
ما همچنین فرصتی را برای ارائه خدمات بهتر به مشتریان فعلی می بینیم و به آنها در مورد پیامدهای اقتصادی، مالی و زیست محیطی افزایش انتشار دی اکسید کربن توصیه می کنیم. ما تولید انرژی پاک، بهره وری انرژی و انرژی های تجدیدپذیر را به عنوان مناطقی با پتانسیل رشد عظیم می بینیم. HSBC موقعیت خوبی برای سرمایه گذاری بر روی این رشد دارد. (HSBC، 2007 ، ص 25)
به نظر میرسد که فرصت تجاری مورد بحث اغلب «مزیت محرک اول» است، یعنی کسب سود به دلیل نقش پیشگام شرکتی که، برای مثال، شرکت را از رقبای خود متمایز میکند. ادبیات معمولاً به این نکته اشاره می کند که چگونه ابتکارات باید در چشم انداز یا مأموریت یک شرکت مرکزی باشند، چگونه باید مزایای خاص شرکت را ارائه دهند و قابل مشاهده باشند (Tetrault Sirsly & Lamertz, 2008 ). به عنوان مثال، شرکت های بیمه ممکن است مجبور به پرداخت بیشتر به دلیل آب و هوای شدیدتر و ناپایدار شوند. با این حال، آنها همچنین ممکن است کسب و کار بیشتری را جذب کنند زیرا مشتریان ریسک را بالا می دانند و از شرکت هایی با تصویر سبز حمایت می کنند. BP ( 2007، پ. 37) اشاره می کند که چگونه “به طور گسترده به عنوان اولین شرکت نفتی شناخته شده است که به طور عمومی این موضوع را تصدیق کرد.” بریتیش پترولیوم نیز مانند شل، نقش یک شرکت نفت سبز و پایدار را با تأکید بر چگونگی ترویج انرژی های تجدیدپذیر بر عهده گرفته است. هر دوی این شرکتهای نفتی نیز خود را در چارکهای بالای شرکتها بهصورت رتبهبندی شده در نمودار 1 میبینند .
بحث و نتیجه گیری
مطالعه لفاظی های شرکتی در مورد موضوعاتی مانند تغییرات آب و هوا بسیار مهم است زیرا پتانسیل تأثیرگذاری بر توجه عمومی و درک این موضوعات را دارد. شرکتها در ساخت گفتمانهایی در مورد تغییرات آب و هوایی مشارکت میکنند، بنابراین نشان میدهند که چالش چقدر جدی است و چه کاری میتوان در مورد آن انجام داد. شرکت ها به هیچ وجه بازیگران تنها در این عرصه نیستند، و آنها در حوزه عمومی با گفتمان های رقابتی ارائه شده توسط سازمان های زیست محیطی، سیاستمداران، محققان و روزنامه نگاران مواجه می شوند (پترسون و نورتون، 2007 ). با این حال، منابع گسترده و نفوذ سیاسی آنها به طور مستقیم و غیرمستقیم آنها را به یک موضوع مطالعه مهم تبدیل می کند.
دومین فرض مهمی که برای آن بحث شده است این است که شرکت ها نمی توانند پاسخ های خود را به تغییرات اقلیمی بنا کنند. برای اینکه شرکت ها مشروع تلقی شوند، برای اینکه از حمایت خارجی لازم برای ادامه حیات برخوردار باشند (Wæraas, 2007 )، شرکت ها باید به ارزش ها و هنجارهای اجتماعی پایبند باشند. آنها همچنین نیاز به بستن شکاف های مشروعیت دارند (Sethi, 1977 ). همانطور که در اینجا بحث شد، ساخت برنامه های CSR، که لزوماً شامل ابراز مراقبت از محیط زیست است، می تواند به عنوان یک استراتژی مهم در این زمینه دیده شود.
تحقیقات قبلی (Bullis & Ie, 2007 ; Jose & Lee, 2007 ; Kolk, 2008 ) به این نتیجه رسیده اند که توجه شرکت ها به محیط افزایش یافته است. این مطالعه مطمئناً از این استدلال حمایت می کند که به ویژه موضوع تغییر آب و هوا در دستور کار شرکت ها قرار دارد، اگرچه سطح توجه متفاوت است. به عنوان مثال، شرکت های چینی State Grid و China National Petroleum به طور مستقیم در گزارش های غیرمالی خود در سال 2006 به این موضوع اشاره نمی کنند. تحقیقات قبلی اغلب به اهمیت پایگاه خانگی و فشار اجتماعی اشاره کرده است (Rowlands, 2000 ؛ Skjærseth, 2005 ).). این نتیجه گیری را نشان می دهد که مشروعیت شرکت های چینی در چیزی غیر از پرداختن به تغییرات آب و هوایی نهفته است. شاید لفاظی آنها با شرایط مطابقت داشته باشد و شکاف مشروعیتی که در کشورهای دیگر درک می شود به سادگی در چین وجود ندارد.
