برندسازی چیست و چرا برای کسب و کار شما مهم است؟
فرهنگ لغت کمبریج برندسازی را اینگونه تعریف میکند: «عملی که به یک شرکت یک طرح یا نماد خاص میدهد تا محصولات و خدماتش را تبلیغ کند». چندی پیش، این توصیف بسیار دقیقی از برندسازی بود – حداقل، آنچه در آن زمان اتفاق نظر عمومی وجود داشت.
نام تجاری با تقلیل به مؤلفه زیبایی شناختی آن: هویت بصری، سوء تفاهم شد (و هنوز هم وجود دارد). برای بسیاری، چه متخصصان و چه غیر متخصصان، برندسازی هنوز فقط به هویت بصری مربوط می شود – نام، لوگو، طراحی، بسته بندی و غیره. حتی بیشتر از این، در حالی که مفهوم نام تجاری و درک آن در طول سال ها بسیار تکامل یافته است، همان دیدگاه قدیمی. برندسازی حتی توسط بازاریابان سطح بالا تبلیغ می شود.
“برندها اساساً الگوهایی از آشنایی، معنا، علاقه و اطمینان هستند که در ذهن مردم وجود دارد.” – تام گودوین
نام تجاری مهم است زیرا نه تنها چیزی است که تأثیر به یاد ماندنی را در مصرف کنندگان ایجاد می کند، بلکه به مشتریان و مشتریان شما اجازه می دهد تا بدانند از شرکت شما چه انتظاری دارند. این راهی است برای متمایز کردن خود از رقبا و روشن کردن آنچه پیشنهاد می کنید که شما را انتخاب بهتری می کند. نام تجاری شما به گونه ای ساخته شده است که نشان دهنده واقعی شخصیت شما به عنوان یک کسب و کار باشد، و اینکه چگونه می خواهید درک شوید.
زمینه های زیادی وجود دارد که برای توسعه یک برند استفاده می شود، از جمله تبلیغات، خدمات مشتری، مسئولیت اجتماعی، شهرت و تصاویر. همه این عناصر (و بسیاری موارد دیگر) با هم کار می کنند تا یک نمایه منحصر به فرد و (امیدوارم) جلب توجه کنند.
برندسازی چیست؟
برندسازی فرآیند دائمی شناسایی، ایجاد و مدیریت داراییها و اقدامات انباشتهای است که درک یک برند را در ذهن سهامداران شکل میدهد.
اگر این تعریف را با تعریف رسمی کمبریج مقایسه کنید، به وضوح می بینید که دومی (کمبریج) اطلاعات سطح بیشتری را ارائه می دهد و درک نادرستی را به خواننده می دهد. این ممکن است یکی از دلایلی باشد که اکثر مردم فکر می کنند این تعریف درست است و آن را به عنوان پایه و اساس دانش سازی خود در مورد این موضوع انتخاب می کنند. در حقیقت، پایهگذاری یادگیری خود در مورد برندسازی بر تعریفی که آن را تنها به یک عنصر (هویت بصری) کاهش میدهد، باعث میشود که هر مفهوم مرتبط با نام تجاری دیگر در هنگام تلاش برای اتصال نقطهها کوتاه بیاید.
تعریف ما از برندسازی، حتی اگر به ظاهر مبهمتر از تعریف دیگر باشد، وقتی عمیقتر به معنای آن بپردازیم، مفهوم بسیار بیشتری به آن میدهد. در اینجا یک شکست تقریبی وجود دارد.
1. فرآیند دائمی
برندسازی یک فرآیند همیشگی است زیرا هرگز متوقف نمی شود. افراد، بازارها و کسب و کارها دائماً در حال تغییر هستند و برند باید تکامل یابد تا همگام شود.
2. شناسایی، ایجاد، مدیریت
یک فرآیند ساختاریافته برای برندسازی وجود دارد، فرآیندی که در آن ابتدا باید مشخص کنید که چه کسی یا چه کسی می خواهید برای سهامداران خود باشید، استراتژی نام تجاری خود را ایجاد کنید تا موقعیت خود را مطابق با آن قرار دهید، و سپس دائماً هر چیزی را که بر موقعیت شما تأثیر می گذارد مدیریت کنید. .