جستجوی کلمه کلیدی و تجزیه و تحلیل موضوعی نیز نشان داده است که چگونه نوع توجه در بین شرکت های مورد مطالعه متفاوت است. اگرچه تنها 10 نفر از آنها از اصطلاح “گرمایش جهانی” استفاده کردند، اما 4 مورد از آنها فقط به صورت گذرا، بیشتر شرکت ها از موضوع گرانش برای بحث در مورد وضعیت استفاده می کنند. همانطور که قبلا اشاره شد، نظرسنجی ها نشان می دهد که مردم در بسیاری از کشورها تغییرات آب و هوایی را یک مشکل بسیار جدی می دانند (مرکز تحقیقاتی پیو، 2007). روند مذاکرات سطح بالا بین المللی نیز باید مکان برجسته ای را برای این موضوع در دستور کار شرکت ایجاد کند، اما شرکت های مورد بررسی در اینجا لزوماً فضای زیادی را به پرداختن به سیاست یا جنبه های علمی موضوع اختصاص نمی دهند. به نظر می رسد کمتر شرکتی به استراتژی دفاعی که توسط شرکت هایی مانند اکسون موبیل هدایت می شود تکیه می کنند (دان، 2002 ).; Kolk & Pinkse، 2007 ; Yeoh & Tang، 2007 ). برخی، مانند شل، استدلال می کنند که بحث تمام شده است. با این حال، همانطور که نشان داده شد، حمایت کسب شده توسط شرکت هایی مانند اکسون موبیل و توتال کاملا محتاطانه است.
نتایج جستجوی کلیدواژه برای «گاز گلخانهای/کربن/CO 2 » نیز تنوع زیادی را در بین شرکتها نشان میدهد. با این حال، به نظر میرسد که اگر شرکتها میخواهند به موضوع تغییر آب و هوا به شیوهای مناسب رسیدگی کنند، باید علل ریشهای آن نیز مورد بحث قرار گیرد. سپس این به راحتی این انتقاد را ایجاد می کند که شرکت ها معمولاً مشکلات زیست محیطی را به طور کامل مورد بحث قرار نمی دهند (فلر، 2004 ). با این اوصاف، رایجترین موضوعاتی که شرکتها استفاده میکنند، موضوعات مربوط به روابط، وخامت وضعیت، آنچه که مقامات میگویند و باید اقدام شود. با این حال، اقدامی که شرح داده شد، عموماً شامل کاهش انتشار و صرفه جویی در انرژی است. مانند فلر ( 2004) یافته ها، 29 گزارش در نظر گرفته شده در اینجا حاوی بحث کمی در مورد مشکلات سیستماتیک اساسی است. اشاره به پایداری و توسعه پایدار به انواع ایدهآلهایی که بولیس و ای ( 2007 )، سالیوان ( 2008a ) و دیگرانی که خواستار بازاندیشی اساسیتر در مورد مدلهای کسبوکار هستند، نمیپردازد. این شرکت ها به جای ایجاد تغییرات واقعی، با بیان اینکه باید مسئولیت های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی خود را متعادل کنند، متوقف می شوند. با این حال، در واقعیت، مسئولیت اقتصادی است که هنوز در اولویت قرار دارد (کتولا، 2007 ؛ لایوسی، 2002 ).). همچنین جالب است بدانیم که چهار شرکت (فورد، بی پی، شورون و جنرال موتورز) که فهرستی از «بدترین ماشینهای شستشوی سبز آمریکا» (Green Life, 2006 ) را تهیه کردهاند، از جمله شرکتهایی هستند که بیشتر از کلمات کلیدی ذکر شده استفاده میکنند. این امر منجر به احتیاط بسیار واضح و زیر می شود: اینکه شرکت X از نوع خاصی از لفاظی استفاده می کند یا یک کلمه کلیدی را چند بار ذکر می کند به ما نمی گوید که آیا این شرکت اقدامات لازم را برای کاهش اثرات منفی زیست محیطی خود انجام می دهد یا خیر. هر گونه سابقه زیست محیطی که یک شرکت داشته باشد؛ همچنان به احتمال زیاد از همان نوع لفاظی ها و ایده آل های رقبای تجاری خود استفاده می کند (فلر، 2004 ). از لفاظی می توان برای پوشاندن اعمال منفی محیطی استفاده کرد.