3. دارایی ها و اقدامات انباشته
موقعیت شما باید به دارایی ها (به عنوان مثال، هویت بصری، محتوا، محصولات، تبلیغات) و اقدامات (مانند خدمات، پشتیبانی مشتری، روابط انسانی، تجربیات) تبدیل شود که آن را به آرامی در ذهن سهامداران شما ایجاد کند. ایجاد این درک
4. درک یک نام تجاری
همچنین به عنوان شهرت شناخته می شود. این ارتباطی است که یک فرد (مشتری یا غیر مشتری) در مورد برند شما در ذهن خود دارد. این ادراک نتیجه فرآیند برندسازی (یا فقدان آن) است.
5. ذینفعان
مشتریان تنها کسانی نیستند که درک برند شما را در ذهن خود ایجاد می کنند. سهامداران شامل مشتریان احتمالی، مشتریان فعلی، کارمندان، سهامداران و شرکای تجاری هستند. هر کدام درک خود را ایجاد می کنند و بر این اساس با برند تعامل می کنند.
چرا برندسازی مهم است؟
نام تجاری به دلیل تأثیر کلی که بر شرکت شما می گذارد برای یک تجارت کاملاً حیاتی است. برندسازی میتواند نحوه درک مردم از برند شما را تغییر دهد، میتواند کسبوکار جدید را هدایت کند و ارزش برند را افزایش دهد – اما اگر اشتباه انجام شود یا اصلاً انجام نشود، میتواند عکس آن را نیز انجام دهد.
“تعریف خوب استراتژی برند، هدف در نظر گرفته شده برای نقش مثبتی است که یک شرکت می خواهد در زندگی افرادی که به آنها خدمت می کند و جوامع اطراف آن ایفا کند.” – نیل پارکر
بیایید یک چیز را درست تنظیم کنیم: چه کسب و کار کاری در مورد آن انجام دهد یا نه، شهرت ایجاد می کند. نتیجه می تواند یک شهرت خوب یا بد باشد. درک و استفاده از نام تجاری تنها به این معنی است که شما کنترل را در دست بگیرید و سعی کنید آن شهرت را کنترل کنید. به همین دلیل است که توصیه می شود از همان ابتدای راه اندازی کسب و کار خود، برندسازی را در نظر بگیرید.
برخلاف تصور عمومی، برندسازی یک «تاکتیک بازاریابی گران قیمتی نیست که فقط برندهای بزرگ از آن استفاده میکنند». برعکس – برندسازی ارتباط زیادی با عقل سلیم دارد و به شدت تحت تأثیر بازاری است که در آن هستید و سطحی که می خواهید در آن بازی کنید. برندسازی شامل ترکیبی ثابت از صلاحیت ها و فعالیت های مختلف است، بنابراین هزینه آن می تواند به شدت در هر مورد متفاوت باشد. مشاوران سطح بالا و اجرای بی عیب و نقص، البته از هر چیزی زیر آن گران تر خواهند بود. به همین ترتیب، برای مثال، برندسازی یک تجارت بینالمللی و چند محصولی، بسیار چالشبرانگیزتر و منابع سنگینتر از یک کسبوکار محلی خواهد بود. هیچ رویکردی برای همه وجود ندارد.
نام تجاری ارزش کسب و کار را افزایش می دهد
برندسازی هنگام تلاش برای ایجاد کسب و کار در آینده مهم است و یک برند قوی می تواند ارزش یک کسب و کار را با دادن اهرم بیشتر به شرکت در صنعت افزایش دهد. این امر آن را به دلیل جایگاه محکمی که در بازار دارد، یک فرصت سرمایه گذاری جذاب تر می کند.
نتیجه فرآیند برندسازی، برند است که شهرت و ارزشی را که به همراه دارد را در خود جای می دهد. شهرت قوی به معنای یک برند قوی است که به نوبه خود به ارزش تبدیل می شود. این ارزش می تواند به معنای تأثیر، حق بیمه قیمت یا اشتراک ذهن باشد. برند یک دارایی تجاری است که به خودی خود دارای ارزش پولی نیز می باشد و باید جایگاه ویژه ای در ترازنامه کسب و کار داشته باشد زیرا ارزش کلی شرکت را افزایش می دهد. اگرچه این یک موضوع بحث برانگیز و یک کار دشوار برای بسیاری از شرکت ها است، اما دادن وزن مالی به برند به اندازه خود برند مهم است – به این “ارزش گذاری برند” می گویند.
سری « برندها در اتاق هیئت مدیره » ما یک نکته عالی برای جنبه تجاری برندسازی است.