موضوع شرایط فرا می خواند: باید پول درآورد! بسیاری از آنچه در مورد CSR نوشته شده است تأکید می کند که یک شرکت خوب و مسئولیت پذیر شرکتی است که پول در می آورد. این بحث ادامه دارد که مقابله با تغییرات اقلیمی منجر به افزایش مشروعیت و بهبود شهرت خواهد شد که در نتیجه سود بیشتری را به دنبال دارد. این اغلب استدلال تجاری برای CSR نامیده می شود (کارول، 1999 ؛ کرین و ماتن، 2004 ).
ووگل ( 2005 )، با این حال، استدلال کرده است که پرونده تجاری به طور کلی بیش از حد است. CSR یک استراتژی خاص است که برای شرکتهای خاص در بخشهای خاص تحت شرایط خاص حس تجاری خوبی ایجاد میکند. شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد بازار لزوماً شرکت هایی را که در CSR شرکت نمی کنند مجازات نمی کند. از این گذشته، “سهام غیراخلاقی” به اندازه رقبای اخلاقی تر آنها قوی هستند (بندل و بندل، 2007 ).
بنابراین به نظر میرسد پیامدهای این مطالعه این است که، اگرچه ممکن است از تشویق کسبوکارها به نفع شخصی در مقابله با تغییرات اقلیمی چیزی به دست آید، اما این نمیتواند تنها رویکرد باشد. اگرچه بسیاری از شرکتها به این مشکل توجه میکنند، لفاظیهای آنها نوعی ابزار اقتصادی را آشکار میکند که به نظر میرسد برای انتقادات و تغییرات سیستمی مورد نیاز مناسب نیست. اگرچه مشوقها میتوانند در پاداش دادن به شرکتهای مسئول مؤثر باشند، جامعه مدنی هنوز نیاز به حفظ یک ساختار نظارتی قوی برای کمک به حفظ «ماشین برونیسازی» دارد (باکان، 2004 ، ص 60) که شرکت مدرن است.
این مطالعه چندین سؤال را باز می گذارد. به عنوان مثال، اگر هدف تبیین میزان توجهی است که یک شرکت به موضوع تغییر اقلیم می کند، باید به پایگاه اصلی و نوع صنعت نگاه کرد. به نظر می رسد که تفاوت های منطقه ای تا حدودی تأثیرگذار باشد. با این حال، اشاره به تفاوتهای منطقهای واضح بین، به عنوان مثال، شرکتها در ایالات متحده آمریکا و شرکتهای اروپایی دشوار است. شایان ذکر است که تأثیر جهانی شدن، مفهوم پایه خانه را با مشکل مواجه می کند، زیرا ممکن است دفتر مرکزی شرکت در جایی غیر از پایگاه مشتری واقع شده باشد.
نوع صنعت ممکن است قدرت توضیحی داشته باشد، زیرا اکثر شرکت های نفتی (به جز شرکت های چینی و اکسون موبیل) در دو چارک بالایی قرار دارند. تحقیقات بیشتر میتواند تأثیر این ابعاد را عمیقتر مورد بررسی قرار دهد، و همچنین موارد دیگری مانند فرهنگ سازمانی و رهبری را نیز شامل شود و پیوندهای آنها با مشروعیت و مسئولیت اجتماعی را بررسی کند.
با توجه به روشهایی که شرکتها به موضوع آب و هوا رسیدگی میکنند، تجزیه و تحلیل نشان میدهد که بیشتر آنها بر سه موضوع تکیه میکنند، اگرچه دیگران نیز موضوع چهارم را اضافه میکنند. اولی، گرانش، موضوع خاصی نیست که فقط به سیاست آب و هوا تعلق دارد. با این حال، این نیز یکی از موضوعات رایج معمولی نیست. در اینجا پیشنهاد میشود که روشی گسترده برای تعیین جدیت موضوع سیاسی مورد بحث باشد، و از این رو در هر دو دسته موضوع قرار میگیرد. این نیز باید در تحقیقات بیشتر مورد بررسی قرار گیرد تا درک بهتری از لفاظی آب و هوای شرکت به دست آید.