برندسازی مشتریان جدیدی ایجاد می کند
یک نام تجاری خوب هیچ مشکلی در ایجاد کسب و کار ارجاع نخواهد داشت. نام تجاری قوی به طور کلی به این معنی است که تصور مثبتی از شرکت در بین مصرف کنندگان وجود دارد و آنها احتمالاً به دلیل آشنایی و اطمینان فرضی استفاده از نامی که می توانند به آن اعتماد کنند، با شما تجارت می کنند. هنگامی که یک برند به خوبی تثبیت شد، تبلیغات دهان به دهان بهترین و موثرترین تکنیک تبلیغاتی شرکت خواهد بود.
درست مانند شهرت یک شخص، شهرت یک برند نیز مقدم بر آن است. هنگامی که درک خاصی از نام تجاری در بازار ایجاد شد، زنجیره ای غیرقابل کنترل از انتشار آغاز می شود. تبلیغات دهان به دهان این تصور را منتقل می کند و اعتبار آن برند را بیشتر تقویت یا خدشه دار می کند. اگر شهرت مثبت باشد، مشتریان بالقوه جدید ممکن است با نام تجاری در تماس باشند، با داشتن یک ارتباط مثبت از قبل در ذهنشان که احتمال خرید از این برند را بیشتر میکند تا از رقبا.
غرور و رضایت کارکنان را بهبود می بخشد
زمانی که یک کارمند برای یک شرکت با برند قوی کار می کند و واقعاً پشت آن برند می ایستد، از شغل خود رضایت بیشتری خواهد داشت و در کاری که انجام می دهد درجه بالاتری از غرور خواهد داشت. کار کردن برای برندی که از اعتبار بالایی برخوردار است و در بین عموم مردم مورد توجه قرار می گیرد، کار برای آن شرکت را لذت بخش تر و رضایت بخش تر می کند.
همانطور که قبلا ذکر کردیم، ذینفعان یک برند فقط مشتریان نیستند، بلکه کارمندان نیز هستند. ما باید از این واقعیت آگاه باشیم که تعامل انسانی اساس تجارت است و کارکنان اولین خط ارتباطی هر برند – اولین سفیران هستند. کارمندانی که ارتباط خوبی با برند دارند، این ادراک را برای مشتریان و شرکایی که با آنها در تعامل هستند، تداوم خواهند بخشید. این همچنین می تواند به رهبری بهتر، مشارکت بیشتر و محصولات و خدمات بهتر ترجمه شود.
برای اطلاعات بیشتر در مورد تاثیر برندسازی بر کارمندان و موضوع برندسازی کارفرما، مقالات تخصصی کریستوفر آبلت را توصیه می کنیم .
ایجاد اعتماد در بازار
شهرت یک برند در نهایت به میزان اعتمادی که مشتریان می توانند به آن داشته باشند خلاصه می شود. هرچه بیشتر به یک برند اعتماد کنید، درک بهتری از آن، اعتبار آن و در نتیجه خود برند قویتر میشود.
برندینگ به دنبال راه درست برای کسب و حفظ سطح معینی از اعتماد بین شرکت و سهامداران آن است. این کار با ایجاد یک وعده واقعی و قابل دستیابی که برند را به روشی خاص در بازار قرار می دهد و سپس به آن وعده عمل می کند، انجام می شود. به سادگی، اگر وعده عملی شود، اعتماد در ذهن ذینفعان ایجاد می شود. در بازارهای بسیار شلوغ، اعتماد از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا میتواند بین قصد (در نظر گرفتن خرید) و عمل (خرید کردن) تفاوت ایجاد کند.
برندسازی در عمل
موضوع برندینگ قطعا تک پیجری نیست. این یک موضوع همیشه در حال تکامل است که حوزههای تخصصی بسیاری را شامل میشود: مدیریت کسبوکار، بازاریابی، تبلیغات، طراحی، روانشناسی و موارد دیگر. برندسازی نیز لایه های مختلفی دارد که هر کدام معنا و ساختار خاص خود را دارند. این همان بازاریابی نیست، اما زمینه های مشترک زیادی بین این دو وجود دارد، به همین دلیل است که نمی توانیم بپذیریم یا انکار کنیم که برندسازی و بازاریابی به نوعی تابع یکدیگر هستند. آنها به یکدیگر وابسته هستند و هدف اصلی آنها خدمت به تجارت است.

